احتمالا با توجه به تفاوت ها ، پاسخ های زیادی برای این سوال وجود دارد و احتمالا افراد زیادی هستند که اولین قدم ها را برداشته اند اما هرگز قاتل نشده اند !
اما نوع بشر از چه زمانی شروع کرد به قتل همنوعانش؟ و اصلا علت این همه جنگ و قتل چیست؟
اگر بخواهیم از دید فروید به مسئله نگاه کنیم دلیلش پرخاشگری ذاتی انسان هاست که البته فرضیه ی درستی به نظر می رسد و می شود روز ها راجعبه اش حرف زد اما پرخاشگری ذاتی ، پرخاشگری یک فرد است ، چه می شود که ما برای قتل و جنگ با هم متحد می شویم؟
به نظر می رسد ایدئولوژی بهترین پاسخ به این سوال باشد. البته اگر نخواهیم معنای ایدئولوژی را به کمونیسم و فاشیسم محدود کنیم.
ایدئولوژی هر تفکر و قانون (نوشته یا نانوشته) ایست که بعد از پذیرش آن ، باید با تعصب و بی تفکر هر چه می گوید را انجام دهیم . ایدئولوژی تمام درست و غلط های ساخته ی ذهن ماست.
حتما هم نیازی نیست که آن را مارکس نوشته باشد و یا هیتلر جوازش را صادر کرده باشد این ایدئولوژی گاهی حرف های خاله ی مامان بزرگمان است که از نظر کل فامیل آبدیده و داناست.
حال چگونه ایدئولوژی از ما قاتل می سازد؟
قتل دقیقا از همان نقطه ای آغاز می شود که ما تحث تاثیر ایدئولوژیمان آدم ها را،آدم نمی بینیم . مثلا فرد x سیاه پوست است ، فرد a کانادایی است ، فرد b ماشین بنز دارد، فرد c دکتری تخصصی دارد و فرد g مذهبش یهودی است و...
وقتی من فرد g را به عنوان انسان به رسمیت نمی شناسم و او فقط برای من با مذهب تعریف می شود می توانم او را به عنوان یک یهودی در جنگ جهانی دوم بکشم . چون او برای من انسان نیست او یک یهودی است و یهودی ها را می توان کشت در حالی که ممکن بود در دنیای دیگر من با او چای بنوشم و به خانه ام دعوتش کنم چون فرد g احتمالا آدم بدی نیست و آزارش به مورچه هم نمی رسد.
اما ایدئولوژی ما را کور می کند. ما را کر می کند به اندازه ای که می توانیم بدون لحظه ای درنگ کودکی را هم بکشیم.
راستی ما با ندیدن آدم ها تا به حال چند نفرشان را کشته ایم؟ چند نفر را در لباس مبدل فقر و یا مذهب نشناخته ایم؟ ما حتی گاهی خانواده یمان را هم گم می کنیم...
انسان هایی که هیچ وقت دیده نشدن هیچ وقت به دنیا نیامده اند.