نمیدانم در توصیف این کتاب چه کلمه ای مناسب است و من باید آن را زیر مجموعه چه ژانری معرفی کنم،
بگویم رمانی با درون مایه فلسفی پیش روی شماست یا جامعه شناسی؟ شاید هم روانشناسی؟ حتی میتوان آن را عاشقانه هم نامید؟ سیاسی؟ جنایی؟ معمایی؟
اری، همه و شاید هم هیچ کدام.
در این کتاب آنقدر صفحه هست که جا برای هر موضوعی باشد بدون این که جای موضوع دیگر تنگ شود
نویسنده به اختصار هیچ توجهی نداشته، به قدر نیاز از همه چیز ریخته و معجونی ساخته، که انصافا بد هم از آب درنیامده، شاید هم چیزی بالاتر. من با رمان های طولانی و کتاب های قطور رابطه خوبی ندارم اما جز از کل را میتوانم پیشنهاد کنم
راستش در عین طولانی بودن رمان یک روند ثابت کسل کننده را نقل نمیکند، افت و خیزی دارد که خواننده را همراه نگه میدارد حتی بالاتر داستانی دارد که میتواند خواننده را به خواندن بیشتر ترغیب کند، دل کندن از این کتاب چندان آسان نیست، اگر وقت ندارید، اگر سرتان شلوغ است، اگر نمیتوانید ساعت ها سر در کتاب فرو کنید، رو راست می گویم سراغش نروید.
چرا که اگر آن را شروع کردید هیچ تضمینی نیست که به همه ی کارهایتان برسید. غیر از خود کتاب درون مایه ی آن میتواند شما را به فکر فرو ببرد و دقایقی که کتاب را نمیخوانید را هم از آن خود کند.
بخواهم ساده بگویم کتاب خاطرات یک پدر و پسر را از زبان خودشان روایت میکند( آری شاید یکی از رمزهای موفقیت کتاب همین باشد، نوشتن به شیوه خاطره نویسی،فکر کنم این روش نوشتن خودش به نوعی جذب کننده است و میتواند کمک کند خواننده احساس کند داخل در اتفاقات است)پدری که بیش از هر کاری کتاب میخواند و از روز مره گی هایش می نویسد(این هم یکی دیگر از راز های موفقیت و نقاط اوج است اولا سراسر کتاب پر است از نقل قول هایی از فلاسفه و نویسنده های معروف و نقد و تایید آن ها و ثانیا در ذهن اکثر ما انسان ها هرچقدر بیشتر کتاب خوان باشند انسان های بهتری هستند اما نقش پدر این داستان چندان هم اصراری ندارد که شما سر این ذهنیتتان باقی بمانید و شاید شما را به فکر بیندازد که کتاب تا کجا خوب است و چه کتابی؟ ) و پسری که هرچند تمام سال های زندگی اش از شبیه پدر شدن فرار کرده اما انگار چندان موفق هم نبوده، اری این دو شبیه هم نیستند اما شباهت عجیبی بینشان احساس می شود که قابل انکار هم نیست
اول گفتم کتاب میتواند رمانی فلسفی باشد اما این به این معنا نیست که یک نظریه فلسفی خاصی را ترویج میکند، بیشتر کمک میکند تو تصمیم بگیری، اری شاید نقش اول داستان فلسفه هایی را برای خود دارد اما نوع بیانش اصلا به گونه ای نیست که ما هم مجبور به قبول آن باشیم برعکس گاهی خودش هم اعتراف میکند که حرف هایش را به معنای واقعی کلمه نپذیرفته یا حداقل سعی میکند نپذیرد.
این را هم بگویم که کتاب پر بود از جملاتی که به درد نشر در فضای مجازی میخورد و شاید به همین خاطر هم اینقدر در فضای مجازی کتاب صدا کرده و می توانی در خیلی از صفحه های مرتبط با کتاب ها نشانی از آن پیدا کنی
من این کتاب را برای چالش مرداد ماه طاقچه با موضوع کتابی به پیشنهاد آدم ها انتخاب کردم و این کتاب جز کتاب های پیشنهادی آقای مجتبی شکوری است اگر شما هم دوست دارید آن را بخوانید یا بشنوید می توانید آن را از طاقچه دریافت کنید.