شاید شما هم تجربه این را داشته باشید که پس از دیدن سهوی یک فیلم یا سریال کرهای، به سینمای کره علاقمند شده و اقدام کنید به دیدن فیلم و سریالهای جدیدتر در این حوزه؛ دلایل متفاوتی برای این گرایش وجود دارد. در مقاله پیشرو، به بیان تعدادی از این علل خواهیم پرداخت.
این گرایش، لزوما مربوط به یک جنسیت یا محدوده سنی خاصی نیست؛ زیرا با قوت گرفتن صنعت سینما در کره و در نظر گرفته شدن اکثریت سلایق در فیلمنامهها، هر ذائقه و گروه سنییی میتواند مطابق سلیقهاش فیلم یا سریالی را انتخاب کرده، و از انتخاب خود راضی باشد.
یک از مهمترین مولفه های کیدراما، جذابیت های بصری است. اصولا در هیچکدام از فیلم و سریالها بازیگران اصلی نازیبا، یا حتی کمی زشت نیستند. زیبایی اغراق شده جسمانی بازیگران یکی از دلایل جذابیت بصری است. ترکیب رنگ لباس و مکان، نورپردازی و لوکیشن همگی به طرز تعجبآوری دقیق و مناسباند. نوع پوشش و پردازش بازیگر، به نسبت مکان تغییر میکند و همین تعادل بین صحنه و بازیگر، یکی از دلایل احساس راحتی بیننده با داستان و فضای آن است.
مسئله مورد توجه دیگر، نورپردازی های دقیق است، علی الخصوص در صحنه های عاشقانه و آرام؛ ترکیب رنگها، آرایش چهره، لوکیشن، موقعیت آب و هوایی و البته لباس بازیگران به درستی و دقیق انتخاب میشوند و تمام این تعادل، نتیجه میدهد یک فضای ساده، روان، دوست داشتنی و معصومانه را..
لوکیشن کیدراماها عمدتا دقیق و پر از جزئیاتاند. مثلا در یک لوکیشن مبارزه، وسایلی انتخاب می شوند که کاربردیاند و شخصیت ها برای دفاع از خود، معمولا از وسایل اطرافشان به نحو خلاقانهای بهره می برند. اجرای گریم(زخم، خون و..) به طرز مناسبی همراه با شدت درگیری ها بیشتر شده و در پایان، ما با یک موقعیت آشفته، به هم ریخته و پر از خونریزی طرفیم؛ دقیقا همان چیزی که یک فیلم اکشن نیاز دارد!
این رویه در سکانس های عاشقانه نیز در پی گرفته شده؛ نوع لباس و اکسسوری، موقعیت جغرافیایی و حتی شب و روز بودن در به وقوع پیوستن یک صحنه عاشقانه، تدبیر میشود. در این سکانس، عمده رفتارها با ملاطفت و توجه انجام میگیرد. لحظه تردید برای بوسه ملموس است و پس از وقوع آن، انفجار این ستاره در آسمان به وضوح قابل رویت است! رفتارهای ظریف، با دقت، همراه با رنگ های پاستیلی و نسبتا خنثی در ایجاد حس آرامش به بیننده کمک میکند. به کار بردن تکنیک اسلوموشن، تاکید روی حالت چهره کاراکترها و غیرمنتظره بودن، از دلایل موفقیت است.
علی رغم پیشرفت ظاهری کره در صنعت موسیقی، در عمده کیدراماها شاهد موسیقیهای نسبتا تکراری و بدون نوآوری هستیم؛ اما امروزه با توجه به موج جدید سینمایی در کره جنوبی و شیوع فیلمنامه های خشن و غیرلطیف، آثار موسیقیایی جدید و قویتری را میشنویم.
برای درک بهتر این تفاوت، می توانید به موسیقی زمینه سریالهای MOUSE و THROUGH THE DARKNESS مراجعه نمایید.
یکی دیگر از مواردی که نویسندگان کرهای به آن توجه ویژه دارند، داستانهای موازی است. تمام خط های ممتد داستان، در نقطهای با هم طلاقی پیدا کرده و در شکل گیری ایده اصلی داستان موثرند. ممکن است ارتباط شخصیت اصلی با یکی از کاراکترهای فرعی داستان، بی اهمیت جلوه کند، اما در پایان داستان خواهیم دید که هیچ موقعیتی زاید خلق نشده و نویسنده، تا حد امکان از تمام آوردهها استفاده میکند تا ایده داستان به بهترین شکل، اجرا شود.
برای درک بهتر تاثیرگذاری داستانهای موازی، میتوانید سریال itaewon class را ببینید.
نمود این مفهوم، در عمده داستانهای عاشقانه است؛ لزوما یکی از وظایف کیدراما، وارد کردن رویا و خیال به عرصه امکان است. فلذا هرچه ویژگی های رابطه مثبت و معصومانه باشد، موفقیت کارگردان در دریافت بازخوردهای مثبت بیشتر است. ممکن است روابط پرپیچ و خم شوند اما در نقطه پایان، با خیال نویسنده مماس خواهند شد. در نتیجه، مخاطب میتواند نمود واقعی خیالات خود را شاهد باشد و این، سبب حس وابستگی، همذات پنداری و نزدیکی با کیدراماست. فرد دائما به تماشای کیدراما می پردازد، زیرا می تواند شاهد همان دنیا و روابطی باشد که در خیال پرورانده. او میداند که نمیتواند در دنیای واقعی نمونه چنین ارتباطی را بیابد؛ به همین دلیل، روز به روز بیشتر اقدام به دیدن کیدراما کرده و به قولی شاید بتوان گفت «از واقعیت فرار می کند.»
یکی از عمده تفاوتهای کیدراما با دیگر فیلم و سریالها، معصومیت و خلوص روابط عاشقانه آن است. محبت شخصیت ها به یکدیگر بی توقع و حقیقتا از سر دوست داشتن است؛ کمتر پیش میآید که در داستانی، شاهد دعوا یا طلاق زوج ها باشیم.
یکی از موضوعات قابل توجه، تقلل سکانس های هیجانی جنسی است. همین امر سبب جذب مخاطب، از تمامی اقشار است. بوسه ها بهجا، با صبر و توجه، با معنویت و درستاند؛ مخاطب منتظر این رخداد است و خط داستانی طوری نگاشته شده که ولع بیننده برای وقوع این بوسه، به بالاترین حد خود برسد.
بوسه ها منتهی به اتاق خواب نمی شوند و این، بازنمایی جدیدی است از مفهومی تحت عنوان «عشق» با آنچه در فیلم و سریالهای هالیوودی شاهد هستیم. در واقع بوسهها و به آغوش کشیدنهای کیدراما، معادل همان اتاق خواب است در هالیوود.
...و این، بازنمایی جدیدی است از مفهومی تحت عنوان «عشق» با آنچه در فیلم و سریالهای هالیوودی شاهد هستیم.
یکی از شگردهای صنعت سینمایی کره جنوبی، توجه به فضای خارج از فیلم یا سریال است. بازیگران به حرفه خود بسیار مسلطاند و اکثریت قریب به اتفاق کیدراماها دارای قسمت ویژهاند که در آن، به رویدادها و وقایع پشت دوربین میپردازند. شوهای مختلف از یک کیدراما، یکی از واجباتی است که تقریبا هر کیدرامری خود را ملزم به دیدن آنها می کند. درواقع فضای کیدراما، به دنیای واقعی کشیده می شود؛ شخصیتها در دنیای واقعی، عاری اند از هرگونه زشتی و مشکل اخلاقی. آنها انسانهای شایستهٔ صلح طلبی اند که با طرفداران خود به بهترین نحو برخورد کرده و آنها را دوست دارند. این تلاش برای منزه و معصوم پنداشتن هنرمندان، سبب دید مثبت و پذیرش آنها از طرف مردم است. در اینصورت، میل مخاطبان به سمت این محصولاتی که ظاهرا بدون آسیب است گرایش پیدا میکند.