برشت نمایشنامه نویس و شاعر آلمانی، در نمایش، اعتقادی به یکی شدن بازیگر با نقش، ندارد، او را نماینده تئاتر روایی میدانند. برشت معتقد بود بیننده نمایش هر لحظه باید بداند، این که میبیند، نمایش است این تکنیک به جای برانگیختن احساس، تفکر را بر میانگیزد، به جای آن که مخاطب حس همذات پنداری کند و بر شخصیتها دل بسوزاند، به رفتارها ، انگیزه ها و اتفاقات فکر میکند.
نمایش ننه دلاور، در کاربرد روش برشت به خوبی عمل کرده است.
کارگردانی که توضیح میدهد و در نقشها دخالت میکند جای گروه همسرایان را گرفته است.
تم داستان و درونمایه آن همان است که در نمایشنامه برشت میخوانیم، در بحبوحه جنگ، و بلبشوی سال ۱۹۳۹، برشت داستانی در باب جنگهای قرن هفدهم مینویسد.
جنگ و مردمانی که کاسب جنگ هستند. اما همین کاسبان هم در نهایت قربانی هستند، پول درمیآورند اما به بهای از دست دادن زندگی و هر چیز زیبایی که دوست میدارند.
دینداران، کاسبان، پیشه وران همگی در تجارت جنگ سوداگرند. تنها کسی که در این میان، تا حدی بیگناه است، بی زبان سعی در نجات مردم دارد....
فرزندان ننه دلاور هریک از ملیتی مختلف هستند، نمادی از زخمی که به کل اروپا از جنگ رسیده است.
فریبا عابدین نژاد
ننه دلاور
برتولت برشت
نقد تئاتر