کتابی که در حال حاضر دارم میخونم مجموعه روایت هایی از زندگی مصطفی چمرانه با عنوان مردی برای تمام فصول. جرقه ش رو پست آقای حسین قدیانی زد. بهونه ای شد تا یادم بیفته چقدر از اسطورهی روزهای نوجوانیم به دور افتاده بودم و چقدر راه هست تا رسیدن به اون. به مصطفی چمران، مرد رویاها.
به عنوان اعتراف میتونم بگم که از دلایل شکل گیری علاقهی من به فیزیک به واسطهی علاقه مندیم به شخصیت دکتر بود. میخواستم مثل ایشون باشم و جا روی پاشون بذارم. به سیاست حساس شدم چون اون آدم ساکت و پر از سودای این عرصه بود. زندگی به عنوان چربک جذاب است چون او تجربهش کرده بود.
او که بالاترین مفاهیم انسانی را فهمیده و زندگی میکرد و حیات بخش بود. مهندسی ناسا را به معلمی جبل الطارق فروخته بود. عطای بل لابراتور را به لقای و.دفاع بخشید و آسودگی در آمریکا را به جنگ های خاورمیانه.
او فرای هر ایدهآل بشری رو میخواست. او که در این آشفتگی های جهان، برنده ترین برنده ها بود.
لبنان و مصر و حتی اگر آمریکا زیباست چون چمران در اونجاها قدم گذاشته بود. اگر موسی صدر، امامم شد، اگر طالقانی رهبر و شریعتی راهنماست به خاطر علاقهای است که او در دلم کاشته.
چمران نور زندگی من بود و حتی هنوز هم هست.
چمران یک جور معیار است برای ساختن زندگی، برای رسیدن به راه، برای مبارزه. توقف نکردن، گشتن، شنوای نالهای مظلوم و دست حق برای رسوندن آدم ها به حق زندگی؛ به حق داشتن امید .
ای کاش اونهایی که صدای زن زندگی آزادی شون بلنده شمارو میشناختن آقای چمران!
از اینکه شما موسس نهضت آزادی خارج کشور بودین از اینکه سماع ساختید تا سال های بعدترش سازنده باشید و حافظ ایران مون.
از مبارزه تون تا وصال تون.
از دوستان تون، از انتخاب ها، از فرماندهی، از مناجات و از لحظه به لحظهی خدایی بودن تون.
و چقدر ترکیب قشنگی رو قدیانی در رثای شما نوشت: جنگجوی صلح!