فائزه ثقفی
فائزه ثقفی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

مقدمه یا چرا می نویسم؟

خب قضیه از اونجا شروع شد که من بعد از 7 سال از شرکت اومدم بیرون. اونجا اپ اندروید میزدم.چون 2-3 سال آخر دیگه هیشکی نمونده و فقط من و یه نفر دیگه بودیم، تقریبا اونجا سوپروایزر بودم و همه بیشتر روی من حساب میکردن تا خانم x. ( همکارم که اتفاقا کارش از من بهتر بود ) در نتیجه فازم این بود که خیلی خفنم و دیگه این شرکت به درد نمیخوره و این حرفا. برم که پیشرفت کنم.

هیچی از اونجا اومدم بیرون. خیلیم بهم اصرار کردن که نرو ولی جو گرفته بودم. در نتیجه در سال 98 اومدم تا ادامه تحصیل بدم و احتمالا یه شرکت برم و کار پیدا کنم و از اونجایی که خیلی عجله داشتم دیگه صبر نکردم که اول یه کار پیدا کنم بعد برم. یه دفه زدم زیر میز و دیگه قرارداد نبستم!

آقا شش ماه (از فروردین تا مهر) استراحت کردم. مهر ازدواج کردم و از حدود آبان شروع کردم به درس خوندن برای کنکور ارشد. با وجود داشتن یه ارشد فلسفه. به خاطر کرونا چندین بار کنکور عقب افتاد و در نهایت دانشگاه تهران رشته مهندسی کامپیوتر گرایش هوش مصنوعی قبول شدم.

از مهر 99 شروع کردم پایتون کار کردن. البته نه از پایه. همون پروژه های دانشگاه رو فقط. و هوا برم داشت که منم پایتون بلدم. متاسفانه! و در نهایت از فروردین 1400، وقتی عروسی گرفتم و ستل داون شدم، گفتم دیگه وقتشه که بری سراغ کار. و دیگه توی سایتا و اینا پلاس بودم.

همون موقعا از طرف همون آقای y یه شرکت یه پروژه بایننس بهم دادن. خیلیم تعریفمو کرده بود ولی چنگی به دل نمیزد. آخرشم بعد از دوماه پروژه اشون تموم شد و دیگه برای ادامه کار باهام تماس نگرفتن. اونجا اولین تلنگر بهم بود. بخاطر اینکه سوتی زیاد میدادم. البته اونا برنامه نویس نبودن و حالیشون نبود تقریبا. ولی خب باگ هام رو درمیآوردن و این مسئله تبعات داشت. فکر کنم بخاطر همین بود که وقتی سر قیمت یه کم باهاشون چونه زدم کلا دیگه تماس نگرفتن. لابد پیش خودشون و احتمالا اون آقای y میگن که همچین تحفه ای هم نبود این دختره. ولش کن. فکر میکنم بهش اعصابم خرد میشه.

بعد از اون قضیه، توی دانشگاه هم خیلی تاپ کلاس نبودم و در حد بقیه بودم. حتی اونایی که سرکار میرفتن و کاملا مشخص بود که پروژه ها و امتحانا رو سمبل می کنن. نمره هامون عین هم میشد. بعدشم حدودا سه چهار ماه یه سره توی جابینجا و جاب ویژن و ... گشتم ولی کار پیدا نمیشد. کلا یا دات نت میخواستن یا جاوااسکریپت. اگر هم برای پایتون کار آگهی می زدن، جنگو می خواستن.

در کل سه بار مصاحبه داشتم. یکیش واسه همین جنگو بود که باز بهم پیشنهاد پروژه دادن ولی چون صادقانه گفتم که وب کار نکردم و اگه بهم وقت بدن یاد میگیرم، بیخیال شدن. یکیش هم متفرقه بود. یکیش هم مال یه سایت معروف بود و من آرزوم بود که اونجا کار کنم. مخصوصا ماشین لرنینگ یا دیتاساینس. واسه کارآموز تحلیلگر داده آگهی کرده بودن و منم رزومه ام رو فرستادم. بعد از سه روز رزومه ام رو دیدن و بهم وقت مصاحبه دادن. منم خوشحال از اینکه حتما قبول میشم. فکر میکردم دیگه کارآموزیو حتما میارم. آخه یه بار همون سال 98 رزومه ی اندرویدمو براشون فرستادم و اونا همون رزومه رو به دلیل «کمبود دانش فنی» رد کرده بودن. گفتم اینبار که رزومه ام رو دیدن حتما میارم. بخاطر اینکه من برنامه نویسی بلدم. کار حرفه ای کردم. حالا توی یه زمینه دیگه. حتماااااا قبولم میکنن. مخصوصا اینکه مصاحبه گر مال HR بود. یعنی منابع انسانی و اصلا مصاحبه فنی نداشتن. ولی خب همونم رد شدم.

اینجا بود که بیخیال کار توی شرکت شدم. چون شهر ما خیلی پایتون کار نمیخوان انگار. همه آگهی ها مال وبه. بعد هم دیدم واقعا رزومه ای ندارم. بیشتر مهارتایی که توی رزومه ام زده بودم، فقط در حد اسم و یه سری مفاهیم کلی ازشون می دونستم و پروژه هام همون آشغالایی بودن که توی شرکت زده بودم. که حتی اونا هم قابل اتکا نبودن.

الانم میخوام بچسبم به تکمیل رزومه. حداقل پس فردا که سرمو گذاشتم زمین، با خودم بگم من عمرم رو توی این راه گذاشتم. یه تخصصی چیزی دارم حداقل. عمرمو به کیک پختن و لباس شستن نگذروندم. چمیدونم. شاید هم کار احمقانه ایه. حالا فعلا که تصمیم دارم مراحل نوشتن پایان نامه و مقاله هایی که میخونم به علاوه دوره هایی که می بینم رو اینجا بذارم. البته فکر نکنم به درد کسی بخوره. اول اینکه کسی که برنامه نویس یادگیری ماشین و دیتا و اینا هست، اصلا فارسی سرچ نمیکنه و حتما زبانش در حد منه و کورسای انگلیسی و اصلی رو می بینه ، دوما هم چرا بیاد پست های منو بخونه اصلا؟ میره منابع اصلی که من دارم از روشون یاد میگیرم رو میبینه :|

بیشتر به خاطر خودم می نویسم. که یاد بگیرم و برام درونی سازی بشه.

خلاصه که این بود قضیه اش

یه کورس 21 ساعته یادگیری ماشینه. مال یه هندیه اس. 30 تا پروژه کاربردی توی حوزه های مختلف هوش مصنوعی میزنه. البته خیلی سطحی و صرفا در حد آشنایی. بیشتر با لایبرری ها آشنا میشین. از git.ir به قیمت 8 هزار تومن خریدمش :)) و اونو میبینم و اینجا توضیح میدم.

دو تا دوره طولانی دیتا هم دارم. اونا رو هم میخوام اینجا بذارم. یه سری دوره های دیگه هم هستن مثل گیت و ربات تلگرام و این حرفا. اونا رو دوست دارم بذارم. ضمن اینکه مراحل پایان نامه ام رو هم میذارم. راجع به کاربرد یادگیری عمیق توی سیستم های توصیه دهنده است. البته این عنوان خیلی خیلی کلی و کلیشه ایه. یه مقاله خفن 2020 انتخاب میکنم و میرم توی کارش. هنوز دارم می خونم. ایشالا که بشه

برنامه نویس پایتون، عاشق کتاب، فیلم، روزنوشته و ... محمدحسین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید