در این فایل به نوشتن خلاصه کتاب خودباوری در خلاقیت، درجستجوی خلاقیت گمشده پرداختم.
اثر دیوید کلی
تلاش کنید در دنیا اثری بگذارید. (استیو جابز)
برادران کلی سعی کردند در این کتاب توضیح بدهند که چگونه انسان ها می توانند همچون کودکان خلاق باشند . ان ها بر این باورند تمامی اسنان ها قدرت خلاقیت را دارا هستند و خلاقیت موهبت الهی نیست که فقط به بعضی انسان ها عطا شده باشد بلکه قدرتی است که در گذر زمان و با ایجاد احساس طرد شدن از جامعه در ما کمرنگ شده است و کافی است با بعضی کارها این قدرت را بازگردانیم.
خلاقیت عبارت اند از کاربرد ابتکار و تخیل برای ایجاد چیز جدید در دنیاست.
در ادامه کتاب مثال هایی درباره افراد و شرکت های مختلفی که با کمک قدرت خلاقیت توانستهاند به موفقیتهایی دست پیدا کنند زده است . و توضیح میدهد که همه افراد با هر نوع توانایی و هر پوزیشن شغلی میتوانند خلاق باشند و این قدرت را در کارشان بکار گیرند .
از جمله فردی که قدرت خلاقیتش در بهبود عملکرد کاریاش تاثیرگذار بود جناب آقای داگ دیتز بود با 24 سال سابقه در حوزهی جنرال الکتریک، که توانست با کمک تیم پزشکی دستگاه MRI به شکل کشتی دزدان دریایی را طراحی کند که مختص استفادهی کودکان بود ایشان با مشاهدهی ترس کودکان از دستگاههای موجود به فکر بازطراحی این دستگاه افتاد و نتیجهی خوبی را در پی داشت.
امکان پذیری، ارزش اقتصادی و عوامل انسانی
در هر پروژهای سه عامل حائز اهمیت است:
1- امکان پذیری
2- ارزشمندی اقتصادی
3- عوامل انسانی
عامل اول که درباره امکان پذیری صحبت میشود این است که تنها عامل فناوری نمیتواند کارساز باشد و به دو فاکتور دیگر نیز احتیاج دارد و تمامی فکرهای خلاق باید امکانات دستیابی به انها فراهم باشد.
و عامل دوم، که مربوط به ارزش اقتصادی است، این است که فناوری باید به رشد اقتصادی شرکت کمک کند.
و اما عامل سوم، که جز ئی کلیدی است نیروی انسانی است. عوامل انسانی به درک نیازهای انسان ها میپردازند که باعث درکی عمیق از باورها و انگیزه های انسان ها می شود. عامل های انسانی بهترین فرصت های نواوری را فراهم می اورند و در نهایت نقطه ای که باعث تلاقی این سه اصل : امکان پذیری فنی، جذابیت اقتصادی و مطلوبیت برای مشتری شود در مدرسه طراحی استنفورد و شرکت آیدیاو تفکر طراحی نام نهاده اند.
تفکر طراحی رویکرد و فرایند ان ها در نواوری است و بیشتر راه های موجود برای خلاقیت از چهار مرحله عبور می کنند که البته این مراحل غیر خطی است: الهام، ترکیب، ایده پردازی یا آزمایش و پیاده سازی است.
الهام:
الهام با مجموعه اقدامات برنامه ریزی شده و اگاهانه رشد می کند. همدردی روشی است مطمئن برای تشویق نواوری انسان محور. در واقع در کتاب گفته شده است برای کشف نیازها و ایده ها باید به سیر و مشاهده رفتارها و نیازهای انسان ها پرداخت تا بتوان با انها همدردی کرد و این شروع ایده های جدید است. برای مثال برای تولید درب ظرف کنسرو باید رفتارهای سالمندان را مشاهده کنیم که در ان فرایند به چه مشکلاتی بر میخورند.
ترکیب:
پس از مشاهده حالا باید داده های بدست آمده را تحلیل و ارزیابی کرد و از داده ها به الگوهای عمومی رسید که یعنی در مورد بسیاری از جامعه هدف ما صدق کند. که در این بخش معمولا از نقشه همدردی استفاده میشود. و حالا میشود مسئله را باز تعریف کرد و سپس کار را آغاز کرد. برای مثال: در صنعت خرده فروشی بجای سوال این که: چگونه مدت زمان انتظار مشتری را کم کنیم این سوال را جایگزین کنیم که چگونه تصور مشتری از مدت زمان انتظار را کم کنیم. و راه حلها را شناسایی کنیم.
ایده پردازی و آزمایش:
حالا که دو مراحل قبل را طی کردهایم نوبت به ایده پردازی برای ارائه راهحلهاست. در این مرحله ممکن است تعداد بیشماری ایده تولید شود که مختص به این مرحله است. در واقع کلید موفقیت در سرعت و توجه کمتر به کیفیت است، یعنی باید تعداد زیادی گزینه را بدون گیر افتادن و اسیر یکی از آنها شدن آزمود. انقدر این چرخه تولید ایده ادامه پیدا میکند که از دل تمامی آنها راهحل های درست کشف شوند که این راه حلها انسان محور، جذاب و عملی هستند. برای مثال: نحوه تزریق واکسنهای پوستی.
پیاده سازی:
پیش از عرضه به بازار ابتدا طراحی محصول را باید بهبود داد و برای عرضه به بازار نقشه راهی باید ترسیم کرد. بسیاری از شرکتها ابتدا نسخه های اولیه محصولات خود را در بازار ارائه میدهند تا واکنشها و بازخوردها را دریافت کنند و سپس به بهبود چرخه تولید خود میپردازند. برای مثال برخی از خرده فروشان ابتدا از مغازههای کوچک برای آزمایش شروع میکنند و سپس وارد فروشگاههای زنجیرهای میشوند.
نوآوری مداوم از راه تفکر طراحی
تفکر طراحی راهی برای یافتن نیازهای انسانی و ساختن راه حلهای جدید با کمک ابزارها و روشهای تفکر طراحان است. تفکر طراحی یک متدولوژی است با کمک این نوع تفکر میتوانیم گستره وسیعی از چالش های اقتصادی، اجتماعی و یا شخصی را با روشهای بدیع حل کنیم.
شرکت آیدیاو در این کتاب به توضیح کار و مشتریانی پرداخته که از روش تفکر طراحی استفاده نمودهاند و با این روش به حل چالشهای خود پردختهاند.
در روش تفکر طراحی افرادی که خود را غیرخلاق مینامند، قدرت خلاقیت خود را کشف میکنند و آن را رها میسازند و در نهایت متوجه میشوند که افرادی با خلاقیت بالا هستند. در این پروسه که افراد خلاقیت خود را رها میکنند یعنی از یک وضعیت ذهنی به وضعیت ذهنی دیگر تغییر مییابند تلنگر میگویند.
پرورش متفکران خلاق
در مدرسه طراحی معمولا همه نوع دانشجویانی وجود دارد از مدیران تا افراد با تحصیلات تکمیلی و یا کارمندان و... و با رشتههای گوناگون، افرادی که در این کلاسها شرکت میکنند مدرکی دریافت نمیکنند و صرفا به علت علاقهمندی خود وارد این دورهها میشوند. در کلاسها معمولا چالشهای ساده و اولیه را مطرح میکنند و یاد میدهند که افراد چگونه ایده پردازی کنند و از دل تمام ایدههای اولیه چکونه راهحل را پیدا کنند و افراد نیز در تمام مدت هرچه را که در ذهن به عنوان ایده دارند بیان کرده و سپس با تمرکز بیشتر و با کمک خلاقیت خود راهحل را بیان میکنند. و متوجه تغییر مدل تفکر خود در پایان دوره میشوند.
-ذهنیت پویا: یکی از پیشنیازهای دستیابی به خودباوری در خلاقیت، باور به پویایی مهارتها و توانمندیهای نوآوری است. افراد با داشتن ذهنیت پویا میتوانند ضعفهای خود را بهبود دهند و برای چالشهای جدید آماده شوند و در مقابل این افراد، افرادی با ذهنیتی ایستا قرار گرفته است.
-تاثیر خود را در جهان بگذارید: خود باوری در خلاقیت باعث افزایش اشتیاق شما برای انجام دادن کارها میشود و باعث میشود هرکاری را به قصد و نیت خاصی انجام دهید، شخصی که خودباوری خود را در مورد خلاقیتش افزایش دهد دیگر هیچ کدام از کارهایش بدون تفکر و بدون برنامهریزی آگانه نیست بلکه برای قدم به قدم مسیرش هدفگذاری کرده است در کتاب استیو جابز را مثال میزند و بیان میکن استیو به قدی قدرت خودباوری در خلاقیتش زیاد بود که دائم در تلاش بود در دنیا اثری برجا بگذارد و او تا نیمههای شب درحال تفکر به جزئیترین موارد محصولش بود تا به بهترین نحو ممکن و سادهترین شکل ارائه شود. پیام استیو این بود که همه میتوانند دنیا را تغییر دهند چیزی در مورد خود او نیز صدق کرده است.
از ترس تا شهامت
آلبرت باندورا روانشناس سرشناسی است که با روشهای یادگیری نیابتی، ترغیب اجتماعی و وظایف تصاعدی ، افراد را ترغیب میکند تا بر ترسهایشان غلبه کنند او با استفاده از ادغام این روشها و دستیابی به فرایند پیروزی هدایت شده موفق شده است ترس بسیاری از افراد را درمان کند او در این روشها تلاش دارد افراد قدم به قدم بتوانند با ترس خود روبهرو شوند تا جایی که دیگر ترسی وجود نداشته باشد او اظهار کرده است مراجعه کنندگانش بعد از رفع ترسهایشان در مراحل دیگر زندگیشان نیز به تغییرات شگرفی دست پیدا کرده اند برای مثلا یکی از آنان سخنران خبرهای شد و یا به کاوشهای جدیدی در شغلهایشان دست پیدا کردند.
پژوهشهای باندورا نشان داده است افرادی که به این باور رسیده، چالشهای سختتری را برعهده میگیرند و استقامت بیشتری از خود نشان میدهندو در برابر شکستها مقاومترند باندورا این باور را خودکارآمدی میخواند.
کار باندورا موید علمی است که در این کتاب گفته شده است یعنی تردید فرد به خلاقیتش را میتوان با هدایت او در جهت دستیابی به موفقیتهای کوچک درمان کرد و این تجربه میتواند اثری نیرومند بر باقی عمرش بگذارد. و این حالت ذهنی که باندورا، خودکارآمدی میخواند، ارتباط تنگاتنگی دارد با آنچه در این کتاب خودباوری در خلاقیت مینامد.
پارادوکس شکست
دیگران این تفکر را دارند که افراد موفق شکست نخوردهاند و یا شکست نمیخورند درحالیکه افراد موفق بیش از دیگران شکسن خوردهاند و تلاششان را بیشتر کردهاند. پروفسور دین کیث سیمونتن از دانشگاه کالیفرنیا در دیویس میگوید خلاف این باور عمومی درست است افراد خلاق از هنرمندان تا نوابغ با شکستهای بیشماری روبهرو میشوند فقط اجازه توقف به خود را نمیدهند. نوآوری معادلهی جالب و شگفتآوری دارد، اینکه اگر موفقیت بیشتری میخواهید، باید شکستهای بیشتری را پشت سر بگذارید.
برای مثال ادیسون شکست را جزئی از فرایند خلاقیتش کرده بوداو میدانست اگز ازمایشی که به شکست منجر شود موجب یادگیری او میشود پس شکست محسوب نمیشود. در واقع هرچه بیشتر شکست بخورید بیشتر نقاط ضعفتان را میشناسید و زودتر در حل آن برمیآیید.
طراحی برای شهامت
در اینجا طراحی و انجام گام به گام پروژهها را داریم یعنی افراد با انجام کارهای کوچک بصورت مداوم به هدفشان که یک پروژه بزرگ است میرسند در مدرسه طراحی، در کارگاههایشان سعی میکنند افراد را برای انجام پروژههای کوچک و سریع آماده کنند که باعث افزایش خلاقیت آنها بشوند. هدف مدرسه طراحی، انجام کارهای تیمی، تجربه شکستها، تمرین مهارتها و چالشهای جدید است. شکست، ناراحت کننده اما راهنماست.
راهحلهای پشنهادی برای شروع گام به گام کاهش هراس از همدردی:
· در انجمنی اینترنتی آنلاین، نظارهگر مشتریان باشید.
· کیفیت خدماتی را که به مشتریان میدهید، امتحان کنید.
· با متخصصان به ظاهر نامربوط صحبت کنید.
· مانند کارآگاه به دنبال کشف باشید.
· با تعدادی از مشتریان مصاحبه کنید.
خوشبینی ضروری
جین مک گونیال نویسنده، آیندهنگر و طراح بازی، درباره اینکه چطور بازیهای ویدئویی سطح خلاقیت را افزایش میدهند صحبت کرده است و به این شرح است که در دنیای بازیهلی ویدئویی هرچقدر درجه سختی بازی بیشتر میشود مهارت بازیکن نیز افزایش مییابد و این حرکت روبه جلو همیشه نیازمند تلاش متمرکز است، اما هدف پیش رو دست نیافتنی نیست و جین این عمل را خوشبینی ضروری مینامد یعنی تمایل برای عمل سریع در مقابله با مانعی که باور دارید شانس خوبی برای موفقیت و غلبه برآن دارید.
اجازه شکست
اگر بگذارید در برخی زمینهها شکست بخورید توانایی خلاقیتتان افزایش پیدا میکند . رندی کمیسار سرمایهگذار خطرپذیر میگوید آنچه کیف پول سیلیکون ولی از دیگران کتمایز میسازد موفقیتهایشان نیست ، بلکه روش آنها در رویارویی با شکستهاست و ترس از ریسک و شکست محور اصلی پروژه آیدیاو با لارس هینریخ کارآفرین آلمانی است. برای آزمایش ایدههای نو نیاز به آزادی عمل داریم به دنبال راههایی باشید که به شما آزادی عمل در خلاقیت بدهند نام ایده بعدیتان را آزمایش بنامید تا اگر منجر به شکست شد باعث لطمه به شغلتان نشود و فقط مسیر یادگیری را میسر سازد.
پذیرای شکستهای خود باشید
برای پذیرفتن شکست باید آن را قبول کنید و بدانید کجای راه را خطا کردهاید تا بتوانید آن را اصلاح کنید یا تکرار نکنید در غیر این صورت با شکستهای تکراری و مجدد روبهرو میشوید. به علاوه پذیرفتن اشتباهها برای عبور از آنها مهم است این گونه نه تنها از مشکلات روانی پنهانکاری، توجیه کردن و احساس گناه اجتناب میکنید، بلکه شاید بتوانید برند و رسم خود را با صداقت تقویت کنید. برای مثال اگر از شرکتهای مالی و یا متخصصان مالی درباره نحوه عملکردشان بپرسیم دائم در حال توجیه کردن هستند و این کار را برای مخفی کردن علت اصلی شکست انجام میدهند مثلا میگویند خرابی بازار و یا نزول صنعت و... و اما این بین شرکت بسمر با قدمتی صد ساله در لیست موفقیتهایش لیست پروژههای شکست خوردهی خود را نیز آورده است.
اسب سفالین
کودکان از ابتدا دارای خلاقیت هستند فقط در آن سن با احساس ترس از قضاوت شدن آشنایی ندارند از همین رو به انجام انواع و اقسام کارهای خلاقانه و هنری میپردازند و دست به خلاقیت میزنند و حتی بعد از شکست در آن پروسه دوباره شروع میکنند ولی در امتداد راه و بزرگ شدن کم کم انواع احساسات از جمله قضاوت شدن طرد شدن از جمع مارا از پروسه خلاقیت دور میکند البته گفتنی است که بسیاری از افراد با تمام وجود قضاوتها و شکستها تسلیم نمیشوند و ادامه راه را میپیمایند تا به شرایطی که میخواهند برسند.
مقایسه را کنار بگذارید
براون در پژوهش هایش حول احساس ناامنی در زندگی ، برای شناسایی آنچه موجب میشود انسانها احساس کمبود کرده و در باتلاق روحی به اندازه کافی خوب نبودن بیفتند با هزاران نفر صحبت کرده ، او مینویسد: هنگامیکه ارزشهای فردیمان در خطر نباشد، برای شجاعت به خرج دادن و پذیرفتن ریسک بروز استعدادهای خام خود به مراتب تمایل بیشتری داریم. و در ادامه میگوید کنار گذاشتن مقایسه، یکی از راههای رسیدن به خلاقیت است.
وقتی افراد احساس کمبود میکنند در بهترین حالت خود نیستند و احساس اینکه مدیران و همکاران به آنان احترام نمیگذارند باعث میشود بخواهند خود را در موقعیت بهتری قرار دهند و اینگونه دست از تمرکز بر کار خود برمیدارند و تمام تمرکز خود را روی تفکر دیگران میگذارند و در نتیجه از مسیر درست منحرف میشوند. شکلگیری ناامنی میتواند سبب بروز دور باطل شود پس سعی کنید این حس را از میان ببرید.
خودباوری در نقاشی
نقاشی یکی از هنرهایی است که برای ایجاد ارتباط استفاده میشود بسیاری از افراد خلاقیت را نقاشی میدانند در صورتیکه نواختن پیانو نیز چندین سال تمرین میطلبد. بسیاری از افراد میگویند ما نقاش خوبی نیستیم و بسیاری دیگر نیز میگویند نقاش خوبی هستند درحالیکه نقاشی یک مهارت است که میتوان کسب کرد در دنیای امروز و برای بیزینس ها کشیدن تصاویر برای نشان دادن ایدهها و تفکرات لازم است. دن روم نویسنده کتاب پشت دستمال کاغذی و متخصص هنر تفکر تصویری میگوید بیست و پنج درصد مدیران حتی تمایل ندارند ماژیک در دست بگیرند و روم به آنها افراد قلم قرمز میگوید. دن با رفع موانع ذهنی به افراد کمک میکند قلم در دست بگیرند و این کار را برای تفکیک نقاشی هنری از نقاشی یرای یرقراری ارتباط انجام میدهد.
دن میگوید اگر هرکسی بتواند این اشکال را بکشد، یعنی مربع، دایره، مثلث و لکه میتواند هرنوع شکلی را رسم کند از جمله افراد.
دن سه روش برای کشیدن افراد در نظر دارد:
· ادمک هایی که سر آنها یک سوم بدنشان است و جای بیشتری برای نشان دادن احساسات روی صورتشان دارد این نوع آدمکها برای نشان دادن احساسات هستند.
· آدمکهای مکعبی شکلی که نیم تنه چهارضلعی دارند و برای نشان دادن انواع حالتهای بدن مناسباند.
· آدمک های لکهای که یا ستارهای که احساسات و حرکات را خوب نمایش نمیدهند امام برای نشان دادن ارتباطات بیان افراد مناسباند.
دن یاد میدهد چگونه از مهارت نقاشی به سادگی برای بیان ایدهها استفاده کرد.
از ترس تا لذت
رالف والدو امرسون: اگر از کاری میترسید حتما انجامش دهید، آنگاه مرگ ترس، حتمی است.
اگر به کودکان نگاه کنید میبینید که چطور برای انجام هرکاری برای اولین بار ترس دارند اما با تشویق و حمایت والدین بعد از انجام آن کار دوباره آن را تکرار خواهند کرد مانند سرسره بازی ، حالا در زندگی ما ترسهای بسیاری وجود دارند که با بالا بردن مهارتهایمان و به کار بردن شجاعتمان میتوانیم از پس انجام آن کارها بربیاییم و تفکر طراحی نیز به ما کمک خواهد کرد فقط کافیست خود را باور داشته باشید. به گفته گئورگی کنارد نویسنده مجاری: شهامت تنها حاصل تجمیع گامهای کوچک است.
جرقه از صفحهی خالی تا بینش
گاهی وقتها یک درس میتواند آینده را عوض کند در کتاب از تیمی صحبت شده است که باید پروژهای را تعریف میکردند که از روش تفکر طراحی استفاده شده است آن را برای حل مسئله واقعی به کار میبردند ، این تیم با تحقیق درباره نرخ مرگ نوزادان و علت آن به این مسئله پی بردند که بسیاری از نوزادانی که به دنیا می آیند ، بدنشان گرمای لازم برای زنده نگه داشتن آنها را ندارد و در بیست و چهار ساعت جان خود را از دست میدهند طی فرایند تحقیق یکی از اعضای تیم به هند سفر می کند جایی که بیشترین اتفاق این چنینی در آنجا رخ میداد و با نتیجهای عجیب مواجه شد علاوه بر این که هزیهی دستگاه انکوباتوری که برای زنده نگه داشتن این نوزادان به کار میرفت بالا بود، بسیاری از خانوادهها در روستاهایی زندگی میکردند که با بیمارستان فاصلهی زیادی داشتند و در هر حال جان نوزادان خود را از دست میدادند پس تیم تصمیم گرفت دستگاه انکوباتوری بسازد که علاوه بر پایین بودن هزینه آن مادران روستایی نیز بتوانند ازآن استفاده کنند پس تیم شروع به طراحی کرد و نمونه را به هند برد و آزمایش کرد . ساخت انکوباتوری که در نهایت استفاده شد و جان سه هزار کودک را در هند نجات داد از بسیاری از نمونهها و آزمایشها رد شد تا بتواند به فروش برسد این داستان نشان دادن مسیر تفکر طراحی و همدردی و ارائه یک پروژه برای حل یم مسئلهی واقعی بود.
توان خلاقیت را توسعه دهید و به عمل آورید.
نوآوری میتواند فردی باشد و یا تیمی . میتواند از هرکجا اتفاق بیفتد، میتواند از کنجکاوی ذهنی، خوشبینی عمیق، توانایی پذیرش شکستهای متعدد به قیمت موفقیت نهایی، اخلاق کاری مستحکم و طرز فکری که نه فقط ایده ها بلکه عمل را تشویق کند نیرو بگیرد.
استراتژیهایی که به ما در خلاقیت کمک میکنند:
· خلاقیت را انتخاب کنید.
روانشناسی بهنام رابرت استرنبرگ بیش از سی سال بر روی مسائلی از جمله: هوش، خرد، خلاقیت و رهبری پزوهش کرده استو تمامی افراد خلاقی که او مورد مطالعه قرار داده است در یک ویژگی مشترکند و آن ویژگی روزی است که این افراد تصمیم گرفته اند خلاق باشند. معمولا این افراد مسائل را به شیوهای جدید باز تعریف میکنند تا به راه حل دست یابند. یا ریسکهای معقولی را در کارها قبول میکنند و شکست را جزئی از فرایند میپذیرند. و به مشکلاتی که حین فرایند بوجود میآید نگاهی سازنده دارند. وقتی مطمئن نیستند که در مسیر درستاند یا نه عدم قطعیت را تحمل میکنند. و در آخر به رشد فکری خود ادامه میدهندو اجازه سکون به دانش و مهارت خود نمیدهند. استرنبرگ میگوید بدون اینکه تصمیم بگیرید خلاق باشید هیچگاه خلاقیت بروز نمیکند. و به ندرت خلاقیت مسیری بدون اصطکاک را طی میکند.
· مانند مسافر فکر کنید.
توجه کردهاید وقتی وارد شهر یا کشوری جدید میشوید همه چیز برایتان جدید شگفت انگیز است از تابلوهای راهنمای خیابانها تا طرز پرداخت پول به رستورانها زیرا شما چشمان خود را کاملا باز کردهاید و توجه زیادی به محیط اطراف میکنید، کافیست همین توجه را در زندگی روزمره خود نیز بکار بگیرید آنگاه متوجه جریان ایدهها به سمت خود میشوید که چگونه در روز با تعداد زیادی ایده روبهرو هستید. یکی از دلایلی که سرمایهگذاران خطرپذیر تا این حد در کسبوکار متبحرند این است که نسبت به مردم معمولی در جریان تعداد زیادی ایده قرار میگیرند این در مورد شما نیز صادق است هرچه بیشتر در جریان ایدهها قرار بگیرید بینشهای جدیدی بدست میاورید.
· توجهی با آرامش داشته باشید.
اگر توجه کرده باشید ذهن ما دائم دنبال خیال پردازی میرود اینگونه افراد معمولا نمره خلاقیت بالایی را کسب میکنند معمولا در این حالت مغز ما درباره ایدهها و راهحلهای غیرمرتبط با کار تمرکز میکند.پژوهشها نشان داده است ما وقتی درحال استراحت هستیم ذهن ما به ایجاد ارتباط بین ایدهها و خاطرات و تجربهها میپردازد. گاهی وقتها خوب است از تمرکز جدی بر روی بعضی مسائل دست برداریم و به توجه همراه با آرامش برسیم ، توجه همراه با آرامش در جایی بین مدیتیشن که ذهنتان را کاملا خالی میکنید و تمرکز لیزری مانند که برای حل مسائل ریاضی نیاز دارید قرار میگیرد مغز ما، وقتی بشدت درگیر چالشی نباشیم قادر است گامهای بزرگ شناختی را بردارد، به همین دلیل است که ایدههای خوب گاها در زیر سر دوش حمام یا پیادهروی به سراغمان میآیند.
اگر ذهنتان روی موضوعی بشدت قفل کرده است این کارها را انجام دهید: پیاده روی کنید فردریک نیچه میگوید: تمامی افکار خوب حین پیادهروی متولد میشوند. و روش بعدی این است که هنگام بیداری از خواب بدون اینکه از تختتان بیرون آیید ساعت الهام تعریف کنید و در زمانی که ذهنتان بین بیداری و رویاست ایده ها را در ذهنتان بیاورید و تولید ایده کنید.
· با کاربر نهایی خود همدردی کنید.
در تفکر طراحی همدردی مسئلهای مهم است شما کمتر در کسب و کارها کلمه همدردی را میشنوید زیرا اکثر کسبوکارها مشتریها را در دستهبندیهای مشابه قرار میدهند و بیشتر به فکر سود خود هستند تا نیاز آنان.رویکرد انسان محوری و همدردی هنوز در بسیاری از شرکتها استفاده نشده است. منظور از همدردی در فضای نوآوری و خلاقیت حس تجربهای از دید دیگران است، تشخیص اینکه چرا واقعا مردم کاری را انجام میدهند. این اتفاق زمانی میافتد که وارد میدان عمل شوید و مردم را هنگام استفاده از محصول و خدمات خود تماشا کنهید تا بفهمید به چه چیزی احتیاج دارند اینکار را مطالعه طراحی مینامند و در مقابل مطالعه بازار قرار دارد در مطالعات یافت شده است همدردی باعث ایجاد نوآوری و خلاقیت و ایجاد ایده میشود. در روش همدردی ما روشهای کمی و کیفی را با هم ترکیب میکنیم تا به بهترین نتایج و راه حل ها دست یابیم.
· به مشاهده در موقعیت واقعی بپردازید.
برای فهمیدن نیازهای مردم باید به میدان عمل بروید و پیشفرضها و احساساتی که فکر میکنید درست است را کنار بگذارید تا آنچه را که واقعا درست است فرابگیرید. دیدن مردم حین کار کردن با وسایل مورد نظر و در میدان عمل نیازهایی را که واقعا دارند و ممکنه به آن بیاطلاع باشند را برملا میسازد. نویسنده آمریکایی، مارک تواین یک قرن پیش گفته است،( آنچه نمیدانید شما را به مشکل نمیاندازد، بلکه آنچه که مطمئنید میدانید اما در واقع اینگونه نیست دردسر درست میکند).
خودتان ، مشتریانتان، کاسبیتان و یا دنیایتان میدانید فریب ندهید. به دنبال فرصتهای جدیدی برای مشاهده و بازنگری در دیدگاه خود نسبت به دنیا باشید.
· در مورد مسئله به مشاهده بپردازید.
· سوال بپرسید و با چرا شروع کنید.
یکی از بهترین راههای افزایش سرعت یادگیری سوال کردن است. سوال چرا و چه میشود اگر جزئیات سطحی و بیاهمیت را کنار میزند و شما را به اصل موضوع میرساند.
سعی کنید به جای پرسیدن سوالهای معمول مدل سوالهای خود را عوض کنید تا با بیمار همدردی کنید و نیازهای او را بهتر کشف کنید. تصور غلطی که درباره همدردی وجود دارد این است که مستقیما از افراد درباره نیازها و مشکلاتشان سوال بپرسیم این روش معمولا درست کار نمیکند زیرا افراد یا دایره لغات کمی بلدند و یا بسیاری از مردم تا آن اندازه خودآگاهی ندارند که بتوانند نیازهای خود را بازگو کنند. همدردی بیشتر به درک نیاز پنهانی مردم میپردازد. برای همدردی بهتر چند ابزار را اینجا معرفی میکنیم که از ابزارهای طراحی مجموعه شرکت آیدیاو است:
- به من نشان بده: از افراد بخواهید با ابزارهایی که در طول روز با ان سروکار دارند به شما نشان دهند و شما را در اطلاع روزمره خود قرار دهند.
-آن را رسم کن:از مردم بخواهید تجربههای خود را در قالب نمودار رسم کنند اینگونه شما در جریان فعالیتهای فکری آنان قرار میگیرید.
پنج چرا: سوالات چرا بپرسید این روند را در پنج پاسخ آنان تکرار کنید تا به دلایل عمیقتر کارهای آنان پی ببرید.
بلند فکر کنید: درحالی که افراد مشغول کاری هستند از آنها بخواهید آنچه در ذهنشان هست را بلند توضیح دهند این تمرین کمک میکند تا انگیزهها، تصورات، ملاحظات و استدلالهای آنها را بهتر درک کنید.
· چالشها را باز تعریف کنید.
گاهی وقتها نخستین گام برای یافتن پاسخی عالی، تعریف مسئله از دیدی تازه است. تعریف مسئله از دیدی تازه است. صورت مسئلهها معمولا فرض میکنند شما میدانید به دنبال چه باید بگردید و پاسخ صحیح را میدانید و تنها چالش این است که راهی برای رسیدن به آنها پیدا کنید. پیش از جستوجو برای پاسخ، مطمئن شوید که سوال درست را کشف کردهاید. بازتعریف مسئله میتواند شما را درجهتهایی تازه سوق دهد. بازتعریف مسئله نه تنها به شما راهحلهای موفق بیشتری میدهد، بلکه کمک میکند مسائل و راهحلهای بزرگتری را مورد هدف قرار دهید. نوآوری واقعی معمولا هنگامی اتفاق میفتد که متوجه میشوید مسئله یا نیاز واقعی چیست و سپس حل مسئله را آغاز میکنید. راههای بازتعریف مسئله:
-از راه حلهای آشکار دوری کنید.
-نقطه تمرکز و یا دیدگاه خود را عوض کنید.
-مسئله واقعی را پیدا کنید.
- به دنبال راههای دور زدن مقاومت یا موانع ذهنی باشید.
-درباره متضادش فکر کنید.
· شبکه پشتیبان خلاقیت بسازید.
بسیاری از ایدهها از دل همکاری با دیگران بیرون آمده است. و خلاقیت نوعی ورزش گروهی است باید اول از همه پیش خود اعتراف کنید که همه جوابها را ندارید و بعد این میفهمید که چه بار سنگینی از روی دوشتان برداشته شده است. سعی کنیئد گروهی از افراد را جمع کنید و از ایدههای یکدیگر استفاده کنید . وقتی پشت شما به گروهی از افراد گرم است راحتتر میتوانید خلاقیت به خرج دهید.
خوش شانسی در خلاقیت را پرورش دهید.
شانس به ذهن آماده بیشتر روی میآورد. (لوییس پاستور)
بسیاری از موفقیت شرکتها و یا دانشمندان به این سبب است که به شکستهای خود به چشم فرصت نگاه میکنند. منظور پاستور از آن جمله این بوده است که شانس به افرادی روی میآورد کحه آزمایشهای متعدد زیادی انجام میدهند و وقتی حادثهای غیر منتظره رخ میدهد به آن توجه زیادی میکنند.
جهش از برنامه ریزی تاعمل
کتاب در این بخش درباره دو دانشجو بهنامهای انکیت و اکشای صحبت میکند که در کلاسی ثبتنام کردند که باید شرکتی ظرف مدت محدودی به ثبت میرساندند و این شرکت باید با خلاقیت فعالیتی را انجام میداد که جدید باشد. زمان این دو بسیار محدود بود و در این زمان محدود باید با مشتریان خود ارتباط میگرفتند و برنامه خود را سریعا به عمل میرساندند. آنها تصمیم گرفتند برنامهای برای آیپد شرکت اپل تعریف کنند که مخاطبان بتوانند اخبار را از آن برنامه پیگیری کنند پس به کافه رفتند و هرروز که در حال انجام طراحی و برنامه ریزی بودند با مشتریان خود نیز ارتباط میگرفتند و هر نوع تغییری را که روی برنامه اعمال میکردند برای آزمایش به دست افراد میدادند و با حوصله فقط نگاه میکردند تا بفهمند مخاطبان با ان برنامه چه کاری انجام میدهند و چگونه کار میکنند و توانستند ظرف دو هفته نظر مردم از این بیفایده است به نظر آیا این برنامه بصورت پیش فرض درآیپد وجود دارد؟ تغییر کرد.
هماکنون نتیجه تلاش آنان برنامه پالس است که در زمان نوشتن کتاب بیش از بیست میلیون بار دانلود شده است و استیو جابز در سال 2010 آن را معرفی کرد و با آن فخرفروشی کرد.
این دو توانستند تفکر و خلاقیت را به مرحله عمل برسانند با برنامهریزی و تلاش و ظرف مدت محدود.بقول اسحاق نیوتن : ( جسم ساکن تمایل دارد ساکن بماند و جسم متحرک تمایل به حرکت دارد.
تفکر کاری انجام بده
اولین قدم برای خلاق بودن این است که فراتر از مشاهدهگری منفعل باشیم و افکارمان را به مرحله عمل برسانیم.
با داشتن مقدار کمی خودباوری در خلاقیت میتوانیم جرقه عمل مثبت را در جهان ایجاد کنیم .
دست از برنامهریزی بردارید و شروع به عمل کنید.
بعضی از ما در جایی که میدانیم و میخواهیم عمل کنیم دچار سردرگمی میشویم و راه برایمان پر از ابهامه در اینجاست که شرکتها فلج میشوند در فرهنگ شرکتها این دودلی مترادف است با آنچه استاد جفری فیفر و باب ساتن میگوید فاصله دانستن تا عمل کردن.
یکی از استادهای خردمند تحول، در فیلم جنگ ستارگان به لوک اسکای واکر گفت یا انجام بده یا انجام نده. سعیام را میکنم معنا ندارد.
ممکن است گاهی بزرگی کار ما را از عمل بازدارد در این مواقع ما با برداشتن گامهای کوچک میتوانیم از بزرگی کار کم کنیم و آن را به سرانجام برسانیم. دشوار است که بتوان بلافاصله بهترین شد، بنابراین به بهبودهای سریع اما مداوم پایبند باشید. بنابراین در مرحله برنامهریزی گیر نکنید اجازه ندهید کمالگرایی درونیتان سرعت شما را کند کند.
اقداماتی که برای شروع کردن میتوانید از ان استفاده کنید.
- کمک بگیرید.
- فشاری از سوی هم رده خود ایجاد کنید.
- مخاطبانی جمع کنید.
- کار بدی انجام دهید.
- از اهمیت مسئله بکاهید.
از محدودیت برای برانگیختن خلاقیت استفاده کنید.
اگرچه عبارت محدودیت خلاقانه به نظر ضد و نقیض میاید اما محدودیت یکی از راههایی است که جرقه کار خلاقانه را ایجاد میکند. اگر حق انتخاب را به ما دهند اکثرا ترجیح میدهیم بودجه، کارمند و یا وقت بیشتر در اختیار داشته باشیم اما زمانی که خودباوری لازم برای پذیرش محدودیتها را پیدا کنید محدودیتها مولد خلاقیت و محرک عمل خواهند بود.
اگر خودباوری لازم برای پذیرش محدودیتها را داشته باشید. محدودیتها خود مولد خلاقیت و محرک اقدام خواهند شد.
به گفته معمار معروف میس ون در روهه : کمترینها بیشترینها را به دنبال دارند.
چند روش وجود دارد که با بکارگیری آنها میتوان از محدودیتها برای شروع کار راستفاده کرد:
- یکی از بخشهای قابل اجرای مسئله را انجام دهید.
- هدف ها را کوچک تر کنید.
- پیشرفت کار را در فواصل متعدد بررسی کنید و کنترل پیشرفت را با فشاری اجتماعی همراه کنید.
تجربه و آزمایش برای یادگیری
در ابتدا سعی کنید نمونه اولیه بسازید نمونه های اولیه با هزینهای ارزان و منابعی کم، به این صورت میتوانید درمورد ایدهتان در جلسه صحبت کنید و همه گفتوگو ها حول محور ایده شما و نمونه شما میچرخد.
اگر همیشه سعی کنید اول راه نمونه سازی کنید نه ساخت پروژه ، به ایرادات کارتان واقف میشوید و شکستتان ارزانتر میشود و میتوانید در هر مرحله با رفع ایرادات نمونه را به نسخه واقعی نزدیک کنید و زمانی که از ایده خودتان مطمئن شدید میتوانید پروژه واقعی را طراحی کنید. در کنار تمامی این مزیتها طی ساخت نمونه تمامی ایدههای خود را میتوانید پیادهسازی کنید و به طور همزمان اجرا کنید و در صورتیکه پاسخگو نبود میتوانید به راحتی آن را حذف نمائید.
- نمونه اولیه یک ساعته
همیشه زمان کافی برای ساخت نمونههای لازم را ندارید و حتی یک دقیقه هم بسیار ارزشمند است. ولی برای آن که دیگران برای ایدههایتان اهمیت قائل شوند و گوش دهند و قانع شوند که این ایده باید پیاده سازی شود سعی کنید همیشه نمونه اولیه از هر وسیلهای که در دسترستان است استفاده کنید زیرا نمونه ها بیشتر از بیان ایدهها تاثیرگذار است.
اگر نمون اولیه شما ویدئو است این چند نکته برای برای جذابتر کردن ویدئو شما بکار میآید:
-حتما فیلمنامه ویدئو را تهیه کنید.
-از صداگذاری روی ویدئو برای سرعت بخشیدن به کارتان استفاده کنید.
-برای نظم بخشیدن به کارتان تمامی صحنههای ویدئو را از قبل فهرست کنید.
-به سیستم نورپردازی و صداگذاری اهمیت دهید.
-به مدت زمان هر صحنه و حرکت دوربین دقت کنید.
-بازخوردهای سریع دریافت کنید.
-هرچه ویدئو کوتاهتر باشد بهتر است.
- نمونه سازی از تجربهای مشترک
نمونه های اولیه خوب روایتگر داستانی هستند و اگر بتوانید بیننده را هم بخشی از داستان کنید قطعا کارتان متقاعد کننده تر خواهد بود .
همراه شدن با تجربه و آزمایش
سعی کنید جلو پیشروی ایده ها را نگیرید و بگذاید حتی ایدههای عجیب غریب نیز راه ورود داشته باشند گاهی بعضی ایدهها که به نظر غیرعملی میآیند میتوانند خلاقیت را افزایش دهند و موجب پیدایش راهحلهای نهایی باشند. مانند طراحی صندلیهای شرکت هواپیمایی ایرنیوزیلند که طوفان فکری تیمشان و ایدههای متفاوتشان باعث شد این شرکت عنوان شرکت هواپیمایی برگزیده سال را برنده شود به همراه کلی جوایز و تقدیرنامه. تیم آنها مدلهای متفاوت صندلی را با متریالهای ساده در اندازههای کوچک میساخت و برای تست و آزمایش و اینگونه به مدل مدنظرشان رسیدند.
عرضه محصول به بازار برای یادگیری
در این بخش از کتاب به ارائه محصول قبل از تکمیل آن میپردازد. به این منظور که اگر ایدهای دارید که برای محصول موردنظرتان است صبر نکنید تا تمام ایرادات و نواقص آن را برطرف کنید و سپس به بازار عرضه کنید زیرا زمان زیادی برای تکمیل محصول صرف میشود و جدای آن هزینهی بیشتری به همراه دارد اما اگر محصول را زودتر به بازار عرضه کنید طی فرایند کار مشتریان با آن متوجه میشوید که کجای محصول را باید اصلاح کنید و بر روی کدام قسمت باید کار کنید ، در این فرایند هم دارید از عرضه محصول به بازار سود میبرید هم آن را توسعه میدهید و هم یاد میگیرید.
آزمایشهای کوچک منبعی مهم برای دانش و بینش جدید هستند.
ایجاد اعمال مسری
تغییرات کوچک میتوانند باعث تاثیرات بزرگی شوند . قدمهای کوچک برداشتن شما را از حالت سکون به حالت حرکت درمیآورد و آنگاه میتوانید با چالشهای پیش رویتان روبهرو شوید. ایجاد اعمال مسری ، کلاسی پر انرژی در مدرسه طراحی بود که از دانشجویان میخواست ایدهای را بصورت ویروسی گسترش دهند یا به عبارتی نهضتی را شروع کنند. با چند ابزار طراحی و رهنمایی دانشجویان قادر بودندنمونه اولیه از هرچیزی را از کارزارهای بازاریابی بگیرند تا کسب و کارهای کامل بسازند. در انتهای مسیر خود دانشجویان حیرت زده میشدند.
آزمون راه موفقیت
چه منابع شما زیاد باشد و چه محدود، بها دادن به آزمایش میتواند آتش نوآوری را شعلهور کند.انتظار میرود آزمایشها نرخ شکست بالایی داشته باشند زیرا آزمایشاند. اما اگر رویکرد سنتی (شکست گزینه نیست) را به صورت مجموعهای از آزمایشهای کوچک تغییر دهید، در واقع میتوانید شانس موفقیت بلند مدت خود را افزایش دهید.
تلاش کنید تغییرات مورد نظرتان را به شکل آزمایشهایی طرح ریزی کنیدتا پذیرش آن توسط دیگران افزایش پیدا کند.
خبرساز شدن
گرایش به عملگرایی به گفته آکشای کلید بهتر شدن و نوآورانهتر شدن ایدههایش بوده است. آکشای معتقد است افراد تحلیلگر عملگرا نیستند و خو.د او نیز اینطور بوده است اما برای ایجاد تاثیر بر زندگی خود و دیگران باید دست به عمل بزنید.
گزارشگر رادیویی، اسکوپ نیسکر عادت داشت در آخر هر برنامهاش بگوید: اگر از اخبار خهوشتان نمیآید بیرون بروید و خبرساز شوید.
جستجو ( از وظیفه تا علاقه)
دیوید همیشه برای اتخاب شغل از الاکلنگ تعادل بین دل و امور مالی استفاده میکند. دل در اینجا منظور به علایق و اشتیاق شخصی، سازمانی، فرهنگی اشاره دارد که افراد برحسب علاقه خود یک شغل را میپذیرند و یا برحسب درآمد بالا و خوب .
این الاکلنگ یادآور میشود که با انتخاب آگاهانه و ایجاد تعادل در این الاکلنگ میتوانیم تصمیمات منطقی بگیریم. پول واحدی است که به راحتی میتوان اندازه گرفت اما دل و علاقه به تلاش بیشتری نیاز دارد.
پژوهشهای اقتصادی نشان میدهند که وقتی ثروت از حدی بگذرد دیگر همبستگی زیادی با خوشحالی ندارد. افرادی که در سطح درآمدی بخور و نمیر زندگی میکنند ممکن است نتوانند به دنبال علایق خود بروند اما چگونه است که اکثریت ما نمیتوانیم اینکار را کنیم؟
تله به نظر خوب میآید اما احساس بدی ایجاد میکند.
بعضی افراد صرفا برای اینکه شغلی پردرامد و اسم و رسم درستی دارند به سمت آنها میروند اما در وسط راه متوجه میشوند هیچ علاقهای به کار ندارند و این مسئله آنها را فرسوده کرده است انها هرروز به سرکار میروند بدون اینکه حال خوبی داشته باشند و به شغلشان صرفا به چشم ابزاری برای کسب پول نگاه میکنند اما اگر افراد برحسب علاقه خود کاری را انتخاب کنند دیگر نگاه اینچنینی به شغلشان نخواهند داشت بلکه برای انجام هرروزه آن کار دلیل محکم و عزمی راسخ دارند و از پیشرفت در آن کار بسیار خشنود تر خواهند بود.
امی رزیونیسکی دانشیار رفتار سازمانی در دانشکده مدیریت دانشگاه ییل است پژوهشهای گستردهای در زمینه شغل افراد داشته است ایشان زندگی کاری و شغلهای افراد را در سه دسته قرار میدهد:
کار و مسیر شغلی و موقعیت برای انجام وظیفه
از نظر امی وقتی شغل کار است دائم منتظر اخر هفته خود هستید و وقتی کارتان مسیر شغلی باشد مدام به دنبال ترفیع و پیشرفت هستید و ساعتهای طولانی کار میکنید و در مقابل گروه سوم ذات کار رضایت بخش است و وسیلهای برای رسیدن هدف دیگر نیستبنابراین کار حرفهای شما برایتان رضایت خاطر شخصی هم بههمراه دارد.
نقطه شیرین زندگی خود را بیابید
یکی از شیواترین تعبیرات درباره نقطه شیرین بین امکانپذیری و اشتیاق را از جیم کالینز نویسنده کتاب پروفروش ساختن برای ماندن و از خوب به عالی دیدهایم.
ایشان سه دایره متقاطع کشید و سه پرسش اساسی درهرکدام مطرح کرد: اولی ، شما در انجام چه کاری خوب هستید؟ دومیري، مردم برای چه کاری حاضرند به شما پول بپردازند؟ و سومی، شما بدنیا آمدهاید که چه کاری انجام دهید؟
اگر مورد اول را انجام دهید احتمالا رضایت درونی نخواهید داشت. و اگر دومی را انجام دهید احتمالا که مثلا کار مورد علاقهتان را انجام دهید و پول به صورت خودکار بیاید این اشتباه است برای مثال ما مسافرت رفتن را دوست داریم ولی چه کسی برای این کار به ما پول میپردازد؟ و اما مورد سوم انچه برای انجامش بدنیا آمدهاید، در واقع کاریست که رضایت درونی شما را دارد و هدف شما خوب بودن در ان کار است که دیگران نیز در مقابل به شما بابت آن کار پول بپردازند.
حالا از کجا متوجه شویم برای چه کاری بدنیا آمدهایم؟ این فرایندی است که روانشناسان اسم آن را جریان گذاشتهاند کاری که در آن غرق شویم و گذر زمان را متوجه نشویم و دنیا فراموشمان شود.
برای پیدا کردن این جریان سعی کنید کارهای روزمره خود را ثبت کنید و تحلیل کنید انجام چه کارهایی شما را خوشحال و انجام چه کارهایی شما را ناراحت میکند.سعی کنید کارهای خوشحال کننده و مفید را پیدا کنید.
هرروز چند لحظه را به فکر کردن درباره این سوال اختصاص دهید که چه زمانی در بهترین حالت خود بودید یا چه زمانی از کارتان رضایت داشتید.
سعی کنید کارهای جدید را امتحان کنید در کنار کار اصلیتان، و این کارهای جدید را بصورت ایده به رئیستان نیز بگویید و از او بخواهید بگذارد در واحدهای دیگر شرکت نیز کار کنید. در این مسئولیتهای جدید و موقت، به لحظههایی دقت کنید که شما را سرخوش میکند یا در بهترین حال قرارتان میدهد.
جرئت پریدن
استفاده صحیح از خودباوری در خلاقیتنیاز به عنصر حیاتی دیگری دارد، یعنی جرئت پریدن.این پتانسیل درصورتیکه استفاده نشود از بین میرود.
شما باید از قدم کوچک به سمت اهدافتان شروع کنید تا ایدههای خلاقانه یکی پس از دیگری وارد ذهنتان شود درمورد اهداف و نظرات و ایدههایتان با دوستانتان و دیگران صحبت کنید تا آنها نیز به شما پیشنهاداتی بدهند و شما قدم به سوی هدفهایتان بردارید تا کمکم و ذره ذره به آنها برسید و در طول مسیر خواهید دید که چه رشد و پیشرفت قابل ملاحظهای خواهید داشت.
تغییر ایجاد کنید.
اگر میخواهید زندگیتان را از مسئولیتی صرف به اشتیاقی واقعی تبدیل کنید نقطه شروع، درک این حقیقت است که جایگاه فعلی شما تنها گزینه ممکن نیست میتوانید روش زندگی و کار خود را عوض کنید.شکستها را هزینههای آزمایش چیزهای جدید ببینید.از امتحان کردن و شکست خوردن نهراسید. بدترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که زندگی بیخطری داشته باشید، به وضع موجود بچسبید و چیزی را امتحان نکنید.
اگر در موقعیت یا شغلی گیر افتادهاید که بنظر خوب میرسد ، اما احساس خوبی به آن ندارید ، درباره مرز مشترک بین علایق شخصی خود و فرصتهای کاریای که ممکن است برایتان پیش آید فکر کنید. به جستوجو ادامه دهید و به سمت نقشی حرکت کنید که همان اندازه که احساس خوبی دارد، خوب هم به نظر برسد.
تیم گروههای خودباور در خلاقیت
رهبری و فرهنگ، دوعامل درهم تنیدهای هستند که برای هرگروه خودباور در خلاقیت ضروریاند.
برای ایجاد سازمانی خلاق، باید خودباوری در خلاقیت را در میان کارگزاران اصلی به تدریج و فردبهفرد ایجاد کرد.
برای پیش بردن اصول و اهداف نوآورانه و بهرهمند شدن از تفکر طراحی در هر شرکت باید مدیران آن حمایت کنند تا شور و انگیزه را در میان کارکنان خود بیفزایند.
ماروپورچینی، مدیر ارشد شرکت پپسی کو بر این باور است که شرکتها برای کسب خودباوری در خلاقیت پنج مرحله طی میکنند.
مرحله اول انکار محض است یعنی مدیران ارشد و کارمندان بر این باورند که خلاق نیستند. این نگرش در شرکتهای سنتی بیشتر رواج دارد اما درحال تغییر است.
مرحله دوم عدم پذیرش پنهان است زمانیست که مدیران از ایدههای خلاقانه و حمایت میکنند و توصیه میکنند و دیگر مدیران به صورت لفظی حمایت خود را اعلام میکننداما هیچگاه متعهد به انجام آن ایدهها نیستند این مرحله مشابه مرحله سخن گفتن است. به واقع زمانیکه واژهها جایگزین عمل میشوند سازمان دچار فاصله بین د انستن تا عمل کردن میشود. که این اتفاق چند دلیل دارد: ممکن است مدیران ایدههای جدید و روش جدید را نپذیرفتند و احتمال ریسک میدهند دوم این که ممکن است ایده را به خوبی درک نکردهاند تا به مرحله اجرا دربیاورند و یا ممکن است پروژه را به دستور مدیر خود شروع کنند اما در ادامه مسیر توجهشان کم شود و رها کنندو یا کارکنان ارزش کاربران را درک نکردهاند و طراحی و اسلایدهای آنان مبنی بر خشنود ساختن مدیر ارشد خود باشد.
مارو مرحله سوم را جهش مینامد این مرحلهای است که فرد در جایگاه قدرت و نفوذ سازمانی، ارزش تفکر طراحی مشتری محور را دریابد و منابع و حمایتهای خود را پشت پروژهی خاصی قرار دهند. و مرحله چهارم جستوجوی خودباوری است در این مرحله سازمان به ن.آوری ایمان میاورد و به جستوجوی بهترین روش برای استفاده بهینه از منتابع خلاق سازمان برای تحقق اهداف میپردازد.
و اما مارو مرحله پنجم را آگاهی و یکپارچگی کل نگرانه مینامد و این زمانی است که نوآوری رفت و برگشت پیوسته و طراحی با در نظر داشتن تجربه مصرف کننده بخشی از دیانای شرکت میشود.
رسیدگی و توجه به تیم نوآوریو
برای حداکثر کردن خلاقیت تیم خود اصولی را که جولیان گورودسکی روانپزشک مقیم مدرسه طراحی، و پیتر روبین دانشجوی سابق مدرسه طراحی استنفورد بیان کردند به خاطر بسپارید:
· نقاط قوت یکدیگر را بدانید.
· قدر تنوع را بدانید.
· صمیمی شوید.
· ارتباط را نسبت به ارتباط کاری مقدم بدارید.
· پیشاپیش درباره تجربه کار تیمتان فکر کنید.
· خووش باشید.
گلخانه نوآوری
زمانی که به خلاقیت باور دارید باید کاری کنید که در تار و پود شرکتتان و اعضای آن تنیده شود و باید آن را جزئی جدانشدنی از برندتان کنید. فضای کار و محیط کاری تاثیر شگرفی بر نیروی خلاقیت اعضای آن میگذارد ، رهبران شرکتها میتوانند با تبدیل فضاهای خستهکننده به فضاهای نشاط آور نیروی خلاقیت افرادشان را افزایش دهند.
اگر میخواهید تیمی از افراد هوشمند و خلاق داشته باشید که اقدامات خارق العاده انجام دهند آن ها را در فضایی معمولی و کسل کننده قرار ندهید.
به چند نکته که در کتاب ایجاد فضا نوشته اسکات دورلی و اسمات ویتهافت مدیران بخش فضا در مدرسه طراحی گفته شده میپردازیم:
· افراد را کنار هم قرار دهید.
· صدا را در نظر داشته باشید.
· انعطاف پذیری را در جاهای مناسب در نظر بگیرید.
· فضاها را با توجه به تجربه ها ویژهساری کنید.
· جوی ایجاد کنید که آزمایش کردن را برای افراد میسر سازد.
· در نمونه سازیهای اولیه خود از فضا، واهمه نداشته باشید و دست به کارهای بزرگ بزنید.
· از دیپلماسی بهره گیرید.
از زبان برای شکلدهی به فرهنگ استفاده کنید.
زبان تبلور فکر است . اما واژههایی که انتخاب میکنیم ، تنها الگوهای فکریمان را منعکس نمیکنند، بلکه به الگوهای فکری ما شکل هم میدهند.آنچه میگوییم و چگونگی ادای آن ، میتواند بر فرهنگ شرکت تاثیر بزرگی بگذارد. برای تغییر دیدگاهها و رفتارها، بهتر است ابتدا زبان گفتوگو را تغییر داد.
زمانی که کیتی بلک ریاست مجموعه مجلات هرست را برعهده گرفت، متوجه شد الگوهای گفتاری منفی، محیطی ضد ایدههای جدید به وجود آورده است. روش انتخابی برای یافتن امکانات و راهحلهای جدید در دنیا و مقابله با الگوی گفتاری منفی استفاده از جمله: چگونه میشود ما... است ، این روش را سالها پیش چارلز وارن یاد داد.
رهبری نوآوری
رهبران ارشد سازمانها میتوانند بر رشد و شکوفایی خلاقیت اعضای خود اثرگذار باشند . بهترین رهبران، قابلیت بالایی در تشخیص و فعال سازی توانمندیهای افراد تیم خود داشتند.این ویژگی فراتر از جذبه صرف یا حتی هوش بالاست. برخی از رهبران توانایی دارند افراد پیرامون خود را به نحوی پرورش دهند که در اوج توانمندی باشند. از چنین رهبرانی میتوان به تقویت کننده تعبیر کرد، اصطلاحی که لیز وایزمن نویسنده و مشاور مدیریت به آیدیاو پیشنهاد داد.
وایزمن در طول تحقیقی که از مدیران داشت متوجه شد مدیران در دو طیف قرار میگیرند، طیف تضعیف کنندهها که رهبرانی بودند که با استفاده از کنترلگری و ایجاد محدودیتها باعث کاهش خلاقیت و نوآوری افرادشان میشوند و تقویت کنندهها که سعی بر ایجاد رشد و شکوفایی افراد خود دارند. استیوجابز در طول تجربه کاری خود نشان داده است که جز رهبران تقویت کننده است.
اینگونه میتوانید تقویتکننده باشید.
· آهنربای استعداد باشید. خلاقترین افراد را جذب کنید، بهترینها را نگه دارید و به آنها کمک کنید تا به بالاترین پتانسیل خود برسند.
· چالش یا ماموریتی ارزشمند بیابید که به افراد انگیزه دهد توان فکری خود را تقویت کنند.
· مشوق مباحث پرشور باشید تا فرصتی برای بیان و تفکر درباره دیدگاههای متفاوت فراهم آید.
· مالکیت نتایج به دست آمده را به اعضای تیم بدهید و در موفقیت آنها سرمایه گذاری کنید.
بهره برداری از خلاقیت موجود در تکتک ما
در دنیایی که سرشار از پتانسیل های بالا در خلاقیت است، تصور اینکه تمام ایدههای خوب نزد مقامهای ارشد سازمان باشد خطرناک است.
هنوز هم هستند شرکتهایی که بر اساس دستور و نظارت کار میکنند ولی امروزه شرکتها درحال گذار از این مرحله به مرحله مشارکتی هستند یعنی در سازمانهایشان از تمام استعدادهای بالقوه افراد و تمام پتانسل افراد برای رشد نوآوری استفاده میکنند تا بتوانند سازمانشان را به سوی ترقی و پیشرفت هول بدهند. از قدرتهای تیم چندتخصصی و چند رشتهای استفاده کنید و افراد پیرامون خود را تشویق کنید تا با ایدههای دیگران ایده بسازند. و به گونهای رهبری کنید که قابلیت افراد سازمان خود را چندبرابر تقویت کنید.
حرکت
در این بخش از کتاب تمارینی برای تقویت عضلات خلاقیت آورده شده است که میتوانید هم بصورت فردی و هم گروهی انجام دهید.
خود را مجبور کنید خلاقانه و واگرا فکر کنید.
در این تمرین از نقشههای ذهنی استفاده میکنیم درواقع موضوعی را در مرکز توجه و تفکر قرار میدهیم و هرچه از مرکز دورتر شویم ایدههای بیشتری به ذهنمان میرسد. این ابزار فردی است و مدت زمان مورد نیاز 15 تا 60 دقیقه است. وسایل مورد نیاز کاغذ است و هرقدر بزرگتر باشد بهتر است به همراه یک قلم.
دستور کار: موضوع یا چالش اصلی خود را وسط کاغذ بنویسید و دورش دایره بکشید مثلا مهمانی شام برای دوستان و سپس به موضوعات مرتبط با آن فکر کنید و آنها را بنویسید به گونهای که بصورت پیوسته از مرکز نقشه دور شوید. و سپس همینطور موضوعات مرتبط با موضوعاتی که نوشتید را ادامه دهید و یادداشت کنید. مثلا همه دور میز جمع شوند دور میز بازی انجام شود یا هرکس دسر خود را درست کند آنقدر به تولید ایدهها ادامه میدهید تا ایدههایتان کاهش یابد و میتوانید از از بخشی از آنها استفاده کنید.
· نقشه ذهنی شما را به شروع کار وادار کند و کمک کند بر ترستان از کاغذ سفید غلبه کنید.
· کمک میکند به دنبال الگو و روند بگردید.
· ساختار موضوع را آشکار کند.
· فرایند ذهنی شما را ترسیم کند تا تطور ایدهای را ثبت کنید.
· کمک کند ایده و فرایند را به دیگران منتقل کنید و بنابراین بتوانید آنها را در پیمودن مسیری مشابه راهنمایی کنید.
خروجی خلاقیت خود را افزایش دهید.
در طول روز ایدههای کامل و نیمه کامل زیادی به ذهنتان خطور میکند ولی حافظه کوتاه مدتتان فقط آنها را اندازه پانزده تا سی ثانیه نگه میدارد و بعد از آن از یاد شما میرود در نتیجه دفتریادداشتی داشته باشید و همان لحظه آنها را ثبت کنید. ابزار این روش پانزده ثانیه طلایی است فعالیت فردی است و لوازم مورد نیاز کاغذ و قلم و یا وسایل الکتریکی یادداشت برداری است.
سی دایره
این روش بسیار به ماهیچه های خلاقیتتان کمک خواهد کرد. در یک برگه سی عدد دایره را میکشید و در عرض سه دقیقه فرصت دارید هردایره را به اشکال متفاوتی در بیاورید اینم روش میتواند هم بصورت فردی و هم گروهی اجرا شود و بعد از سه دقیقه میتوانید درباره آن به بحث و گفتگو بپردازید.
یادگیری از مشاهده رفتار انسان
اصل بنیادین نوآوری و تفکر خلاق، آغاز کار با حس همدردی است.شما کار میدانی را با جستوجوی دانش و اطلاعات، ملاقات افراد در منزلشان، مشاهده آنها و گوش کردن به صحبتهایشان به پایان رساندهاید. اما ترکیب این همه داده کار خیلی سختی است در نتیجه بهتر است از نقشه همدردی استفاده کنید که به کنترل مشاهدههای خود بپردازید. این ابزار در شرکت آیدیاو طراحی شد و بعدها در مدرسه طراحی توسعه یافت.
این روش بصورت گروهی و یا انفرادی انجام میشود و زمان مورد نیاز سی تا نود دقیقه است. و وسایل مورد نیاز وایت برد یا فیلیپ چارت، برگه یادداشتهای کوچک و خودکار است. روی وایت برد نقشه ای چهار قسمتی بکشید و در هرقسمت این کلمات را بنویسید: گفتن احساس کردن، انجام دادن و فکر کردنسمت چپ که شمال فکر کردن و انجام دادن است را با مشاهده کارهای اطرافیان پر کنید انچه مردم میگویند و یا انجام میدهند و نوشته های خود را رنگی کنید مثلا رنگ سبز برای نکات مثبت رنگ زرد برای نکات خنثی قرمز برای نگرانیها در ضمن فقط موضوعات مهم را یادداشت کنید.وقتی مشاهدات به پایان رسید حالا نوبت سمت راست یعنی قسمتی که مردم به چه چیز فکر میکنند و چه چیزی را احساس میکنند میرسدبه زبان بدن مردم، انتخاب واژهها دقت کنید. و حالا که تمامی این چهار ابعاد را یادداشت کردهاید یک نگاه کلی بیندازید و بینش و دیدگاهها را استخراج کنیدو در موردشان صحبت کنید. برای مثال چه چیزی شگفت انگیز است؟ چه چیزی جدید است؟ ایا بین یا درون نقشه ناپیوستگی وجود دارد؟ چه نیازهای انسانی آشکار شده است؟سعی کنید مشاهدات خود را با دید و نگرشی جدید نگاه کنید.
بازخوردهای سازنده را تشویق کنید و آنها را بپذیرید.
این ابزار برای انتقاد سازنده و یا بیان پیشنهادات و ایدهها بکار میرود همه میدانیم بسیاری از انتقادهاتی سازنده بعلت عدم استفاده از واژگان صحیح تاثیر حود را نگذاشتهاند و یا باعث وجود ناراحتی شدهاند در این ابزار برای استفاده درست از انتقادها و کاربرد آنها از دو جمله دوست داشتم... و آرزو میکردم... استفاده میکنیم. مثلا درباره کار این نکته را دوست داشتم که.... و سپس پیشنهادها با جملات آرزو میکردم... در ادامه ذکر شوند. این ابزار میتواند گروهی انجام شود و زمان موردنیاز بین ده تا سی دقیقه است.
گروه را آماده کنید
خلاقیت در فضای تعاملات اجتماعی آزاد رشد مییابد. نام این ابزار آشنایی سریع است و افراد با دسته های متفاوت میتوانند آنرا انجام دهند. و زمان مورد نیاز سه دقیقه به ازای هردور و پانزده الی بیست دقیقه در مجموع است.
وسیله مورد نیاز کاغذی است که ذوی آن برای هر شرکت کننده تعدادی سوال نوشته شده است چند سری سوال مختلف برای کار با کل گروه لازم خواهد بود.
به هر فرد فهرستی از سوالها را بدهید باید چند سری سوال متفاوت در اتاق پخش شود تا از افراد مداوم سوالهای مشابهی پرسیده نشود. نمونهای از سوالها:
· نزدیکترین افراد خانواده شما را چگونه توصیف میکنند؟
· اگر برای مصارف انسان دوستانه 1000 یورو بودجه داشتید آن را صرف چه کاری میکردید؟
· دوست دارید از والدین خود چه چیزهایی بشنوید؟
· تئاتری که خیلی دوست داشتید چه بود و چرا؟
از هرفرد بخواهید کنار کسی بنشیند که اورا نمیشناسد.
یکی از افراد در این جمعهای دوتایی، از دیگری یکی از سوالهای فهرست را بپرسد و فرد دیگر بخ مدت سه دقیقه پاسخ دهد. و نوبت را جابهجا کنید. به هرفرد بگویید شریک تازه پیدا کند و همین فرایند را تکرار کنند این جابهجایی را چندبار انجام دهید.
در این تمرین سعی کنید سوالهایی که از صفات تفضیلی استفاده شده و یا درباره مفاهیم بنیادین زندگی است استفاده نکنید زیرا ذهن افراد را در پاسخگویی قفل میکند. شما در تلاش باشید تعامل افراد را بالا ببرید.
برای بهبود جریان ایدهها، سلسله مراتب سازمانی را حذف کنید.
درحالیکه در ابزار آشنایی سریع افراد یکدیگر را نمیشناختند ممکن است این موضوع وارونه شود و افراد در رده های بالا و پایین یکدیگر را به خوبی بشناسند و سلسله مراتب سازمانی را به خوبی متوجه باشند در نتیجه در چنین تمرینی خود سانسوری مخصوصا برای افراد رده پایین اتفاق میفتد. برای حل این مسئله مدرسه طراحی راه حلسی خلق کرده است ، این چنین که قبل از شروع جلسه لیست افراد را نوشته است و برای هرکس نام مستعاری انتخاب کرده است در واقع افراد با شخصیتی جدید کنار یکدیگر مینشینند. تعداد افراد شرکت کننده در این تمرین شش تا دوازده نفر است.
هرفرد دست خود را در کلاهی میبرد که اسامی مستعار روی تکه کاغذها نوشته شده است و یک کاغذ برمیدارد و آن را روی سینهاش میچسباند. سعی کنید از اسامی استفاده کنید که باعث خنده و شوخی بشود تیمها وقتی خوشحالند بهترین نتیجه را بوجو.د میاورند. تسهیلگر جلسه گروه را دور خود جمع کند و توپی را به بالا میاندازد و هرکسی که توپ را بردارد باید بلند شود و نام مستعار خود را بلند بگوید و تعریف کند که چگونه از کودکی این نام را بر روی او گذاشتهاند.
با مشتریان، کارمندان و کاربران نهایی همدردی کنید.
راه همدردی بیشتر با مشتریان و کسب بینشهای جدید این است که فراتر از تعریف محدود محصول/خدمت خود فکر کنیدو به کل تجربه مشتری نگاه بیندازید. هرقدر تجربه مشتری را گستردهتر تعریف کنید، فرصتهای بیشتری برای بهبود خواهید یافت. در واقع باید به دغدغههای مشتری نگاه کنید و طی ترسیم نقشه فرایند مشتری به ارتقای محصول خود بپردازید. این تمرین میتواند انفرادی و یا دوتا شش نفره باشید. زمان مورد نیاز بین یک تا چهار ساعت است. و وسایل مورد نیاز این تمرین وایت برد یا کاغذهای یادداشت رنگی است.
در ابتدا مسیری را که قصد ترسیم دارید انتخاب کنید. و گامها را بنویسید حتی کوچکترین گامها را هم یادداشت کنید. و حالا گامها را در قالب نقشه ترسیم کنید. معمولا گامها بصورت متوالی در خط سیر زمانی ترسیم میشود..= مسیر شما میتواند شامل شاخ و برگ نیز باشد برای جایگزین کردن مسیرهای جایگزین.
به دنبال بینش بگردید چه الگوهایی بروز میکند؟ آیا چیزی شگفت انگیز است؟ از خود بپرسید چرا بعضی گامها به وقوع میپیوندند و با چه ترتیبی اتفاق میفتد. اگر ممکن است نقشه را به افرادی نشان دهید که مسیر و فرایند را میشناسند و از انها بخواهید مواردی را به شما یاداوری کنند که فراموشتان شده است یا خارج از توالی ثبت کردهاید.
تعریف مسئلهای برای کار
نوآوران معمولا با این چالش روبهرو هستند که روی کدام مسئله متمرکز شوند و کار کنند یا چگونه مسئله داده شده را تعریف و چهارچوب بندی کنند. صحبت صرف درباره چالشها و مسائل قرار نیست ما را به راه حلی برساند یا انرژی مورد نیاز برای پیشبرد آن را تامین کند. در شرکت آیدیاو عبارت فاز صفر را برای توصیف تمام اقداماتی که پیش از تعریف مسئله انجام میدهند، به کار میبرند. جلسههای آرزو/شکایت به شما کمک میکنند این بحثهای اولیه را به یکسری چالشهای تفکر خلاقانه ترجمه و حل کنید. شما میتوانید این چالش را با دو نفر تا تعداد دلخواه پیش ببرید و زمان مورد نیاز پانزده تا سی دقیقه است. و ابزار مورد نیاز خودکار و کاغذ است.
دستور کار این تمرین به این صورت است که روی موضوعی برای بحث تصمیم بگیرید جلسات میتوانند به موضوعات داخلی مانند فرهنگ سازمانی یا موضوعات بیرونی مانند همکاری با شرکا اختصاص داده شوند. هرکس با فردی دیگر گروهی دونفره تشکیل دهد. یکی از ان ها آرزو و گلایه های خود را بین پنج تا هفت دقیقه ارائه میکند و دیگری فقط گوش میدهد. و نفر دوم این آرزو و شکایات را بصورت سوالاتی جدید باز تعریف میکند که بتواند مبنای چالشهای نوآوری باشد. در این قسمت میتوانیم از عبارت چگونه میتوانیم...؟ سوال را شروع کنیم. سوال را نباید خیلی گسترده بپرسید که مانع از ایجاد ایدهها شود.
مثال: اینجا انقدر سروصداست که نمیتوانم تمرکز کنم.
سوالی که شباهت دارد: چه کاری میتوانیم کنیم که صدای محیط کاهش یابد تا بتوانید تمرکز کنید؟
سوالی که خیلی محدود و باریک است: چگونه میتوانیم دفترهای اختصاصی برای کارکنان بسازیم تا تمرکزشان افزایش یابد؟
سوالی که خیلی گسترده است: چگونه به مردم کمک کنیم راحتتر تمرکز کنند؟
سوالی که خوب طراحی شده است: چگونه میتوانیم محل کار را طوری طراحی کنیم که افراد با سبک کارهای متفاوت بتوانند در آن کار کنند؟
به گروه خود کمک کنید تفکر نوآوری را فرا گیرند.
تمرین کیف پول: تیم هایی متشکل از دو نفر و یا تعدادی دلخواه، زمان مورد نیاز این تمرین نود دقیقه است به اضافه زمان آماده سازی و وسایل مورد نیاز : راهنمای تسهیلگرکه در وبسایت مدرسه طراحی نیز موجود است . دستورکارها و فرمها میتوانند برای هرفرد چاپ شوند یا روی پرده نمایش داده شوند به اضافه مواد اولیه مورد نیاز برای ساختن نمونه اولیه مانند کاغذهای رنگی، ماژیک، فویل آلمینیومی، نوار چسب و...
دستور کار به این صورت است که شرکتکنندگان به شکل تیمهای دونفره درمیآیند که یک نفر نقش مصاحبهگر/مردم شناس و دیگری نقش مشتری آینده را بازی میکند. مصاحبه گر چند دقیقه ای را صرف همدردی با مشتری میکند و مشتری کیف پول خود را درمیآورد و درباره معنای هرکدام از اجزای داخل آن صحبت میکند.مصاحبه گر نیز سوالاتی راجع به کیف پول و نکات منفی آن میپرسد تا نقش کیف را در زندگی مشتری بفهمد. مثلا آیا تا به حال کیف خود را گم کردهاید؟ و بعد از چند دقیقه جای این دو عوض میشود. بعد از درک نیازهای مشتری و همدردی با او نوبت به تشخیص نیازهای پنهان و فرصت های بهبود محصول میرسد. و از این گزاره میتوان استفاده کرد: مشتری من به راهی نیاز دارد که...(احساس/هیجانات) را به دلیل...(یافته تحلیلی از رفتار مشتری) بدهد. مثلا مشتری من نیاز دارد از محتوای کیف پول خود آگاه باشد تا احساس امنیت بیشتری کند.زیرا اگر کیف گم شود نگرانی از این که چه چیزهایی در کیف بوده است بیشتر از نگرانی گم کردن پول نقد است. سپس جلسه طوفان فکری برپا میشود و هریک از اجزا ایدههای خود را نسبت به نیاز مشتری و ارتقای محصول میگویند. و سپس افراد نمونههایی اولیه از ایدههایشان را درست میکنند با استفاده از موادی ابتدایی مانند کاغذ چسب و گیره .
تعداد اندکی از مردم به این امر میاندیشند یا از ان آگاهاند. اما هرچیزی که بشر ساخته است، در جایی از فرایند ساخت آن یکسری از تصمیمهای طراحی گرفته شده است. (بیل ماگریج)
و اما بعد...
بیل ماگریج یکی از بنیان گذاران شرکت آیدیاو باور دارد خلاقیت مردم به اندازه ای است که فکرش را هم نمیتوانند کنند.
متاسفانه هنجارهای پذیرفته شده در سازمان ها و جوامع به گونهای است که خلاقیت ها را محدود میکنند و رفتارها را کنترل میکنند. استیو جابز همیشه به کارکنان خود میگفته است فوق العاده باشند یعنی کارهای فوق العاده انجام دهند و همین طرز تفکر باعث شد است ایشان همچین کسب و کار موفقی داشته باشند.
بهترین راه برای رسیدن به خودباوری در خلاقیت، اقدام کردن، یعنی انجام گام به گام کارها و تجربه مجموعهای از موفقیتهای کوچک است.
سعی کنید گامهای کوچک بردارید و کارهایی که مختص به شماست را انجام دهید و ترس از قضاوت شدن را در خود کم کنید سعی کنید عوامل بازدارنده از پیشرفت در خود را کاهش دهید. پس هدفی خلاقانه تعیین کنید، مثلا در طول یک ماه آینده، روزانه دست کم یک ایده یا یک الهام جدید در دفتر یادداشت خود ثبت کنید. خودتان را محدود نکنید، فرصتی است برای تمرین قضاوت نکردن، تولید ایدههای بیپروایانه، به دنبال کمیت بودن و شیرجه زدن در چیزی که برای شما بیشترین ارزش را دارد. به خاطر داشته باشید که این فقط نخستین گام است هر هدف خلاقانهای که انتخاب میکنید، مهم است که تجربهتان را افزایش دهیدو اجازه ندهید ترس و لختی مانع شما شود.
عملگرا باشید. اگر ایدهای دارید سریعا آن را نمونه سازی کنید . با هر وسیلهای که در دسترستان است. که بتوانید آن را به کارفرمایانتان نشان دهید. و برای ارائه به دیگران به جای اسلایدها و پاورپوینت ها از استوری تلینگها استفاده کنید و بله نمونه خود تجسم ببخشید. سعی کنید هرروز تمرین کنید در کارهای روزانه خود خلاقیت به خرج دهید در سوال پرسیدنهایتان خلاقیت داشته باشید . ممکن است مانند وقتی که دارید زبانم جدیدی یاد میگیرید در ابتدا بد باشید اما به مرور راه میفتید و ایدههای بیشتری خواهید داشت.
چند استراتژی:
به دنبال آسان ترین باشید: چالشهایی انتخاب کنید که سریع به پیشرفت .و موفقیت برسند.
تجارب را تجربه کنید: به دنبال تجربههای جدید باشید تا ایدهها به ذهنتان آیند.
خود را در شبکه پشتیبان قرار دهید: فرهنگ و محیط بشدت بر روی شما تاثیرگذار هستند به دنبال افرادی مشابه با خودتان باشید.
انجمنهای نوآوری باز را بررسی کنید: فارغ از محل زندگی هرکسی میتواند در بسترهای نوآوری باز مشارکت داشته باشد.
یادگیری پیوسته را دنبال کنید: استفاده از مربی یا راهنما برای شکلگیری مهارتهایتان فرصت گرانبهایی است.
طراحی زندگی خود را آغاز کنید: با یک ماه آینده زندگی خود مانند پروژه طراحی رفتار کنید.درباره خودتان تحقیق کنید و به دنبال یافتن نیازهای برآورده نشده زندگی روزمرهتان باشید. چگونه با وجود محدودیتها میتوانید کار کنید؟ آزمون و خطا را ادامه دهید.
شرکتهای خلاق
چند ترفند برای این که شرکتها را به سمت فرهنگ نوآوری سوق دهیم:
کار را براساس فرایندهای موجود شروع کنید: گاهی وقتها تغییری تدریجی شانس موفقیت بیشتری نسبت به رویکردی انقلابی و افراطی دارد.
تحویل دو نتیجه: اگر در تلاشید دیگران را با رویکرد خلاقانه خود هم جهت کنید، به یادداشته باشید که حتی شکاک ترین افراد نیز وقتی موفقیت را ببینند نرم میشوند. وقتی رئیستان چیزی میخواهد آن را اماده کنید در کنارش راه حل خودتان را نیز انجام دهید و هردو را به رئیستان تحویل دهید.
در کارهای فوق برنامه عالی ظاهر شوید: برای کارهای فوق برنامه داوطلب شوید، و به شکلی فوق العاده انجامشان دهید.
آزمایشگاه نوآوری ایجاد کنید: اگر مدیر یا رهبر هستید از موقعیت عالی خود برای ایجاد فضایی جداگانه برای نواوری استفاده کنید.
پس کتاب را کنار بگذارید و نمایشگر خود را خاموش کنید. یک یا دو تجربه را با علم بر این که همه آنها موفقیت آمیز نخواهد بود آغاز کنید. زندگی جدید خود را طراحی کنید. با تلاش و تمرین و یادگیری پیوسته شما هم میتوانید با اعتقاد به خودباوری در خلاقیت، تصویری جدید از زندگی و کار خود بسازید.
پایان.