ویرگول
ورودثبت نام
faezehhastam
faezehhastam
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

رفتن یا نرفتن!مسئله اینست!بلی!مهاجرت!


بازم فصل اپلای ها شروع شد و من طبق معمول توی یه دو راهی بزرگ گیر افتادم. از یه طرف ایلتسی که شروع کردم برای گرفتنش از یه طرفم این سوال کلیشه ای که که مدام میاد تو ذهنم که واقعا میخوام برم ؟؟؟؟وای ینی روزی هزار بار سر این دو راهی قرار میگیرم!


فک کنم دقیقا بعد گرفتن ارشدم بود که این فکر بیشتر توذهنم پر رنگ تر شد و النم که یه سالو نیم میگذره با اوضاع کشور پررنگترم میشه!

به خودم دلداری میدم اون حس یاسی که تمام وجودمو اینجا گرفته شاید با یه پذیرش خوب بشه! بعد میگم شاید!

میدونید یه حس دلداری به خود دادنه!

میری دوباره سرتو میکنی زیر پتو میگی به هیچی فکر نکن بخواب! بعد یهو با استرس اینکه وای من اینجا کلی زحمت کشیدم هزینه کردم و مزد کارامو اونطوری که میخوام نمیبینم بیدار میشی! میگی حتما میرم! بعد دوباره سیکل معیوب فکری شروع میشه! چیدن وقایع و اتفاقات حال و گذشته قبل و بعد مهاجرت!

هر بار که میام اینجا کلی تجربه جدید از بچهایی که رفتن میبینم.

بعد شروع میکنم معایب و حسن های رفتنو دیدن!

بعد یه نگاه به آینده شغلی خودم توی ایران میکنم!

اینکه اصن برم اونور دکترا خوندن کار درستیه؟ نکنه over qualify بشم و شغل خوبی گیرم نیاد! یا نه اصن دوست دارم استاد دانشگاه بشم؟ بعد میگم خوب میرم ارشد دوم میخونم ! بعد دوباره میگم نظام مهندسی توی ایران بگیرم بعد برم! بعد میگم خوب اگه قراره اونور کار کنم براچی اینور نظام مهندسی بگیرم!

واقعیتم میدونم اونور باید کار کنی و واقعا واقعا زحمت بکشی مخصوصاا برای کسایی که از یه خانواده ی با وضع معمولی میخوان برن و هزینه ها خوب سنگین هست واقعا!

خبری از بخور بخواب نیست! یا بیان بگن عزیزم واای خوش اومدی بفرما در بهترین ساختمان این کشور سکونت کن !

خونوادرو بگو! پدرومادر و خواهرا وبرادرا!

وای!همرو ول کنی بری به امید فردایی بهتر!


حالا اینا به کنار!

واقعا میتونم؟ از یه طرف وضع نچندان دلچسب حقوق و خونه خریدن و ماشین خریدن توی ایران ! هزینه هایی که باید 50 سال براشون کار کنم تازه شاید بتونم یه خونه پایین شهر تهران بخرم!


اون شوق علمی که دیگه توی رشته ی خودم توی دانشگاهامون توی مقاطع بالاتر میخوام ازش خبری نیس! صرفا اصن شاید رشته من اینجوریه!دکترا خوندن معماری توی ایران! نمیدونم حس خوبی بهش ندارم.همشم باید سعی میکنی نرم افزار یادبگیری و به روز باشی و تو رشته ی خودت خوب باشی!

بعد ازدواج کردن و نکردنم یه بحث جداست! اینکه بخوای به عنوان یه دختر تنهای 28ساله بری اونور! و خوب یه سری اعتقادات مذهبی هم داشته باشی که میدونی ممکنه حتی بخاطره حجابت خیلی جاها باهات نژاد پرستانه برخورد بشه! البته یه دوستم توی یکی از کشورای اونور میگف توفقط بین افراد دیگه متمایز میشی و زیاد خبری از رفتار بد نیست!

خوب حالا اینم به کنار! نمیدونم باید با خودم کنار بیام واقعا این ریسک بزرگو میتونم بکنم و شجاعت داشته باشم و برم دور از وطن و بخوام گلیم خودمو از آب بیرون بکشم!

راستش تازگیا فکر میکنم فقط من اینطوریم تو دنیا و هیچکی مثه من این مشکلات رو نداره و همه یه ارامش خوبی دارن و انقدر دغدغه این چیزا براشون مهم نیست!

خوشحال میشم اگه نظری دارید بگید ممنونم.


مهاجرتمعماریدکتراارشددومنظام مهندسی
سلام.فائزه هستم . یه معماری که به پرواز فکر میکنه, اگه بالهاشو نچینن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید