امروز برای اولین بار سر امتحان، یعد از حل سوال ها، خوشحال شدم! شما دعا کنید آخر سال نشوم مثل این همکلاسی های درس(خر)خونِ ما که تنها دغدغهشان نمره و درصد و ترازشان است و اصلا در فکرشان چیز دیگه وارد نمیشود مگر احتمالا دقایقی بعد، از آن در انتهای راهرو خارج شود و دیگر برنگردد. نمیدانم با خودشان چه فکرمیکنند؟! نمیگویند حالا اگر بلانسبت خدایناکرده اتفاق نیافتاد انشالله، افتادیم و مردیم، بعدش چه؟ این درصد ها و نمودار ها و تراز ها آنجا به چه کارمان خواهد آمد؟ یا اصلا با خودشان نمیگویند این درصد ها را گرفتم، پیش معلممان یک تیزهوش(!) شناخته شدم و رتبه یک برای من شد، حتا مرگ هم در این مرحله قسمتمان نشد، آن وقت اسفند های تهران را چه میکنند؟ پاییز هایش را چطور؟ همین برف نیامدن زمستان هایش را چه؟ آخرین روز مدرسه قبل عید را چطور که بچه های کمی میایند و همه کلاس ها روی هواست و تا آخرین لحظه مشخص نیست قرار است کنسل شوند یا با بی میلی معلم و دانشآموز و سرایدار و ماژیک و تخته برگزار؟
بگذریم. بهتر است در این مرحله قضاوتشان نکنیم. من که هر بار آمدم با یکیشان صحبت کنم، از من تراز و درصد کنکور آزمایشی دیروزش را پرسیدند! انشالله من که خرخون شدم و علت زندگیام شد نمرهای که انسان ها برای انسان ها میدهند، یک نفر از شما ها بیاید و از من سوال کند، شاید از درصد هایتان نپرسیدم و توانستید جواب سوال هایتان را پیدا کنید.