فلسفي
فلسفي
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

جدال سواد خبري با اخبار جعلي بر سر حقيقت در عصر شکاكيت

اخبار جعلي به ناباوري حقيقت از سوي مخاطب شبكه‌اي می‌انجامد
اخبار جعلي به ناباوري حقيقت از سوي مخاطب شبكه‌اي می‌انجامد

وب گردي در هنگامة كنوني به‌مثابه تصوير آینه‌ایِ گام برداشتن تلقي مي‌شود؛ چنان‌که راست، چپ و بالا، پايين می‌نماید. اخبار ساختگي و روايات مجعول در فضاي سايبري به‌سرعت در همه گروه‌ها و بين كثيري از کاربران نشر می‌يابند و مقامات مسئول، اخبار و گزارشات سديد را غيرواقعي و جعلي اعلام می‌كنند.

لذا ياري به دانش آموزان جهت تفكيك امر واقع از غیرواقع[1]ديگر موضوعي نيست كه بدان سبب آنان را به‌سوی منابع خبري معتبر همچون پي‌بي‌اس، نیویورک‌تایمز، گاردين و ديگر رسانه‌های جهاني معتبر رهنمون شويم.

مايكل لينچ[2]استاد فلسفة دانشگاه كنتيكت[3]علت اين مهم را از سكه افتادن موضوعيت زودباوري مي‌داند يا حداقل این‌که زودباوري ديگر همه موضوع و مشكل محسوب نمی‌شود. از نظر لينچ مشكل اساسي و فراگيرتر آن است كه اخبار جعلي، ناباوري امور واقع را از سوي مردم سبب می‌شود.[4]

سابرينا تاورنيز[5]روزنامه‌نگار آمريكاييِ نیویورک‌تایمز در همين رابطه معتقد است اخبار جعلي و كثرت عقايد بی‌اساس كه بر اصالت خبر سايه فكنده و بر آن اثر می‌گذارد، مخاطب شبکه‌ای را به سرگشتگي مبتلا می‌کند. فروكاست و مثله‌سازي حقيقت به ساخت استعاره‌ای از واقعيت و دروغ می‌انجامد كه موجبات تشكيك خواننده را در همه‌چیز از جمله اخبار واقعي رقم می‌زند.

در ایالات‌متحده اعتبار رسانه‌های خبريِ سنتي بين دانش آموزان رو به افول است. اين در حالي است كه اعتماد دانش‌آموزان به رسانه‌های خبريِ ملي اين كشور نيز از سال 2010 ميلادي تاکنون 13 درصد کاهش‌یافته است[6] نتايج حاصل از يك پژوهش[7]گواه آن است كه نوجوانان و جوانان آمريكايي نه‌تنها به‌طور اعم نسبت به اخبار بسيار بدبین‌اند بلكه به‌طور اخص نسبت به نادرستي و سوگيرانه بودن اخبار رسانه ملي نيز نگران‌اند.

اريك پالمر[8]كارشناس سواد رسانه‌ای می‌گوید كه فرض پيشين مبني بر «من باور دارم» به «من هیچ‌چیز را باور نمی‌کنم» در شرف تغيير است. وي مي‌افزايد وقتي مسئولان بلندپايه، اخبار معتبرترين رسانه‌ها را جعلي توصيف می‌کنند، به‌واقع همه منابع اطلاعاتي را زير سؤال می‌برند.

البته اين فقط دانش آموزان نيستند كه در مواجهه با اخبار دچار بی‌اعتمادی شده‌اند. دو نفر از هر سه بزرگ‌سال[9]آمريكايي نيز معترف‌اند كه اخبار ساختگي، آنان را در مواجهه با حقايقِ رويدادهاي جاري به‌شدت دچار سردرگمي كرده و اعتمادشان به رسانه‌ها را به پایین‌ترین حد ممكن كاهش داده است.[10] حتي مدرسان و استادان دانشگاه نيز در عين دارا بودن تحصيلات عاليه و داشتن چندين مدرك تحصيلي اذعان مي‌كنند كه در تشخيص اخبار جعلي روزگاري پر تعب را سپري می‌کنند.[11]

بر اين اساس نانسي واتسون[12]كارشناس فناوري آموزشي می‌گويد كه شرايط فعلي به‌روشنی بيانگر آن است كه تشخيص اعتبار يك تارنما يا صحت محتوايش براي يك نوجوان 10 ساله و حتي دانش‌آموز 17 سالة دبيرستاني چقدر دشوارتر از يك فرد دانشگاهي است.

واتسون در همين رابطه به سواد ديجيتالي در مقام يكي از سوادهاي مهم نوين اشاره می‌كند. وي ضمن ارائه تعريفي از اين سواد مبني بر مجموعه‌ای بسيار مهم از مهارت‌ها و نگرش‌ها كه در عصر حاضر دانستن آن‌ها براي يادگيرندگان امروزي ضرورت دارد؛ می‌افزاید دست‌یابی به سطوح بالاي تفكر انتقادي، مهارت‌های ديجيتالي و فهم رفتار برخط ما نشان می‌دهد كه حتي شروع به درك نحوه ارزيابي يك تارنما تا چه ميزان با پيچيدگي همراه است.

لذا جاي شگفتي نيست كه از هر چهار دانش‌آموز، سه نفر نمی‌توانند تفاوت اخبار واقعي از جعلي را در رسانه‌های اجتماعي تشخيص دهند.[13]

به لحاظ قدمت، البته اخبار جعلي موضوعي تازه نيست و پيشينه آن به‌طورقطع به دوران پيشااينترنت بازمی‌گردد[14]اما آنچه جديد به نظر می‌رسد فضاي سياسيِ بیش‌ازحد متأثر از احزاب امروزي است كه در چارچوب سوظن تصميم‌گيران به منابع خبري سنتي، اين رسانه‌ها را عليه اهداف و مقاصد حزبي خود می‌انگارند.

دنيس پيرس[15]-[16]نويسنده باسابقة حوزه فناوري آموزشي در اين خصوص مي‌گويد كثيري از معلمان با اين ديدگاه موافق‌اند كه به نظر می‌رسد در فضاي فعلي مستثنا شدن رهبران و ديگر مقامات ارشد حكومتي از مجازات، آموزش سواد رسانه‌ای را چالش‌برانگیزتر می‌کند. استانداردهاي انجمن بین‌المللی فناوري در آموزش[17]-[18]دانش آموزان را نسبت به ارزيابيِ صحت، چشم‌انداز، اعتبار و رابطه اطلاعات و رسانه‌ها تشجيع می‌کند. براي تحقق اين هدفِ بلندمدت در عصر جديد كه سر در آبشخور شك‌گرايي دارد، برنامه‌های سواد رسانه‌ایِ روزآمد بايد به مفاهيم زير بپردازند:

1. واقعيت و دروغ در يك پيوستار قرار دارند

جداسازي اخبار واقعي از جعلي به سهولتِ آنچه به حرف و صوت و گفت آيد نيست چراكه مناطق خاكستريِ فراوان بين آن‌ها وجود دارد و دير می‌پاید تا كودكان بتوانند ظرايف افتراقيِ ميان واقعيت و دروغ را درك كنند. نكته كليدي آن است كه بايد تمامي دانش‌آموزان را اعم از باورمند و ناباورمند، نسبت به زير سؤال بردن واکنش‌های آني خود و منوط كردن پذيرش تمام روايت به بررسي منابع متعدد عادت دهيم.

2. اخبار جعلي و سوگيري همسان نيستند

گفت و شنيدهاي عموميِ ناظر به رسانه، اغلب خبر جعلي و سوگيري را يكسان دانسته، در هم می‌آمیزد؛ اما دانش آموزان بايد درک کنند كه اينان مفاهيمي متفاوت‌اند. به‌طور مثال رسانه‌های خبري می‌توانند تصاويري را از فردي منتشر كنند كه او را به‌واسطه بهره‌مندي از تابش نور، خوشايند يا ناخوشایند بنماياند. پالمر معتقد است كه هر دو تصوير واقعی‌اند چراكه عکس‌ها وجود دارند. اين كارشناس سواد رسانه‌ای می‌افزاید اين سوگيري شماست كه تصويري را بر ديگري ارجح می‌داند.

3. واکنش‌های عاطفي شديد علامت اعلام‌خطر است

اگر روايتي بیش‌ازحد غيرمتعارف به نظر رسد به‌نحوی‌که به‌دشواری بتوان باورش كرد شرط عقل ايجاب می‌کند كه در آن تشكيك شود. از سويي ديگر اگر چنين روايتي براي دانش آموزان باورپذير محسوب شود اين خود نشانه‌ای از مشکلي خاص است که نیاز به توجه دارد. دارن هاجينز[19]پديدآورِ همكار كتابِ واقعیت در مقابل دروغ: آموزش مهارت‌های تفکر انتقادی در عصر اخبار جعلی[20]می‌گوید كه احساسمان نسبت به محتوايي كه مصرف می‌کنیم، درباره این‌که آيا محتوا براي دخل تصرف در عواطفمان طراحی‌شده يا نه می‌تواند چيزهايي فراوان به ما بگويد. هاجينز می‌افزاید كه همه بايد نسبت به فیلم‌هایی كه باعث نشان دادن واکنش‌های آني، هيجاني و اغلب منفي مانند ترس يا خشم می‌شوند با احتياط و شبهه‌ناک برخورد كنند.

4. رسانه‌های اجتماعي اتاق‌های پژواك می‌سازند

جاناتان گلد[21]-[22]معلم تاريخ دوره اول متوسطه می‌گوید كه با ارائه محتواي خبريِ بسيار شخصی‌سازی‌شده، رسانه‌های اجتماعي می‌توانند اثري منزوي كننده بر مخاطب شبكه‌اي بر جاي بگذارند و سبب شوند مردم به‌طوری فزاينده به شيوه برخط و شايد در عرصه واقعي زندگي در نظام‌های بستة سياسيِ داراي حاكميت یکدست و تفكرات همگرا در عزلت زيست كنند. دانش آموزان با جست‌وجوی خبرهايي كه ديدگاهي متفاوت از حاكميتِ تماميت‌خواه و یکدست ارائه می‌دهند، می‌توانند از محبس اتاق پژواك رهايي يابند.

بااینکه ابهامات و سردرگمی‌های ماهيتيِ اخبار جعلي و واقعي، آموزش سوادهاي رسانه‌ای، ديجيتالي و خبري را پیچیده‌تر می‌کند اما بيش از هر زماني ديگر نيز اهميت آموزش و يادگيري اين سوادهاي نوين را مشخص می‌کند.


*اين نوشتار برگردان آزاد مطلبي با عنوان Teaching Digital Literacy in an Era of Skepticism نوشته Nicole Krueger نويسنده و روزنامه‌نگار آزاد است كه 16 نوامبر 2022 در تارنماي سازمان بین‌المللی غيردولتيِ فناوري در آموزش منتشر شد.


[1] www.iste.org/explore/Digital-and-media-literacy/Today%27s-news%3A-Real-or-fake?articleid=2093

[2] https://michael-lynch.philosophy.uconn.edu

[3] University of Connecticut

[4] جهت مطالعه بيشتر: https://vrgl.ir/B3V80

[5] https://www.nytimes.com/by/sabrina-tavernise

[6] https://dailytargum.com/article/2016/01/study-finds-millennials-lack-trust-in-national-media

[7] www.usatoday.com/story/college/2017/03/21/surprise-young-people-dont-trust-the-media/37429287

[8] Erik Palmer

[9] www.pewresearch.org/journalism/2016/12/15/many-americans-believe-fake-news-is-sowing-confusion

[10] https://news.gallup.com/poll/195542/americans-trust-mass-media-sinks-new-low.aspx

[11] https://nancywtech.com/2016/12/29/digital-literacy-and-the-fake-news-epidemic

[12] Nancy Watson

[13] www.npr.org/sections/thetwo-way/2016/11/23/503129818/study-finds-students-have-dismaying-inability-to-tell-fake-news-from-real

[14] جهت مطالعه بيشتر: www.magiran.com/paper/1998506

[15] Dennis Pierce

[16] https://thejournal.com/articles/2017/06/28/iste-participants-respond-to-spike-in-fake-news-websites.aspx

[17] International Society for Technology in Education

[18] www.iste.org/standards/iste-standards-for-students

[19] Darren Hudgins

[20] https://my.iste.org/s/store?hsCtaTracking=6ba204eb-6b44-40d4-8787-10761b4a90dd%7Ca42d7ab1-2f26-4089-b60a-73b91c7c2add&_ga=2.146986800.621156193.1686726418-232444418.1686726418#/store/browse/detail/a1w1U000004Lp6nQAC

[21] Jonathan Gold

[22] www.learningforjustice.org/magazine/a-classroom-discussion-about-the-media-trust-and-knowledge


اخبار جعلیسواد خبريسواد ديجيتاليشك گراييفيك نيوز
پژوهشگر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید