انتشار چتجيپيتي[1]در نوامبر 2023 نگرانیهایی فراوان را در مورد اینکه چگونه دانش آموزان میتوانند از آن براي تقلب[2] در انجام انواع تكاليف درسي استفاده كنند، برانگيخت.
اما دنيل وارگاسكامپوس[3] مدير برنامة درسيِ سازمان تحقيقاتيِ غيردولتي Common Sense Media[4] كه در زمينة توسعة برنامههای درسی و بررسي رسانههای دیجیتال فعاليت میکند، معتقد است گرچه اين نگراني محل تأمل و بجاست اما بر پرسشهای مهمي ديگر كه بايد از جانب معلمان درباره هوش مصنوعي[5]مطرح شود، سايه افكنده است؛ مانند اینکه فناوري مذكور چگونه بر شغل آنها و دانشآموزانشان تأثیر میگذارد.[6]
يك پرسش اساسي: چگونه هوش مصنوعي با تحول در آموزش مهارتهای سواد رسانهای[7]به دانش آموزان كمك میکند كه مقصود و صحت رسانهای را كه به مصرف محتوايش مبادرت میورزند، مشخص كنند؟
روزنامة Education Week با 1/6 ميليون نفر خواننده که از سال 1981 در مقام يكي معتبرترين و بهروزترین رسانههای ایالاتمتحده در خصوص مسائل آموزشوپرورش تمامي اخبار و اطلاعات آموزشي مربوط به دوازده پايه تحصيلي را پوشش داده است، مصاحبهای مشروح با وارگاسكامپوس در خصوص جايگاه و نقش آموزش سواد رسانهای در اين برهة سرنوشتساز ترتيب داد؛ زمانهاي که در آن معلمان با مفاهيم فناوریهای مبتني بر هوش مصنوعي[8]دستوپنجه نرم میکنند. بخشهایی مهم از اين گفتوگوي مشروح به شرح زير است:
- هوش مصنوعي از چه طُرقي موجب ریلگذاری جديد در آموزش سواد رسانهای میشود؟
اين موضوع واجد لايههاي مختلف است. در یکلایه اين نگراني وجود دارد كه با پيشرفت هوش مصنوعي، انتشار اطلاعات نادرست غيرعمدي[9]در فضاي برخط شكلي تصاعدي به خود گيرد. لاية ديگرِ موضوع مذكور كه كمتر هم دربارهاش صحبت شده اين است كه چگونه حتي اغراقهای مطرحشده درباره هوش مصنوعي، پیشتر از آنکه حتي نمونههایی از آن براي اهداف معطوف به اطلاعات نادرست غيرعمدي بهطور قطعي مورداستفاده قرار گيرد؛ باور ما را درباره سواد رسانهای به چالش میکشد.
سازمان بهداشت جهاني در میانهسالهای 2020 تا 2022 كه دنيا با همهگیری ويروس كرونا مواجه بود، اصطلاح شيوع يا همهگیری اطلاعاتي[10]را جهانگير كرد. در معناي كلي، همهگیری اطلاعاتي ناظر بر نشر سریع و گسترده اطلاعات درست و نادرست در مورد مسائلي خاص بوده، بر وجود حداكثري اطلاعات دلالت دارد؛ كه بهتبع تشخيص و تفكيك واقعيات از جعليات را دشوارتر از هميشه میكند. اين اتفاقي است كه اكنون بهواسطه هوش مصنوعي در حال رقم خوردن است. چالش اساسي اینجاست كه حتي صحبت درباره تأثیرات منفيِ درتوانِ (بالقوه) هوش مصنوعي در رابطه با اطلاعات نادرست غيرعمدي، محيطي ايجاد میکند كه در آن اعتماد مردم به محتواي موجود در فضاي برخط و پذيرش آن صعبتر میشود.
اجازه دهيد براي روشنتر شدن موضوع مثالي بزنم. طي چند هفته گذشته فيلمي از يك درگ شو[11]در فضاي سايبري بازنشر شد كه از حضور كودكان در جايگاه حضار آن نمايش حكايت میکرد. هدف از انتشار اين فيلم برانگيختن احساسات مخاطبان عليه حضور غيرمجاز اطفال در چنين نمايشي بود؛ اما واكنش آني مردم به طرزي غافلگیرکننده حكايت از آن داشت كه آنان فيلم را غيرواقعي و ساختهشده بر پايه جعل عميق[12]پنداشته بودند! كه البته چندي بعد اعلام شد كه محتواي مذكور واقعي است. اين تنها نمونهای از رایجترین نوع اطلاعات نادرست غيرعمدي است، اطلاعاتي واقعي اما ناهمگون با بافتار و خارج از آن.
حال نكته چالشبرانگیز اینجاست كه وقتي مخاطب شبکهای[13]بهطور ناخودآگاه به محتوايي تصويري برچسب جعل ژرف میزند بدين معناست كه وي گام بزرگِ مربوط بهکارگیری مهارتهای سواد رسانهای خود را برنداشته است. بهبیاندیگر با انجام اين عمل مخاطب، تفكر انتقادي را دور زده است؛ گذر از فعلي كه انجام آن ضرورت دارد تا در حقيقت بررسي شود چرا مخاطب زير فشار قرارگرفته و منتشركنندگان اطلاعات موجود در اين محتوا، قصد انجام چهکاری را دارند؟
- آموزشدهندگان چگونه بايد رويكرد خود را تغيير دهند؟
نياز به تغيير مسير، محتوم است. البته اين تغيير تنها به سبب صحنهآرايي هوش مصنوعي نيست بلكه به جهت متفاوت بودن الگوي جستوجویِ اطلاعاتِ جوانان است. از منظر شيوه آموزش سواد رسانهای، به روزآمدسازي رويكرد خود در آموزش محكوميم تا بتوانيم حتي پيش از پرداختن به مسئله هوش مصنوعي، با تجربيات واقعي دانش آموزان مواجه شويم. ما بايد درك كنيم كه اكثر بچهها اخبار خود را از رسانههای اجتماعي دريافت میکنند[14]فلذا كثيري از رفتارها و عاداتِ ناظر به جستوجوی اطلاعات در آنها، در مقام بخشي از يك جامعه برخط شكل میگیرد.
حال كه نوبت به هوش مصنوعي رسيده، بخش محوريِ گفتوشنود با جوانان بايد بهطور صرف بر اين موضوع متمركز شود؛ اما گفتوشنودی ناظر به بخشهایی از موضوع كه بهواقع نگراني آنها را رقم میزند. چراكه در حال حاضر هوش مصنوعي تأثیرات منفي زياد بر زندگي كودكان دارد.[15]
بنابراين پرسشي كه اكنون مطرح میشود اين است كه چگونه سواد رسانهای را براي بازه زماني پنجتا ده سال آتي روزآمد كنيم؟ بخشي از پاسخ بیتردید به یکپارچهسازی يا اضافه كردن گفتوشنودمان پيرامون سواد هوش مصنوعي[16]به ادبياتمان در خصوص سواد رسانهای برمیگردد.
- آيا بين بزرگترین نگرانیهای بزرگسالان و كودكان درباره هوش مصنوعي افتراق میبینید؟
ما در آموزشوپرورش بهطور مستقيم و تنها روي اين موضوع متمرکزشدهایم که: «بچهها از اين امكان فناورانه براي انشانويسي استفاده میکنند و اين امر بهمثابه سرقت ادبي است». با اين قرائت بسيار منحصربهفرد، موضوع از اساس دچار فروكاست شده، به نظر میرسد موجبات يك گسست ارتباطي را فراهم كرده است؛ چراكه كودكان با ابزار هوشمصنوعيمبنا نهتنها در آموزشوپرورش رسمي بلكه در همه ابعاد زيست ديجيتال خود در تعاملاند.
بهطور مثال رسانة اجتماعي دیسکورد[17] که اصلیترین سكوي گیمرها محسوب میشود[18]خلاصهسازي گفتوگوها توسط هوش مصنوعی را راهاندازی کرده است. اگر تجربه حضور در یک تالار گفتوگویِ سايبريِ برخط را داريد، میدانید كه پیگیری مكالمات در آن بسیار دشوار است، بهخصوص اگر هزاران نفر در مورد موضوعی نظر دهند. حال ديسكورد به كمك هوش مصنوعي ویژگی جدید تلخيص گفتوگوها را برای دستهبندی كردن جریانهای پیامها در موضوعات طراحی كرده تا کاربران بتوانند بهسرعت موضوعات موردعلاقه خود را دنبال کنند یا به آنها بپیوندند.[19]
لذا تصريح میشود پرسشهایی عمیقتر موجودند كه كمتر به مسائلي چون سرقت ادبي اشاره داشته و بيشتر به زندگي اجتماعي و جامعه شما ارتباط پيدا میکنند. چگونه میتوانید سوگيري را شناسايي كنيد؟ چگونه تشخيص میدهید متني كه جهت همرساني اطلاعات با شما مورداستفاده قرارگرفته، ارائهای دقيق از آنچه اتفاق افتاده به شما عرضه میکند؟
از ديگر مؤلفههای مهم كه در قالب توصیههای كلي به معلمان مطرح میشود اين است كه چگونه میتوان بين سواد رسانهای و يادگيري اجتماعي - عاطفي[20]-[21]پيوندي معنادارتر برقرار كرد؟ اين موضوعي است كه بهقدر كفايت بدان پرداخته نشده است. يادگيري اجتماعي – عاطفي روشي آموزشی است که هدف آن پرورش مهارتهای اجتماعی و عاطفی در برنامههای درسی مدارس است. لازم به ذكر است كه اين يادگيري ناظر به خودآگاهی همچنين آگاهی اجتماعی است.
ما بهطورمعمول از بچهها میخواهیم نهتنها به اين بينديشند كه رسانه چه احساسي را در آنها ايجاد میکنند بلكه چگونه آنها را به نشان دادن واكنش برمیانگیزاند، اما مضاف بر اینها بايد پرسيده شود كه از تأثیر كلي اطلاعات دريافتي از رسانه يا گفتوگو بر رفتار افراد چه چيزهايي ملتفت میشويد؟
*اين نوشتار ترجمه آزاد مطلبي است با عنوان
ChatGPT and AI Are Raising the Stakes for Media Literacy
نوشته Arianna Prothero دستيار سردبير Education Week كه نسخه منقح آن 19 آوريل 2023
در تارنماي اين سازمان خبري بارگذاري شد.
[1] Chat Generative Pre-trained Transformers (ChatGPT)
[2] www.edweek.org/technology/chatgpt-cheating-what-to-do-when-it-happens/2023/02
[3] Daniel Vargas Campos
[5] Artificial intelligence (AI)
[6] www.edweek.org/technology/chatgpt-is-all-the-rage-but-teens-have-qualms-about-ai/2023/03
[7] www.edweek.org/teaching-learning/opinion-media-literacy-isnt-coming-to-save-us-but-we-can-make-it-better/2019/01
[8] www.edweek.org/education/opinion-artificial-intelligence-and-classrooms-will-it-help-or-hurt/2016/03
[9] Misinformation
[10] Infodemic (Information Pandemic)
[11] Drag Show
[12] Deep Fake
[13] Network Audience
[15] www.edweek.org/leadership/districts-say-social-media-is-hurting-students-mental-health-now-theyre-suing/2023/04
[16] AI literacy
[20] SEL
[21] www.edweek.org/leadership/social-emotional-learning-what-really-works