تصویر رایج روانکاوی شباهت زیادی به کارتون های تلوزیونی دارد: بیمار روی کاناپه، که به طرز ناراحت کننده ای آسیب های گذشته و ترس های سرکوب شده را لایروبی می کند. دکتر احتمالاً ریش و عینک دارد، اخم می کند و به طور تصادفی شبیه زیگموند فروید است.
فروید مولد روانکاوی است و بیش از یک قرن بعد هنوز منبع بسیاری از تصورات رایج (و تصورات نادرست) در مورد این شکل از درمان است. فروید که مردی در دوران پربازدارندهاش بود، ایدههای عجیب و غریبی داشت - بهویژه در مورد رابطه جنسی، تأثیر طولانیمدت تمرینهای کوچک و زنان - اما او ایدههای خوب زیادی هم داشت. که مورد آخر اساس روانکاوی مدرن را تشکیل می دهند.
دکتر جاناتان شیدلر، پروفسور و درمانگر بالینی، در مقالهای در وبسایت انجمن روانشناسی آمریکا Monitor On Psychology، چنین میگوید: «توسعه تفکر روانکاوانه به فروید ختم نشد، همانطور که پیشرفت فیزیک با نیوتن یا نیوتن خاتمه یافت. توسعه سنت رفتاری در روانشناسی با واتسون به پایان رسید.
روانکاوی (که گاهی اوقات درمان روان پویشی نامیده می شود) شاخه ای از روانشناسی بالینی است که به لطف برخی از باورهای فروید بسیار مورد انتقاد قرار گرفته است. همچنین از زمانی که او این اصطلاح را در سال 1896 ابداع کرد، این مورد به طور قابل توجهی تغییر کرده است.
آیا به دنبال حرفه ای در زمینه روان درمانی فکر می کنید؟ در نظر گرفتن تحت درمان؟ در هر صورت، باید تفاوت بین روانشناس و روانکاو را بدانید. در این مقاله به سوال زیر پاسخ خواهیم داد:
کوتاهترین و سادهترین پاسخ این است که روانشناسی یک رشته است و روانکاوی یکی از تکنیکهای درون آن رشته است که روانکاوان را به نوعی روانشناس تبدیل میکند. مشکل این پاسخ ساده این است که همه روانکاوان روانشناس نیستند. برخی از آنها روانپزشک یا حتی مددکار اجتماعی بالینی هستند. فروید احتمالاً به ما میگوید برای پاسخ به این سؤال عمیقتر کاوش کنیم، پس بیایید آن را تجزیه کنیم.
روانشناسان متخصصان سلامت روان با مدرک دکترا در روانشناسی هستند. بسیاری از روانشناسان آموزش های بالینی را گذرانده اند و با بیماران کار می کنند، اما روانشناسان پژوهشی نیز وجود دارند که نحوه عملکرد ذهن انسان و ذهن حیوانات را مطالعه می کنند.
روانپزشکان پزشکان پزشکی با MD یا DO هستند که تخصص خود را در درمان مشکلات سلامت روان انتخاب کرده اند. از آنجایی که آنها پزشک هستند، می توانند دارو تجویز کنند.
روانکاوها پزشکانی هستند که نوع خاصی از روان درمانی را بر اساس نظریه هایی انجام می دهند که ابتدا توسط فروید ارائه شد و بعداً توسط متخصصان این حوزه بسط یا اصلاح شد.
رویکرد عملی در واقع بیشتر یکسان است. هم روانشناسان بالینی و هم روانکاوان با بیماران ملاقات می کنند، از آنها سؤال می پرسند، به پاسخ های آنها گوش می دهند و راه هایی را برای کمک به آنها ارائه می دهند تا احساس بهتری داشته باشند. مهم ترین تفاوت ها معمولاً شامل انواع سؤالاتی است که پزشکان می پرسند و راه حل هایی که ارائه می دهند.
روانشناسان با این فرض عمل می کنند که با در نظر گرفتن ابزارها و استراتژی های مناسب، افراد می توانند یاد بگیرند که در مورد خود و زندگی خود متفاوت فکر کنند. در نتیجه، آنها می توانند با ترس روبرو شوند، بر افسردگی و اضطراب غلبه کنند، علائم یک بیماری روانی یا اختلال استرس پس از سانحه را مدیریت کنند یا فقط از زندگی بیشتر لذت ببرند. برخی از روانشناسان به بررسی گذشته بیماران می پردازند تا دلایل اصلی مشکلات آنها را جستجو کنند، اما به طور کلی، بیشتر آنها از یک رویکرد آینده نگر برای حل مسئله استفاده می کنند که معمولاً به عنوان درمان شناختی رفتاری (یا CBT) شناخته می شود. ایده حاکم بر این است که افکار ما بیشتر از شرایطمان به احساسات ما کمک می کند، بنابراین تغییر در طرز فکر می تواند ما را شادتر یا کمتر مستعد افسردگی و اضطراب کند.
روانکاوان معتقدند که بیماران (و مسائل آنها) بسیار پیچیده تر هستند. درک – نه از بین بردن – احساسات نهفته در افسردگی و اضطراب راه بهتری برای کمک به افراد برای دستیابی به سلامت روان و سلامت عاطفی است. روانکاوها با این فرض عمل می کنند که ضمیر خودآگاه تنها بخش کوچکی از آنچه ما هستیم است، و ضمیر ناخودآگاه (که توسط تجربیات و روابط اولیه ما شکل گرفته است) کمک زیادی به مسائل ما و گاهی مقاومت ما در برابر کار می کند.
پایه گذار مکتب روانکاری زیگموند فروید است و میتوان گفت علم روانکاوی با نام او گره خورده است. زیگموند فروید دکتر روانکاو و روانشناس اهل اتریش بود که تحقیقات خود را در زمینه روانکاوی در دهه ۱۸۹۰ آغاز کرد. او در ابتدا متخصص مغز و اعصاب بود و دریافت برخی از بیماریهای روانی به دلیل مشکلات جسمانی نیست؛ بلکه در اثر عوامل ذهن او به وجود آمدهاند. فروید تحقیقات خود را در زمینه اختلالات شخصیتی و روانی ادامه داد که نتیجهی آن دیدگاه روانکاوی بود. او در مسیر درمان روانکاوی نظریههای گوناگونی مانند عقدهی ادیپ و الکترا، خودآگاه و ناخودآگاه، شخصیت و... را بیان کرد و علیرغم مخالفتهای بسیاری که با او شد توانست انجمن روانکاوی جهان را تشکیل دهد و به عنوان پایه گذار مکتب روانکاوی و پدر این علم شناخته شود.
اگر شما هم از اختلالات روانی رنج میبرید و قصد دارید برای درمان خود اقدام کنید باید بدانید که با توجه به نوع اختلال خود به روانکاو، روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید. برخی از بیماریها یا اختلالاتی که میتوانید برای درمان آن در یک دوره روانکاوی شرکت کنید یا به پزشک روانکاو مراجعه کنید به شرح زیر است:
منبع:
https://www.noodle.com/articles/what-is-the-difference-between-a-psychologist-and-a-psychoanalyst