فلسفه ازدواج را میتوانیم در موضوعات گوناگون مورد بررسی قرار دهیم . فلسفه ازدواج در نگاه اول امکان دارد ساده به نظر برسد . مثلا بگوییم دو نفر از قسمتی از زندگیشان به بعد را در کنار هم زندگی میکنند . تا به خواسته ها و اهدافشان که ممکن است از هر فرد به فرد دیگر متفاوت باشد نزدیگ شوند . فلسفه ازدواج را اگر بخواهیم به صورت کلی و فهرست وار در بیاوریم و بیان کنیم . می توانیم به موضوعاتی از قبیل بقای نسل اشاره کنیم . دلیلی که شاید اصلیترین هدف از وجود غریزه جنسی در انسان و کشش او به سمت جنس مخالف باشد .
بقای نسل از این رو مهم است که ما بتوانیم مانند همه موجودات زنده در این دنیا باقی بمانیم . از انقراض نوع خودمان جلوگیری کنیم .
اینکه از بین تمام جنس های مخالف در دنیا ما خود را به یک نفر متعهد می کنیم . تعهد به اینکه ما قرار است تمام راهی را که در رسیدن به کمال انسانی طی میکنیم را فقط با یک نفر به صورت کامل همراه خواهیم بود . نکته دیگری که بعد از تفکر در مورد هدف و فلسفه ازدواج می توانیم به آن برسیم مفهوم از خودگذشتگی است . یعنی من بدون شرط و توقع گاهی از بدیهیترین حقوق خود میگذرم . قصد ما از این گذشت به هیچ عنوان به خاطر خواسته های خود نیست . نه فقط به خاطر سود و فایده و شاید تنها حس خوبی است که به طرف مقابل دست میدهد .
فلسفه ازدواج در اسلام از مولفه ها و آموزه هایی است که بسیار فضای متفاوتی در سرزمین اعراب جاهلی به وجود آورد . قبل از آن که پیامبر اسلام آخرین دین خدا را برای مردم به ارمغان بیاورد . با زنها مثل یکی از وسایل منزل یا یکی از املاک شخصی برخورد میشد . اعراب معمولاً در مهمانی ها و مراسمات عیش و نوش خود در هنگام رابطه جنسی همسران خود را با یکدیگر عوض میکردند . هر مردی نسبت به ثروتی که داشت می توانست با هر زنی که اراده کند رابطه جنسی برقرار کند . هیچ مانعی برای آنها وجود نداشت . اما بعد از اسلام ازدواج به عنوان فعل حسنه و مقدسی درآمد . در نتیجه قطعاً باید از چارچوب ها و قوانینی پیروی میکرد.
از نکته های قابل اعتنا در فلسفه ازدواج در اسلام می توان به حق و حقوق قائل شدن برای زنان اشاره کرد . تا قبل از اسلام به هیچ عنوان به آن اعتنایی نمیشد . از جمله آنها میتوان به مهریه و نفقه و ارث بردن از شوهر اشاره کرد . مردان دیگر فقط اجازه داشتند با زنانی که با آنها ازدواج کردهاند رابطه جنسی داشته باشد . این خود قدم مهمی در بوجود آمدن چهارچوب اخلاقی در آن جامعه بشمار میرفت .
فلسفه ازدواج در غرب
فلسفه ازدواج در غرب میتواند کمی متفاوت تر نسبت به فلسفه ازدواج در اسلام و به خصوص کشورهای جهان سوم باشد . هرچند که به دلیل به وجود آمدن دهکده جهانی و حضور در عصر ارتباطات و کاهش فاصله . امروزه نسبت به گذشته کمی از فرهنگ ازدواج غربی در جوامعی مثل کشور ما نیز به چشم میخورد . در جوامع مدرن و پیشرفته برخلاف جامعه ای مثل جوامع ما هر انسان کاملاً آزاد است . می تواند سبک و شیوه خودش را برای زندگی داشته باشد . رابطه های قبل از ازدواج در کشورهای غربی بسیار متفاوتتر از نگاه ما به تعهد رابطه است . فلسفه ازدواج در غرب تفاوتها و معیارهایی دارد که به ذهن مردم سایر نقاط زمین نیز خطور نمی کند .
رابطه جنسی قبل از ازدواج امری کاملا طبیعی است . کسی از این اتفاق تعجبی نمی کند . یک مرد یا یک زن در تمام طول زندگی خود می تواند و از لحاظ انسانی حق دارد که با هر چند نفر که دوست داشته باشد رابطه جنسی برقرار کند . در صورتی که در فرهنگ جوامع مذهبی و مانند کشور ما از سنت ها پیروی میکند . اعتقاد دارند که زن و مرد فقط با یک نفر تا آخر عمر باید رابطه داشته باشد . آن یک نفر هم قطعا همسر او باد باشد . فلسفه ازدواج در غرب یک دیدگاه را شامل نمیشود و چرایشات زیادی در آن مشاهده میگردد . ناگفته نماند که عکس این دو مورد نیز اتفاق می افتد . در بعضی از خانواده ها در جوامع غربی خانواده های مستحکمی مشاهده می شوند .
فلسفه ازدواج موقت از نظر هر فردی میتواند دلایلی داشته باشد مهر رد یا تایید بگیرد . اما فلسفه ازدواج موقت از نظر اسلام بیشتر تاکید بر رابطه جنسی دارد . رابطه جنسی که مسئولیت ها و تعهدات ازدواج دائم را ندارد . این نوع ازدواج بیشتر برای جوانانی که قصد یا توانایی تشکیل خانواده را ندارند مناسب به نظر می رسد . افرادی هم که همسرشان است پس ارضای جنسی آنها بر نمی آیند . یا به دلایل مختلف مثل مشکلات خانوادگی یا بیماری توسط همسر تمکین نمی شوند این راه را در پیش روی خود میبینند . شاید سوال پیش آمده این باشد که آیا ازدواج موقت نفع دیگری نیز می تواند داشته باشد یا خیر ؟ ازدواج موقت می تواند بسیاری از فحشاگری ها و تجاوزات به عنف و فرزندان حاصل از روابط نامشروع را کم کند .
در کل فلسفه ازدواج موقت عمدتا ریشه در مسائل معذورات اسلامی دارد. از دیگر فواید ازدواج موقت و تفاوت آن با رابطه جنسی بدون چهارچوب این است . در این نوع ازدواج زن تمام حق و حقوق ازدواج دائم را داراست . اگر از این ازدواج فرزندی حاصل شود بلاتکلیف و بدون سرپرست قانونی و شرعی نمیماند .
دیگر فلسفه ازدواج می تواند پروراندن نسلی باشد که قطعاً اگر در یک نظام و چهارچوب اخلاقی که با وفاداری و تعهد و گذشت همراه است رشد کنند بسیار انسان های بهتری می شوند . حال بیاییم مقایسه کنیم که اگر فرزندی در خانوادهای رشد و نمو کند که نه پدر و مادر به اصول اخلاقی و تعهدی پایبند نیستند ،نتیجه چه خواهد شد ؟ پرورش افرادی با بسیاری از مشکلات روحی روانی که به هیچ عنوان چارچوب های اخلاقی را نمی شناسند.
اگر بیشتر و عمیق تر به فلسفه ازدواج فکر کنیم می بینیم که ازدواج شاید از اصلیترین عواملی باشد که ما را از حیوانات جدا می کند . زندگی بشر امروز را از حالت گله وارگی به انسان مدرن و اخلاق مدار تبدیل کرده است.
دلیل دقت در ازدواج
فلسفه ازدواج خوب میتواند این باشد که باعث اوج گرفتن و پیشرفت در زندگی شود . به شرطی که با آگاهی کامل انجام شود . ازدواج سالم و موفق قطعاً باعث شادی و نشاط طرفین و پویایی در زندگی فردی و اجتماعی می شود . نتیجه آن این است که اگر تعداد ازدواج های موفق در جامعه بالا میرود . قطعاً در روند تبدیل شدن جامعه به جامعه ای پویا نقش خواهد داشت . گاهی اوقات دو نفر که هر دو آنها از هر لحاظ مناسب هستند و نه در اخلاق و نه در رفتار و باور با یکدیگر مشکلی ندارند نمیتوانند زندگی مشترکو زناشویی خوبی باهم بسازند . این به این علت است که هدف و فلسفه ازدواج از نظر هر دو نفر با هم دیگر تفاوت دارد .
این که هر شخص از زاویه دید خود به این موضوع نگاه میکند . طبیعتاً انتظارات و اختلافات را در زندگی مشترک در پی دارد . بهترین راه برای کم کردن این تعارض ها و پیشگیری از این اتفاق مشاوره ازدواج است . برای مقایسه بهتر معیارهای ازدواج دو نفر با یکدیگر و گرفتن بهترین نتیجه مشاوره خانواده و روانشناسی گزینه مناسبی می باشد . حضور نفر سوم آگاه و بیطرف برای اینکه بدانیم ازدواج ما صحیح است یا خیر بسیار تعیین کننده است .
فلسفه ازدواج مجدد گاهی با تمام مراقبت هایی که از زندگی مشترک میکنیم . با اینکه شاید تمام جوانب را در نظر گرفته باشیم . زندگی ما به شکست منجر می شود . به نقطهای میرسد که دیگر ادامه دادن باعث تخریب روحی و روانی دو طرف می شود . این زندگی در نهایت به شکست و جدایی می انجامد اما آیا این به منزله آن است که اصل ازدواج مشکل دارد ؟ خیر قطعا بعد از گذراندن دوره افسردگی و سوگ به دلیل جدایی هر دو نفر توان باز اندیشی را دارند . میتوانند زندگی مجدد را از نو بسازند . آنها بعد از در دست گرفتن کنترل حال روحی خود فردی مناسب را برای زندگی مشترک انتخاب میکنند . اما این بار طبیعتا با توجه به تجربه شکست قبلی می توانند انتخاب بهتر با ریسک کمتری داشته باشند .
داشتن ترس از ازدواج مجدد به دلیل شکست ای که در گذشته متحمل شدیم می تواند طبیعی باشد . ولی باید بدانیم که این پایان راه نیست . ما باید با توکل بخدا و راهنمایی گرفتن از مشاوره ازدواج به سمت ساختن دوباره زندگی خود حرکت کنیم .
اگر فلسفه ازدواج در اسلام و غرب را مقایسه کنیم . به این نتیجه پی میبریم که تفاوتهای بسیاری در این دو وجود دارند . اسلام تعریفی متفاوت از ازدواج دارد . طبق آن فرد علاوه بر برآورده کردن نیازهای خود موظف است که به نیازهای طرف مقابل نیز توجه کند . قطعا در قبال حتی ازدواج موقت مسئول است . او باید تمام حق و حقوق طرف مقابل را ادا کند . در غیر این صورت زن میتواند از او به حاکم شرع شکایت کند . در صورتی که در کشورهای غربی معمولا اینگونه نیست و اکثر رابطه ها به ازدواج ختم نمی شوند . حال آنکه امکان دارد این رابطه به دو طرف صدمات جسمی و روحی متعددی وارد کند .فرزندان نامشروع و بدون سرپرست که تعدادشان هم در کشورهای غربی کم نیست نیز از نتایج این مسئله است.
لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .
در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه مشاوره قبل ازدواج به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد .
منبع: Marriage and Domestic Partnership