دیوید لینچ کارگردان ، نویسنده، نقاش و فیلمساز آمریکایی متولد ۲۰ژانویه ۱۹۴۶است.اون تا کنون یکبار جوایز نخل طلایی و شیر طلایی را از آن خود کرده و چهاربار نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردان شده است.
دیوید لینچ در کتاب خود با نام"صید ماهی بزرگ" درباره زندگی هنری چنین میگوید:
برای من زندگی هنری به این معنا بود که خود را وقف نقاشی کنم،کاملا وقف آن شوم و هرچیز دیگری را کنار بگذارم.
تصورم این بود که تنها راه تعمق و مکاشفه همین است.با این حساب،هرچیزی که ذهن را از مسیر کشف منحرف کند،جزو زندگی هنری نیست.
درواقع زندگی هنری نوعی رهایی است.گرچه کمی خودخواهانه به نظر میرسد،ولی منظور این نیست که خودخواه باشی،بلکه منظور این است که باید برای آن وقت بگذاری.
بوشنل کیلر،پدر دوستم توبی همیشه میگفت:((اگر بخوای یه ساعت مفید نقاشی کنی،باید چهار ساعت پیوسته براش وقت بذاری.))
حرف او کاملا درست است.تو یک دفعه شروع به نقاشی کردن نمیکنی،باید کمی بنشینی و ایده ای دریافت کنی،بلکه درست عمل کنی.درضمن کلی مواد لازم داری که دم دستت باشد.
باید آنقدر ایده داشته باشی که بتوانی کار را شروع کنی،چون به نظرم آنچه پس از آن روی میدهد فرایندی از کنش و واکنش است؛فرایند دائمی ساختن و خراب کردن.
با خراب کردن،چیزی کشف میشود و روی خرابه بنا میگردد.طبیعت نقش مهمی در این امر بازی میکند.کنارهم قرار دادن مواد ناهمگون_مثل پختن چیزی در دمای آفتاب یا با استفاده از ماده ای که با دیگری در تضاد است _واکنش طبیعی خود را به بار میآورد و این باعث میشود که بنشینی و بارها و بارها آن را بررسی کنی؛بعد یکدفعه میبینی بلند شده ای و میروی سروقت کار بعدی.این یعنی کنش و واکنش.
ولی اگر قرار باشد نیم ساعته به جایی برسی،باید قید این کارها را بزنی.پس زندگی هنری یعنی باید فراغت داشته باشی تا اتفاق های خوبی را رقم بزنی.
برای کارهای دیگر وقت چندانی نخواهی داشت.