مرکز مطالعات و تحقیقات فناپ
مرکز مطالعات و تحقیقات فناپ
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

آیا کمال مطلوب با پیدایش همزاد دیجیتالی امکان‌پذیر است؟

آیا با همزاد دیجیتال آشنایی دارید؟ حمیدرضا آموزگار، معاون توسعه فناوری شرکت فناپ در گزارشی که در شماره 91 نشریه پیوست منتشر شد از امکان تحقق کمال مطلوب با استفاده از همزاد دیجیتال می‌گوید:


انسان‌ها در برهه‌های مختلف حیات خود همواره با مفهومی به نام بهتر شــدن و بهبود در شیوه زندگی مواجه بوده‌انــد و بر اســاس فطرت ذاتــی به صورت ناخودآگاه به آنها القا می‌شــود که در مسیری که طی می‌کنند باید نواقص خــود را برطرف کنند.
نمونه خیلی عامیانه از چنیــن دیدگاهی، کاربرد آینه در زندگی روزمره عده زیادی از افراد است که با توجه به عاداتشــان، به میــزان محدود یا خیلی زیاد از آن اســتفاده می‌کنند. در واقع، آینه بــه مثابه ابزاری که می‌تواند یک مشــابه از خود جســمانی افراد نمایش دهد حس خوبی به آن‌ها منتقل می‌کند چراکه اشــخاص را قادر می‌سازد با اصالح ظاهر خود آماده ورود به زیســت‌بومی شوند که دست‌کم به لحاظ ظاهری در آن معتبر به شمار می‌آیند و می‌توانند با دیگران بهتر تعامل کنند. البته میزان توجه به این خود جســمانی هم متفاوت اســت و درجات مختلفی دارد. بعضی‌ها اصلا به ایــن موضوع توجه ویــژه‌ای نمی‌کنند و برخی دیگر بیش از حد درگیر آن شده‌اند. خوب و بد مشــخصی هم در مورد این که کدام یک از این رفتارها موجه‌تر است وجود ندارد؛ یکی ترجیحش داشتن ریش اســت و دیگری فرم خاصی را برای موهای خود می‌پســندد. حال با هر معیاری، این تلقــی وجود دارد که تصویر آینــه، خودی از فرد اســت و با به وجود آمدن دوربین‌های دیجیتالی، افــراد می‌توانند چیســتی ظاهر را همیشــه به همراه داشته باشــند و به صورت لحظه‌ای از خود جسمانیشــان مراقبت کنند. در این راســتا، هم آینه بــه فرد اطلاعات می‌دهــد و هم به صورت ناخودآگاه بالعکس آن رخ می‌دهد و بر اساس این برهم‌کنش تلاش می‌شــود که حداقل در ظاهر جسم به بلوغ برسد.

نقش پیشینه در تحقق آرزوها

به هر صورت آینه هم برای خود سابقه‌ای تاریخی دارد؛ یعنی در زمان مشــخصی انسان دریافته که بدون توجه به ذات انعکاسی که در آب و امثالهم اســت می‌تواند وســیله‌ای تولید کند که با یک کیفیت خاصی خودش را در آن بنگرد؛ چیزی که در حال حاضر به جزء لاینفــک زندگی ما تبدیل شده است. به منظور تحقق چنین اهدافی، انسان‌ها یک گام رو به جلوی دیگر نیز برداشــتند که آن اختراع روبات‌ها بود. در واقع، بر اســاس دیدگاه مشترکی که تقریباً در تمام تمدن‌ها معتبر است، کلیت انسان در سه بعد جسمی، عقلی و روحی (یا قلبی) خلاصه می‌شــود. در مورد جسم، توجه به خودشناســی و تمرکز بر بهبود آن به طور موثری در دستور کار انسان قرار گرفته که مثال ساده‌ای از آن آینه و نمونه‌ای پیشــرفته از حرکت در این مسیر، روبات‌ها هستند. به عبارت بهتر، انسان‌ها در ادامه رونــد بهبود بعد جســمانی خود، روی کارهای تکراری‌ای که ممکن است زمان زیادی را صرف آن کنند تمرکــز کردند؛ به عنوان مثال فردی که در خط تولید ایستاده و به کرات با پتکی روی قطعه آهنی میکوبد در حال انجام عملیاتی تکراری است که بیشــتر وقت کاری او را اشغال می‌کند. به این منظور، انسان روبات‌ها و بازوهای صنعتــی را اختراع کــرد تا بتوانــد در عملکرد جســمانی خود رو به جلو گام بردارد. روبات‌هایی که دیگر مشــاهده آن‌ها در زندگی روزمره پدیده عجیبی نیســت و همگان حتی انتظار وجود انواع پیشــرفته‌تری از آن‌ها را در صنایع و زیست بشر دارند. با وجود ایــن، پیروی و کپی‌برداری صرف از بعد جسمانی انسان‌ها نمی‌تواند پیشرفت مورد انتظار بشــر در حوزه علم روباتیــک را رقم بزند چراکه جســم فقط مبین بخشی از توانمندی‌های یک انســان بوده و باید در گام بعــدی، فکری به حال الگوبرداری از عقلانیت او کرد؛ این که چگونه می‌تــوان آینه‌گونه‌ای ســاخت که قادر باشــد مشابهی برای نحوه تفکر کردن انسان ارائه دهد و به نوعی نماینده خود تفکری انسان باشد. بشر سال‌هاست که از بعد جسمانی عبور کرده و در گام دوم درصدد شبیهســازی عقل انســان است. مطابق با منطقی که برای جسم به کار گرفته شد، حال یک آینه نیاز اســت تا شخص بتواند با مشاهده تفکرات و رفتار خویش در آن، اصلاحات مورد نیاز را اعمال و در مسیر تکامل خودشناسی حرکت کند. آینه‌ای که خوب و بد را نشــان دهد و منعکس کننده تبعات یک تفکر خاص باشد که در صورت نیاز بتوان نســبت به رفع نقایص آن اقدام کرد.

روبات و آزادی از محدودیت جسمانی

علاوه بر اســتفاده از دانــش روباتیک، در جهت افزایش توانمندی‌های آدمی، باید تدبیری برای رهایی از بند محدودیت جســمانی هم اندیشیده شــود. محدودیتی که انسان‌ها را از انجام برخی از فعالیت‌های مرتبط با تحقق ایده‌آل‌ها باز می‌دارد. راهکار مطلوب، در این میان، ساخت چند مشابه از انسان است که برآیند آن‌ها قادر به برآورده کردن اهداف دور از ذهن بشریت باشــد. این افزایش کمیت به لحاظ فیزیکی مشــخص و معین است، اما از منظر تفکر به شدت محتاج یک شبیه‌سازی منطبق بر افکار هر انسان اســت. در رابطه با این مفهوم نقل قولی وجود دارد که بــا ذکر مثالی در ادامه می‌آید:« هر شیء که دارای اجزای مختلفی اســت، وقتی همه اجزایش در کنار هم قرار گیرند ساخت آن تمام می‌شــود. به فرض مثال در یک کارخانه خودروسازی وقتی همه قطعات اتومبیل مونتاژ شده باشند، این محصول تمام می‌شود و در اختیار مشــتری قرار می‌گیرد. بنابراین به لحاظ بعد وجودی، همه کارخانه‌های خودروسازی که اتومبیل تولید می‌کنند یکسان‌اند. اما تفاوت‌ها از مفهومی تحت عنوان کمال نشــأت می‌گیرد. در واقع، کمال نوعی از یک تغییر کیفی است که یک ماهیت را از یک درجه به درجه بالاتر می‌رساند. من باب نمونه، جنینی که در رحم مادر است پس از تولد، یک انســان اســت و از نظر فیزیکی تمام شده اســت ولی در تمام طول دوران زیستش در حال تکامل، فراگیری و عملا طی مســیری است که کمال نامیده می‌شــود. به طورکلی زمانی که مسیر حرکت در راستای افق باشد با مفهوم تمام شدن روبه‌رو هستیم و در صورت حرکت به شکل عمودی، مفهوم کمال تداعی می‌شود.»
محدودیت‌های بشری

مانع بزرگ بر سر راه به کمال رسیدن انسان، بدون تردید بعد جسمانی است. موضوعی که نمی‌تواند بی‌ارتباط به نتیجه به دست آمده از آزمایش‌هایی باشد که روی مغز آلبرت اینشتین صورت گرفت؛ این که یکی از نوابغ برجســته عالــم فقط از بخش محدودی از توانایی مغزی خود (حدود 25 درصد) استفاده کرده است. از آن‌جا که کارکرد مغز به ذات محدود نیست، جسم اســت که در این بین مانع تراشــی می‌کند. حال اگر فرض کنیم یک انسان حداکثر می‌توانــد از 25 درصد از ظرفیت عقلانی خود استفاده کند، برای سرعت بخشیدن به روند صعودی در مســیر پیش رو شایسته است که به رویکرد تکامل روباتیکی رجوع شود؛ یعنی ساخت نمونه یا دوقلویی از انسان که بتواند کارایی او را دو برابر کند. دوقلویی که سبب می‌شود دو موجودیت عقلانی برای یک انســان شکل گیرد و در مواردی که مثلا به علت مشغله کاری، عملا ظرفیت خود انسان تکمیل شده است، می‌تواند یکسری از امور را به دوقلوی خود بسپارد و فرایند تصمیم‌گیری را تسهیل سازد. از یــک دیــدگاه جامع‌تر، آنچه بایــد در یک زیســت‌بوم ایجاد شــود بســتری بــرای خلق پدیده‌هایی جدید در مسیر تکامل خودکار است. مفهومی که در طبیعت ســاری و جاری اســت و به عنوان نمونه، از طریق مکانیســم‌های مختلف به تکثیر و رشــد گیاهان کمک می‌کند. به همین منوال، انتظار مــی‌رود یک زیســت‌بوم پس از گذشت مدتی از زیســت نرمال ساکنان خود به آن‌ها پیشــنهادهایی بدهد که به تدریج به سمت کمال مطلوبشــان سوق داده شــوند. یک مثال ساده می‌تواند مرتبط با درک سلیقه غذایی افراد باشد، به طوری که دیگر نیاز نباشد وقتی را صرف فکر کردن بــه انتخاب وعده غذایی ناهار در طول هفته کنند و این مورد به صورت خودکار به وسیله زیست‌بوم مدیریت شود. با وجود مزایای چشــمگیر شبیه‌سازی رفتار و یادگیری سلایق زیســتن انسان‌ها و ساکنان یک زیســت‌بوم، در این میان نگرانی وجود دارد و آن هم خطر انحراف موجودیت دوقلوی مورد بحث است. مســاله‌ای که راه مقابله با آن همانا درگیر کردن بعد ســوم و تهیه همزادی برای روح یا به تعبیری قلب خواهد بود. این که همزاد قادر باشــد احساساتی مانند گونه اصلی خود بروز دهد هدفی اســت که با تحقق آن دیگر تهدید انحراف نیز از بین خواهد رفت. اگر بخواهیم موارد ذکرشــده را در قالب دنیای تکنولــوژی گرد آوریــم، باید به مفهــوم همزاد دیجیتالی اشــاره کنیم. مفهومی کــه اگر در یک زیســت‌بوم مبتنی بر فناوری اجرا شود، از یک سو با کاهش اصطکاک روزمره در طول حیات ساکنان خود تسهیلگر زندگی آن‌ها خواهد بود و از سوی دیگر با سپردن کارهای فکری تکرارشونده به همزادها ســبب می‌شود ساکنان زمان بیشــتری را صرف رسیدن به اهداف و ایده‌آل‌هایشان کنند.

حمیدرضا آموزگار_ معاون توسعه فناوری فناپ
حمیدرضا آموزگار_ معاون توسعه فناوری فناپ


همزاد دیجیتالهوش مصنوعییادگیری ماشین
از دانش دیروز تا نوآوری‌های فناورانه فردا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید