اگر در حال خواندن این مطلب هستید، احتمالاً کلمات «فرهود وثوقی» را سرچ کردهاید و به این صفحه آمدهاید. در اینصورت من به هدفم رسیدهام.
شاید فکر کنید عجب آدم مزخرف و ازخودمتشکری است که یک مطلب مفصل درباره خودش نوشته. در پاسخ باید عرض کنم قسمت مزخرف بودنش را قبول دارم، ولی ازخودمتشکر بودن را تکذیب میکنم. درواقع این مطلب که در مورد یک اسم یعنی «فرهود وثوقی» نوشته شده، فقط پاسخی است به یک ایده.
ایده این است که برای شروع یادگیری سئو یکی از سادهترین راهکارها نوشتن مطلبی درباره اسم خودتان است که احتمالاً بهراحتی در نتایج گوگل رتبه بالایی خواهد گرفت. البته اگر اسم شما بهصورت اتفاقی مثلاً «محمد مصدق» یا «طناز طباطبایی :*» باشد، خُب واضح است که سئو کردنش کار هرکسی نیست و تلاشتان برای این کار مصداق «آب در هاون کوبیدن» یا «صدای ناجور توی پیت درآوردن» خواهد بود!
پیشنهاد میکنم شما هم روی همین سایت ویرگول ثبتنام کنید و چنین مطلبی درباره اسم خودتان بنویسید تا اگر کسی اسمتان را سرچ کرد به آن بربخورد. محتوای مطلبی که مینویسید هرچیزی میتواند باشد. فقط یادتان باشد در تیتر مطلب، در صد کلمه اول و در صد کلمه آخر حداقل یک بار اسم خودتان را داخل متن بگنجانید. ۲ درصدِ کلِ مطلب هم اسم شما باشد. مثلاً اگر مطلبی که مینویسید هزار کلمه شد، حداقل بیست بار اسمتان تکرار شود.
دورادور یک دیجیتال مارکتر را میشناسم که اسمش «سعید محمدی آرانی» است. یکی دو بار پای صحبت و سخنرانیش نشستهام. هرجا که میخواهد خودش را معرفی کند، میگوید: «سعید محمدی آرانی هستم و روی آرانیش تأکید دارم. چون سعید محمدی را نمیشود سئو کرد!»
پس اگر اسم شما چیزی شبیه به فرهود وثوقی باشد، نسبت به اینکه اسمی مثل سعید محمدی داشته باشید خیلی خوششانس هستید.
حالا که قرار است اسمم را سئو کنم و در طول متن چند باری از اسم و فامیل فرهود وثوقی استفاده کنم، بهجای سفسطه و کیورد استافینگ، کمی از مزایا و معایت داشتن چنین اسمی برایتان میگویم؛
لابد خودتان حدس میزنید که خیلی از مواقع وقتی کسی اسم من را میپرسد و من میگویم فرهود، بلافاصله بعدش باید چه سوءتفاهمی را حل کنم ...
- فرهاد؟!
- نخیر، فرهود
- فرهود یعنی چی؟
همیشه درچنین لحظهای دوست دارم مکالمه را اینطوری ادامه بدهم که «مگه معنی فرهاد رو میدونی؟».
ولی هیچوقت این کار را نمیکنم و خیلی ساده میگویم فرهود یعنی فرزند شیر. البته همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، «کودک پرگوشت و خوبصورت» هم گفتهاند که اگرچه هیچ کلمه زشتی در آن نیست ولی نمیدانم چرا آدم را یاد چیزهای خوب نمیاندازد. بنابراین از گفتنش صرفنظر میکنم.
یک بار هم یکی از همکاران سابقم درحالیکه نیشش تا نزدیکیهای چاکِ ماتحتش باز بود و یک روزنامه هم در دست داشت، از دفتر کارش بیرون آمد و شروع کرد عربده کشیدن و خندیدن و دویدن به سمت من. بعد هم با ذوق، جدول روزنامه را نشانم داد که حروف اسم من در پانزده افقی درآمده بود.
گفتم: خُب؟!
گفت: سؤالشو بخون.
در سؤال نوشته بود «بره بُز کوهی».
البته تا جایی که من میدانم اگر قرار باشد چنین معنی بدهد باید بگوییم فُرهود و نه فَرهود.
اگر شما هم جزو آن دسته افرادی هستید که اگر کسی بهتان بگوید فامیلیام وثوقی است، بلافاصله با حالت خودکولپندارانهای میپرسید: «با بهروز وثوقی نسبتی داری؟» با کمال احترام باید عرض کنم خیلی بیمزه تشریف دارید.
البته من با اینکه بارها و بارها این جواب را شنیدهام، باز هم از شنیدنش بدم نمیآید. چه کسی است که دوست نداشته باشد فک و فامیل اسطوره سینمای ایران باشد. ولی من برای خودتان میگویم. شما بیمزه نباشید. بگذارید بار بیمزگی به گردن عده دیگری باشد و آنها از چنین جملاتی استفاده کنند.
وثوق فکر نمیکنم نیاز به معنی کردن داشته باشد و احتمالاً میدانید که معنیش میشود اطمینان. البته من وثوقی هستم، نه وثوق. وثوقی را میشود «مورد اطمینان» معنی کرد. یا حداقل من دوست دارم که اینطوری معنیش کنم.
وثوقی بهجز همان مسئلهی «با بهروز وثوقی نسبتی داری» یک مکافات دیگر هم دارد و آن این است که گاهی وصوقی و گاهی هم وسوقی مینویسندش. با دیدن غلط املایی در این حد معمولاً دوست دارم سر خودم یا -اگر زورم برسد- نویسنده غلط را توی دیوار بکوبم. ولی تا امروز همهی موارد اینچنینی به خیر گذشته است و توانستهام همیشه به خودم مسلط باشم. شما لطفاً لطفاً لطفاً هرگز هرگز هرگز «وثوقی» را جور دیگری ننویسید؛
و ث و ق ی
درباره انگلیسی نوشتن اسم هم من فرهود را Farhood و وثوقی را Vosoughi مینویسم. اگر به زبان انگلیسی مسلط هستید و فکر میکنید غلط است، لطفاً برایم کامنت بگذارید و اصلاحم کنید. فقط اگر چنین اتفاقی بیفتد باید برای گذرنامهام هم المثنی بگیریم که زحمتش را به خودتان میدهم :)
در آخر همانطور که گفتم باید در صد کلمه آخر یک بار دیگر اسمم را تَکرار کنم تا گوگل راحتتر این مطلب را بالای لیست خودش قرار بدهد. پس:
اونچه از فرهود وثوقی که تولید داخلیست ضرورت داشت تولید خارجی، سریع، فوری، انقلابی :)))
در آخرتر هم بگویم که هرچه تعداد کامنتهای این مطلب بیشتر باشد من راحتتر به هدفم خواهم رسید. بهخصوص اگر اسم فرهود وثوقی در کامنت ذکر شده باشد. حالا به کَرَم خودتان ;)