Fara
Fara
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

بالاخره تتو درد داره یا نه؟

سالهای زیادی از استقلال من میگذره و من در تمام این سالها با دیدن عکس تتوهای قشنگ و کوچک فقط خیال‌پردازی کردم. همیشه هر تتوی که می‌دیدم و لذت می‌بردم روی بدنم تصورش می‌کردم و بعد با فکر اینکه این تتو تا آخر عمر قرار باشه بی‌خیال می‌شم و می‌زدم زیر همه چیز. البته در کنار این موضوع درد تتو هم برام تحملش سخت بود. اما در طی سه ماه گذشته پنج‌تا تتو روی بدنم ثبت شدن که هر کدوم یک داستان دارند و من همشون رو دوس دارم. بعضی روزها می‌گم عجب غلطی کردم که تتو زدم ولی در بیشتر ساعات و روزها از بودنشون روی بدنم کیف می‌کنم.

این مطلب رو برای این نمی‌نویسم که بهتون بگم برید تتو بزنید که کیف کنید، بیشتر برای اینکه از یک تجربه دیگه اینجا بنویسم شاید در انتخاب یا تصمیم‌گیری بهتون کمک کنه.


تتو تا ابد کنارتون هست!

من جزو آدم‌های هستم که از تغییر می‌ترسم به ویژه اگر بدونم تغییر ممکن هست غیر قابل بازگشت باشه. همیشه وقتی می‌خواستم تغییری ایجاد کنم اول به این فکر می‌کردم که اگر پشیمون بشم آیا راه بازگشت وجود داره؟ یا اگر پیشیمون بشم می‌تونم به وضیعت قبلی برگردم. مثلا هر وقت می‌خواستم موهامو از ته بزنم به این فکر می‌کردم اگر زشت بشم چی؟ بعد جواب این بود که نهایتا سه ماه این وضعیت ادامه داره، بعدش همه چیز به حالت عادی برمی‌گرده.

یه بار که به سبیلو گفتم برای این تتو نمی‌زنم چون می‌ترسم پیشیمون بشم، گفت خوب بیا تصور کنیم که پشیمون نشی!

من هیچ وقت به این موضوع اینجوری نگاه نکرده بودم. همیشه ترس از پیشیمونی باعث می‌شد مطمئن باشم که از زدن تتو پشیمون می‌شم. حتی به این فکر نکردم که شاید سال‌ها با دیدن تتو روی بدنم لذت ببرم و از تصمیمم راضی باشم.

این شد که فکر کردم بهتره یه تتوی روی بدنم بزنم که جلوی چشمم نباشه و کوچک هم باشه. قشنگ محتاطانه داشتم حرکت می‌کردم :) و رفتم که تتو رو بزنم.


تتو درد داره؟

واقعیتش اینکه من هربار به تتو فکر می‌کردم، همراه با درد بود. هر کسی که تتو زده بود رو می‌دیدم ازش می‌پرسیدم که درد داشت؟ و اون هم وقتی میگفت نه! من باورم نمی‌شد.

تصور می‌کردم یه سوزن اندازه سوزن آمپول قرار وارد پوستم بشه و جوهر را بهش ترزیق کنه. مگه میشه آدم با وارد کردن سوزن درد نداشته باشه.

سوزن تتو خیلی زیر هست و بخش کوچکی از سوزن وارد پوست میشه!
سوزن تتو خیلی زیر هست و بخش کوچکی از سوزن وارد پوست میشه!

من آستانه تحمل دردم خیلی بالا نیست اما به صورت کلی ترس از درد بیشتر از خود درد آزارم می‌ده. اینکه ندونم چه حجم از دردی رو باید تحمل کنم هم خیلی سخته برام. تتو هم چیزی بود که تعداد آدم‌های زیادی در اطرافم تجربه نکرده بودن و همین باعث شده بود که ندونم واقعا چه حجم از درد را باید تحمل کنم و این ندانستن بیشتر آزارم می‌داد. تقریبا همه اونای که تجربه تتو داشتن هم می‌گفتن درد نداره.

اما روزی که به تتوآرتیستم برای اولین‌بار پیام دادم که تتو چقدر درد داره؟ خیلی واضح بهم جواب داد. و همین واضح جواب دادن باعث شد که راحت‌تر تصمیم بگیرم.

وقتی پرسیدم تتو درد داره؟ بهم گفت: اگر لیزر کرده باشی باید بگم درد تتو از لیزر هم کمتره!

حالا من می‌تونستم مقایسه کنم. تتوآرتیستم نگفت تتو درد نداره بلکه یه میزان درد را برام مشخص کرد. این باعث شد بدونم جواب دروغ یا همینجوری نیست. من لیزر موهای زائد را تجربه داشتم و دردناک‌ترین قسمت را هم تجربه کردم. حالا می‌دونستم تتو از اون هم دردش کمتر هست. از طرفی تتوآرتیستم بهم گفت که سوزن تتو خیلی زیر و کوچک هست و اصلا با آمپول قابل مقایسه نیست. راست هم می‌گفت.

تصمیمم جدی شد و رفتم که تتو رو بزنم!

کلا تتوآرتیست من خیلی شفاف جواب می‌داد و سعی می‌کرد درست راهنمایی کنه. این باعث شد بیشتر مصمم بشم برای تتو زدن و اینکه تجربه کنم!

جای که دیده نشه!

اولین بار که طرح را انتخاب کردم، و دیگه نهایی شد که تتو رو بزنم رفتم سراغ تتوآرتیست درست و حسابی. واقعیت اینکه من شانس آوردم. یکی تو توییتر از یه تتو آرتیستی تعریف کرده بود که چقدر می‌فهمه و چقدر شفاف بهت در مورد درد توضیح میده. همون تتوآرتیست شد تتوآرتیست من.

وقتی بهش گفتم می‌ترسم، اجازه داده کنارم سبیلو باشه و توی جلسه اول هم کلی بهم توضیح داد که تتو درد نداره به دلایل مختلف.

سوزن تتو رو بهم نشون داد و گفت تنها یه بخش کوچکی از همین سوزن هم به بدنت وارد میشه. فقط یه گز گز رو باید تحمل کنی.

سوزن تتو، که بخشی کوچک از سر سوزن وارد پوست میشه!
سوزن تتو، که بخشی کوچک از سر سوزن وارد پوست میشه!

اولین سوزن که وارد بدنم شد برای ترزیق جوهر، بدنم منتظر درد زیادی بود اما هیچ دردی فعلا احساس نمی‌کردم. من پشتم تتو زدم. تتو‌های پشت به گفته خود تتو آرتیستم درد زیادی نداره. آروم آروم با صدا و گز گز سوزن هم عادت کردم و دیگه چیزی برای تحمل کردن نبود. همه چیز عادی شد. حتی به جز اون تتو، یه تتوی دیگه هم روی دستم زدم و همین باعث شد مطمئن باشم که تتوآرتیست هم در زدن تتو مهم هست.

انتخاب تتو

من سال‌ها به تتو فکر کرده بودم برای همین انتخاب طرح برام سخت نبود. سال‌ها آزادی رو فریاد زدم و همه جا هم از آزادی گفتم. برای همین دلم می‌خواست این موضوع رو بدنم هم ثبت بشه. اینکه بدونم آزادم و هر کاری دلم می‌خواد می‌تونم با بدنم بکنم یا اینکه مردم همه آزاد هستن که هر کاری دوست دارن انجام بدن. پرنده‌های پشت قلبم بهم می‌گن من همیشه آزاد بودم و هستم.

بعد از اون روز دوباره پیش تتو آرتیستم رفتم و طرح‌های دیگه‌ای هم روی بدنم تتو کردم. تتو‌های بعدی نوشته‌ بودن و باید داخلشون پر می‌شد. اینا ولی جزو تتوهای بود که درد داشت. البته دردش انقدر زیاد نبود که نتونم تحمل کنم. مثل کشیدن یک مدادنوک روی پوست بدنم بود.

انتخاب تتو آرتیست خوب

اینم خیلی موضوع مهم هست که تتو آرتیستت کیه؟ تتوآرتیست اگر حرفه‌ای باشه از نظر من باید دقیق برات موضوع رو توضیح بده. اینکه تتو چه میزان درد داره و کجای از بدن دردش بیشتر هست. چه مراقبت‌های باید از تتو انجام بشه و چه مواردی نباید موضوع تتو انجام داد.

مثلا همون روز که می‌خوای نوبت بگیری باید ازت در مورد طرح بپرسه و بگه تتو تا سه الی پنج روز نیاز به مراقبت ویژه داره. اگر نمی‌تونی نیا فعلا.

تتوآرتیست من واقعا آدم حرفه‌ای بود و تمام این موارد رو بهم توضیح داد. اینکه سه روز نمی‌تونم برم حمام، اینکه تتو باید با صابون مخصوص در روز دوبار شسته بشه، اینه باید روی تتو پماد زده باشه برای مدتی که تتو هنوز تازه‌ست. اینکه تتو ممکنه ملتهب بشه و موارد دیگه که هر تتو آرتیستی می‌دونه و باید منتقل کنه!

مثلا وقتی من گفتم می‌خوام تتوهای دیگه‌ای بزنم، تتوآرتیستم می‌تونست برای درآمد بیشتر قبول کنه، اما با متانت گفت بهت پیشنهاد می‌کنم این کار رو نکن چون نمی‌تونه ازشون مراقبت کنی و بهتر هست در هر جلسه نهایتا سه تا تتو بزنید تا بتونید خوب ازشون مراقبت کنید.


بعد از گذشت چند ماه

بعد از گذشت چندماه از تتوهام، می‌تونم بگم تجربه‌های متفاوتی داشتم. تتوهام بعضی وقت‌ها جلوی خشمم رو گرفتن و بعضی‌ وقتها باعث خشمم شدن. اما در حالت کلی تتوها حالم رو خوب می‌کردند. روی دستم یک نقطه ویرگول هست و در کنارش کلمه صبر. همین هفته پیش که داشتم از تنهایی و بیچارگی دیوانه می‌شدم دیدن تتو صبر بهم گفت، تو اینو اینجا نوشتی که بهش توجه کنی. نگاهش کن و فقط یک هفته دیگه هم صبر کن (تحمل نه، صبر کن).

یا یه جای از بدنم نوشتم «هو» به یاد دوست عزیزی. وقتی باهاش بد حرف می‌زنم و چشمم بعدش به این کلمه می‌خوره، یهو میگم اون روی قلبته، چطوری تونستی ناراحتش کنی و همه چیز به حالت عادی برمیگرده.

البته همین دو هفته پیش دلم می‌خواست قسمتی که تتو صبر رو زدم را بکنم و بندازم جلو سگ‌ها، دلم می‌خواست هیچی رو پوستم نباشه! دورغ چرا برای چند ساعت پشیمون شدم! اما بعدش فکر کردم چقدر صبر می‌تونه کلمه قشنگی باشه، چقدر من صبر ندارم و این صبر حداقل کنارم هست تا بتونم تجربه‌ش کنم!

همین الان اما تصمیم دارم سال آینده اگر پول داشتم و بودجه‌م اجازه داد، برم یه علامت دیگه زیر قلبم تتو کنم به معنی نفس کشیدن :)).

تتو اعتیاد میاره

واقعا راست می‌گن. من که از تتو می‌ترسیدم و فکر می‌کردم پشیمون می‌شم مثل چی دوست دارم باز تجربه کنم حیف که نه بودجه دارم نه تتوآرتیستم فرصت داره. بعد از زدن تتو حس کردم چقدر من با تتو، خودمم! انگار سال‌ها تتوها جاشون رو بدنم خالی بودن.

خلاصه نمی‌تونم بگم همه برن تتو بزنن چون درد نداره، تتو درد داره به اندازه خودش! یا بگم برید تتو بزنید چون بهترین حس دنیا را بهتون می‌ده، چون یه وقتهای هم حس‌های بد ولتون نمیکنه.
تتو
همه جا می‌نویسم اما اینجا فقط از حس‌های درونی می‌نویسم که اغلب در جایی دیگر حرفی از آن نمی‌زنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید