مرا در آب بکارید آن هنگام که آفتاب با لهجه باران می بارد و خداوند بالای سرم قرآن می خواند شعرهایم را در شب بیاویزید تا سوگوار نمانند شکوفه های گیلاس درختان همسایه
مینا فرهمندم مدام در تحولم با کلمات احساس تجربه باور زخمی شدن و خوب شدن زندگی کردن تاریکی و روشنی خلق میکنم انچه را باید.نوشتن رسالت من است. مینویسم تا زندگی بامعناتر و قشنگ تری داشته باشم.🇮🇷🇳🇴