دورهی شروع بازاریابی برای استارتآپها شاید کلیدیترین دورهی آن باشد. این را به خاطر داشته باشید که کوچکترین اشتباه در این دوره ممکن است روند کاری شما را هفتهها و بلکه ماهها به تأخیر بیندازد و همان موقع است که آرزو میکردید در این دورهی کلیدی، اندکی بیشتر دقت داشتید و این همه وقت گرانبهایتان را صرف رهایی از منجلابی که ریشه در یک اشتباه کوچک دارد، نمیکردید. هنگام آغاز استارتآپ، بالاترین اولویتی که باید در نظر گرفته شود انجام بینقص اقدامات و مراحل از پیش تعیین شده است. هنگام بازاریابی برای استارتآپ حتماً باید برای موفق شدن ایده استارتآپ، از اولویتها آگاهی داشت. تاکنون استارتآپهای زیادی بودهاند که توانستهاند با اصلاح اشتباهات انجام شده در این دورهی کلیدی، از شکست رهایی پیدا کرده و بار دیگر به روند دلخواه و پیشبینی شدهی خود بازگردند. این مقاله در صدد است تا با صحبت دربارهی برخی از اشتباهات انجام شده توسط استارتآپها در بازاریابی محتوای خود، درسهایی ارائه دهد که میتواند در بهبود بازاریابی محتوای استارتآپهای دیگر اثرگذار باشد. در ادامه برخی موارد را ذکر خواهیم کرد که تجربهی دست اول استارتآپهایی است که با اصلاح روند اولیهی اتخاذ شده، به مسیر اصلی بازاریابی صحیح محتوا بازگشتهاند.
این درسی مهم است. عمدهی استارتآپها در دورهی مقدماتی بازاریابی محتوای خود دچار این اشتباه میشوند. یعنی زمانی زیادی را صرف معرفی ویژگیهای خدمات و یا محصول خود میکنند. حال آنکه این زمان را باید وقف نشان دادن مزایا و فوایدی کنند که خدمت و یا محصول آنها میتواند به کاربران بالقوه ارائه دهد. به بیان دیگر، فرآیند بازاریابی باید طوری باشد که کاربر و خریدار بالقوه تغییر مثبتی که خدمت و یا محصول استارتآپ زندگی و یا کسبوکار وی ایجاد میکند، مشاهده کند. شاید تغییر محور پیغام تبلیغاتی از حالت توضیحی به شیوهای که فرد را دعوت به دیدن کارکرد محصول و تغییر بالقوه مثبت در زندگی وی میکند، کلید کار باشد. پس رویکرد خود را عوض کنید تا نتیجهی آن را در بازخورد فرآیند بازاریابی خود مشاهده نمایید.
ضربالمثل ایرانی “شنیدن کی بود مانند دیدن” بیان کنندهی شماتیک اصلی این درس است. به هیچ وجه از ارائهی اطلاعات به شکل بصری مضایقه نکنید. تحقیقات و مطالعات زیادی دربارهی این موضوع صورت گرفته است که جمعبندی آنها نشان میدهد که افراد تنها 10 درصد از چیزهایی را که میشنوند و 20 درصد از چیزهایی را که میخوانند به یاد میآورند. این در حالی است که این رقم برای مواردی که به شکل بصری تجربه میشوند به 80 درصد میرسد. به بیان دیگر یک فرد که محتوای بازاریابی شما را مطالعه میکند، بیشتر نمود بصری آن را به خاطر خواهد سپرد تا خود مطلب را. شاید این یکی از دلایلی باشد که شرکتهای بزرگ، مبالغ هنگفتی را صرف هزینهی طراحی لوگو، محتوای بصری و یا حتی آیکون نرمافزار خود میکنند. پس پیشنهاد میشود که محتوای بازاریابی خود را بیشتر باب میل چشمهای مخاطب بسازید.
یکی دیگر از مواردی که باید در نظر داشت، ارائهی محتوایی است که میتواند مخاطبان منطقهای را درگیر کرده و آنها را به امتحان کردن محصول و یا خدمات شما راقب سازد. مقصود از منطقه میتواند شهرهایی باشد که مخاطبان شما در آن زندگی میکنند و تجربهی برخی از مواردی را داشتهاند که محصول و یا خدمات شما ممکن است آنها را برای مخاطبان راحتتر و یا خوشایندتر کند. برای مثال استارتآپی را در نظر بگیرید که خدمات آن سیستمهای مسیریابی است. حال تیم بازاریابی میتواند با ساختن محتوایی، به طور مثال اهالی تهران با استفاده از این سیستم میتوانند از ترافیک خیابانهای شلوغ و “آشنای” شهر فرار کنند، بازخوردی عالی برای استارتآپ به ارمغان بیاورد. پس درسی که در اینجا میگیریم آن است که تمرکز بر مخاطبان منطقهای میتواند شما را در مسیر رسیدن به بازاری بزرگتر یاری رساند.
البته مقصود استفادهی ناصحیح از همه کانالها نیست. این را به خاطر داشته باشید که تبلیغات در برخی از رسانهها حتی میتواند به کسبوکار شما آسیب برساند. مقصود این است که تمامی پلتفرمهای موجود و داغ کنونی را در نظر گرفته و در آنها فعالیت کنید و محتوای بازاریابی خود را با تعاریف از پیش تعیین شدهی مرتبط، ارائه دهید. به عنوان مثال بخش روابط عمومی خود را موظف کنید تا برای ارتباط با نشریات، اخبار تلویزیونی، تبلیغاتی فیزیکی و غیره انرژی بیشتری صرف کنند. تبلیغات کلیکی دیجیتال نیز میتواند بازخورد خوبی برای شما به ارمغان بیاورد. شبکههای اجتماعی نیز خالی از لطف نیستند. شاید یک مطلب خوب از کانال تلگرامی و یا صفحهی اینستاگرامی بتواند بازخوردی اعجابانگیز به شما ارائه دهد. بسیاری از استارتآپها بودهاند که به دلایل مختلف، خواه کمبود نیروی کار و گاه عدم آگاهی، از مزایای کانالهای مختلف بیبهره ماندهاند و همین علت ضعف و یا شکست آنها بوده است. پیشنهاد میشود که زمان و انرژی لازم را وقف این کانالها کنید.
اگر استارتآپ شما ایدهای نوین است، باید مخاطب خود را افرادی قرار دهید که به دنبال تجربهی چیزهای جدید هستند. اگر ایدهی شما ایدهای کاربردی است، هدف شما باید افرادی باشند که کاربری از خدمات و یا استفاده از محصولات شما برای آنها بیشترین فایده را داشته باشد. این را به خاطر داشته باشید که خدمات شما مختص همهی افراد نیست. پس فهرست مخاطبان خود را دقیقتر تنظیم کنید تا مخاطبان پس از دیدن محتوای بازاریابی شما، به سرعت به امتحان کردن و استفاده از محصول و خدمات شما سوق پیدا کنند.
در این مقاله برخی از دروسی که استارتآپها از اشتباهات مرتکب شده در بازاریابی محتوای خود یاد گرفتهاند به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفت و همچنین راهکارهایی برای بهتر شدن بازاریابی محتوای کسبوکارهای تازه و نوین ارائه شد. در این مقاله بیان شد که نشان دادن مزیتها از توصیف ویژگیها ارجح تر است، پیشنهاد شد که محصول و یا خدمات خود را به شکلی بصری ارائه دهید تا در ذهن مخاطب باقی بماند، به منطقه محور کردن محتوا اشاره شد، پیشنهاد شد تا از کانالهای مختلف به معرفی خود بپردازیدو از همه مهمتر آنکه مخاطب خود را پیش از آغاز هر مرحلهای به دقت شناسایی نمایید.