ویرگول
ورودثبت نام
faranak.azarpisheh108
faranak.azarpisheh108
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

یک تجربه جالب

سلام من فرانک، کارشناس اجرایی یک مجموعه آموزشی هستم. شغلی که خیلی دوستش دارم مخصوصا به خاطر ارتباطاتم با آدمها چرا که طی سالهای کاریم تجربیات بسیار مفید و ارزشمندی رو از طریق آدمهای مختلف به دست آوردم که در راه پر پیچ و خم زندگی برام نقش بسزایی رو ایفا کرده، تجربیاتی که اگر خودم می‌خواستم تنهایی به دست بیارم هزینه گزافی چون عمر رو باید براش می‌دادم.

همانطور که گفتم من کارشناس اجرایی و همچنین به نوعی پشتیبان زبان آموزان هستم. کسانی که در مسیر یادگیری هستند ایده‌ها و تجربه‌های جالبی دارند که در میون گذاشتنش با شما خالی از لطف نیست.

زبان‌آموزی را می‌شناختم که بسیار باهوش و با اراده و مدیر انفورماتیک یکی از ادارات بود. این خانم به شدت ذهن ریاضی و جستجوگری داشت.

در اوایل شروع ترمش و با صحبت‌هایی که با هدایتگر آموزشیش داشتم متوجه شدم بسیار مشتاق و پیگیره و این مورد بسیار برام خوشحال‌کننده بود چرا که ما اعتقادمون اینه که هر زبان‌آموز جزوی از خانواده ماست و پیشرفت اون شخص باعث خوشحالیمونه.

بعد از گذشت دو هفته هدایتگرش با من تماس گرفت و به من اطلاع داد که به هبچ عنوان نمیتونه با زبان‌آموزمون تماس برقرار کنه و از طرف ایشون هم هیچ فیدبکی دریافت نکرده، این موضوع باعث شد من باهاش تماس بگیرم ولی پاسخگوی من هم نبود. هم نگرانش بودیم و هم ناراحت که چه مشکلی در مورد ایشون پیش اومده که از اون اشتیاق و صرافت افتادن؟!؟!؟!

بعد از پیگیریهای متعدد یک روز بالاخره تماس من رو جواب دادند. اولش کلی عذرخواهی کردند به خاطر بدون جواب گذاشتن تماسهامون و بعدش گفتند که فعلا دوست ندارند در دوره شرکت کنن، دلیلش رو جویا شدم بعد از یه مکث گفتن «از خودم خیلی انتظار داشتم انتظارم این بود که با یک بار گوش دادن به فایلها بتونم اونها رو بدون کوچکترین مشکلی بیان کنم و حتی تو تلفظ هم مشکلی نداشته باشم.»

ازش پرسیدم: چرا این انتظارو از خودت داشتی؟؟؟

گفت: به خاطر اینکه من سخت‌ترین درس‌ها رو به راحتی پاس کردم. نمی‌تونم این رو قبول کنم که از پس این کار ساده در زمان کم برنیام.

در جوابش گفتم: می‌دونی شاید چون همیشه به خاطر نحوه زندگیت به تمام موضوعات به حالت 0و1 نگاه کردی این انتظارو داری ولی من با تجربه ای که به دست آوردم به این نتیجه رسیدم که ما با استمرار و گذاشتن زمان مناسب به نتیجه مطلوب و دلخواهمون می‌رسیم، اینکه ما از خودمون انتظار 100 داشته باشیم بد نیست ولی باید تمامی جوانب کار رو بسنجیم و با توجه به نوع کار و شرایطش و همچنین تلاش مداوممون به اون برسیم. در زندگی ممکنه بعضی از کارها نیاز به زمان بیشتری برای انجام داشته باشه و این هیچ ربطی به توانایی و هوش ما نداره.

بهش گفتم: من احساس میکنم توقع بیش از حد تو از خودت دلسردت کرده وگرنه از نظر آموزشی تو خیلی خوب داشتی پیشرفت می‌کردی.

بعد از چند لحظه فکر کردن بهم گفت اگه امکانش باشه من چند روز دیگه خودم باهاتون تماس می‌گیرم.

چند روز گذشت و کم‌کم داشتم به این فکر می‌کردم دیگه خبری ازش نمی‌شه! اما تماس گرفت و به من گفت: بعد از فکر و بازبینی شرایطم به این نتیجه رسیدم که درست می‌گفتی من هم توقع زیادی از خودم داشتم هم تداوم و استمرار لازم تو تمریناتم رو نداشتم، ولی دوست دارم این ترم رو با استمرار و تمرکز کافی شروع کنم و مطمئنم نتیجه مطلوبم و می‌گیرم.

از دو جهت بازگشتش برام بسیار لذت‌بخش بود یکی اینکه اون همه شوق و اشتیاقش برای زبان رو رها نکرد و دومی اینکه از اون دیدگاه 0و1 بودنش فاصله گرفت و تونست درک کنه بعضی وقتها باید بعضی کارهارو در زمان مناسب خودش انجام بده نه خیلی سریع و بدون حاصل.

این مورد برام خیلی جالب بود چرا که من هیچوقت فکر نمی‌کردم انتظار بیش از حد و نا به جا از خود داشتن هم یه عامل موثر در روند تلاش و به نتیجه رسیدن باشه. تا جایی که حتی تو رو از هدفی که این قدر برات مهمه دور کنه و یا حتی کلا از اون جدات کنه...



زبان انگلیسییادگیری زبان انگلیسییادگیری مجازی زبان انگلیسیغیرحضوریغیر حضوری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید