فرانک کلانتری
فرانک کلانتری
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

مغر معیوب قصه‌پرداز

چشم‌پزشک پیر
چشم‌پزشک پیر




نمیدونم اسم مریضیم چیه.

ولی هر آدمی رو می‌بینم میگم یعنی قصه زندگیش چیه؟ یه قصه‌ای رو تو سرم براش می‌سازم. قصه‌ زندگی این‌ چشم‌‌پزشک‌ پیر چیه؟

می‌تونه یه قصه کلیشه‌ای داشته باشه پزشکی که داره با زنش توی یه خونه بزرگ زندگی‌ میکنه و بچه‌هاش رفتن خارج. این زن و شوهرم ۶ ماه سال میرن پیش اونا و می‌بیننشون.

اما نه.

اون مطب قدیمی و خلوت با یه منشی افسرده و نوک زبونی و‌ گل‌های پلاسیده روی میز یه قصه دیگه میطلبه.

مثلا چشم‌ پزشکی که هیچ وقت ازدواج نکرده و منشی نوک زبونیش یه جورایی فرزندخونده‌شه.

منشی نوک‌زیونی می‌تونه حتی خواهرزاده‌ای باشه که تو زلزله همه کس و کارشو از دست داده جز دایی مجرد دکترش تو تهران.

https://www.instagram.com/faranak.kalantar


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید