سلام من دارینم من در کل از روز های جمعه بدم میاد چون هر وقتی که جمعه میشه همه میرن بیرون باغ و... تنها دلیلش هم اینه که خانواده ما وقتی که جمعه ها بیرون میرن تایم خیلی زیادی رو داخل بیرون میمون البته معمولا به باغ میرن که از ظهر تا اخر شب اونجا میمونن ------- من امروز با هاشون نرفتم و اینکه ظهر که اونها رفتن من یکم با رفیقم رفتم بیرون و بعدش که اون رفت خونه تصمیم گرفتم که به خونه پدر بزرگم برم و اینطور بود که من سوار تاکسی شدم و به اونجا رسیدم قبلش با دوستم هماهنگ کرده بودم که بیاد ونجا و وقتی که من رسیدم با هم کمی وقت گذروندیم ------------- بعدش که شب شب شد اومدن دنبالم و اومدم خونه و در حال حاظر دارم این پست رو مینویسم و بعد از اینکه پست رو گذاشتم میرم تکلیف های برنامه نویسی م رو انجام میدم و پست بعدی رو میزام
