درونگرا یا برونگرا بودن، کم حرف یا پرحرف بودن، خوش اخلاق و یا بد اخلاق بودن و… همه ما سعی می کنیم خودمان را با استفاده از یکی از این قطب ها تعریف کنیم. بعد از اینکه استفاده از آزمون های شخصیت رواج زیادی پیدا کرد خیلی از افراد سعی کردند خود و یا اطرافیان خودشان را با استناد به یکی از تیپ های شخصیتی توصیف کنند. از بین همه آنها دو تیپ شخصیتی برونگرا و درونگرا رواج بیشتری دارد و معمولاً افراد برای توصیف شخصیت خود و یا دیگران از یکی از این دو قطب شخصیتی استفاده می کنند مثلاً می گویند من آدم درونگرایی هستم و یا همسرم آدم برونگرایی است.
اما آیا واقعا با ویژگی های افراد درونگرا آشنایی داریم؟ خیلی اوقات افرادی که کم حرف هستند و یا خجالتی هستند برچسب درونگرا می خورند و یا برعکس. آیا افراد درونگرا الزاماً خجالتی و یا کم حرف هستند؟ در این مقاله قصد داریم با تیپ شخصیتی درونگرا آشنا شویم و ویژگی های افراد دارای این تیپ شخصیتی را بیان کنیم.
تعریف مفهوم درونگرایی:
دو مفهوم درونگرایی و برونگرایی را اولین بار کارل یونگ در دهه 1960 میلادی مطرح کرد. او این دو مفهوم را مطرح کرد تا توضیح دهد که ما با دنیای بیرون از خود و دنیای درون خود چگونه ارتباط برقرار می کنیم. البته این دومفهوم دو بعد از شخصیت ما را نشان می دهد و در واقع بعد ارتباطی ماست؛ ارتباط ما با دنیای درون و بیرون از خودمان. یونگ معتقد بود افرادی که با دنیای درون خودشان سازگار ترند افراد درونگرا و افرادی که با دنیای بیرون از خودشان سازگار ترند برونگرا هستند. معمولا افراد فکر می کنند کسانی که کم حرف می زنند درونگرا هستند اما این موضوع وسیع تر از آن است که صرفا با خجالتی بودن یا نبودن آن را توصیف کنیم.
درونگراها چگونه افرادی هستند؟
درونگراها توجه و انرژی خود را متوجه دنیای درون خودشان می کنند، آنها از اینکه با خودشان خلوت کنند و با خودشان وقت بگذارنند لذت می برند. در واقع آنها از این خلوت و تنهایی انرژی می گیرند. آنها می خواهند قبل از اینکه دنیای بیرون را تجربه کنند آن را بشناسند و از آن سردربیاورند و همین باعث می شود که آنها مشغله ذهنی زیادی داشته باشند. یک ویژگی دیگر آنها این است که دوست ندارند توجه دیگران را جلب کنند و نسبت به افراد برونگرا محتاطانه تر و به قول معروف دست به عصا تر عمل می کنند. آنها وقتی می خواهند با کسی آشنا شوند و دوست پیدا کنند ترجیح می دهند تدریجی عمل کنند و بسیار ذهن تحلیلگری دارند، دوست دارند ابتدا همه چیز را تحلیل کنند و سپس به تجربه درآورند.
ویژگی های افراد درونگرا:
دامنه ارتباطات محدود : همانطور که قبلا اشاره شد آنها ترجیح می دهند به تدریج وارد ارتباط با دیگران شوند و به سرعت با دیگران آشنا و دوست و از همه مهم تر وارد رابطه نمی شوند. از آنجایی که آنها تنهایی را دوست دارند خیلی وارد گروه ها و جمع های بزرگ و غریبه نمی شوند و همین موضوع باعث می شود دامنه ارتباطات محدودی داشته باشند در واقع آنها دوستان زیادی ندارند زیرا برای به دست آوردن یک دوست و یک آشنا تلاشی نمی کنند یا شاید بتوان گفت نیازی ندارند زیرا آنها خودشان را برای خودشان کافی می دانند.
گاهی اوقات برای دوست شدن با یک فرد درونگرا باید خودتان پیش قدم شوید و به او زمان دهید تا شما را بشناسد و به تدریج به دوستی با شما رغبت نشان دهد. البته با وجود اینکه درونگراها دوستان کمی دارند یا اینکه درست است که دامنه ارتباطی آنها محدود است اما همین ارتباط های محدودی هم که دارند عمیق است. آنها به شدت دوست و شریک وفاداری هستند و در زمان نیاز تمام تلاششان را برای دوست و همسر خود میکنند.
کم حرف بودن:
درونگراها حرف زدن را دوست دارند اما نه به اندازه برونگراها. افراد برونگرا به شدت تمایل به ارتباط با دیگران دارند در واقع تمام توجه و تأکیدشان به دنیای بیرون است و دوست دارند حتی افکارشان را با دیگران به اشتراک بگذارند به همین خاطر به دنبال بهانه ای برای حرف زدن می گردند. اما درونگراها معمولا در ذهنشان در مورد موضوعات مختلف با خودشان حرف می زنند و محیط اطراف و اشخاص و هر موقعیت جدید را در ذهنشان مورد تحلیل قرار می دهند، به همین خاطر ممکن است نسبت به افراد برونگرا کم حرف تر به نظر برسند اما به این معنی نیست که که خجالتی هستند یا در صحبت کردن مشکل دارند برعکس ممکن است سخنران های بسیار ماهری باشند. به معنای درست تر آنها در زمانی که فکر می کنند باید حرف بزنند خیلی خوب به بحث و تبادل نظر می پردازند. یا اینکه بهتر است گفته شود آنها بیشتر از اینکه حرف بزنند گوش می کنند.
فردگرایی:
آنها ترجیح می دهند به تنهایی کار کنند مخصوصاً در محیط کار. از کارگروهی، شرکت در جشنواره ها و همایش های مختلف و دورهمی هایی که همکارن معمولاً دارند، خیلی لذت نمی برند. در واقع آنها به تنهایی بهتر کار می کنند تا به صورت گروهی . زندگی خصوصی شان برایشان به شدت اهمیت دارد و حریم خصوصی سفت و سختی برای خودشان دارند و به غیر از حلقه دوستان نزدیکشان کسی را به آن راه نمی دهند. اگر یک درونگرا را در یک اتوبوس یا در یک مهمانی ببینید و بخواهید با او وارد گفت و گو شوید بعد از مدتی می بینید کلی اطلاعات از خودتان و علایقتان در اختیار او قرار دادید و اطلاعات خیلی کم یا اصلاً هیچ اطلاعاتی از او در مورد خودش دریافت نکردید.
نکته ای که لازم به ذکر می باشد این است که درونگرایی و برونگرایی دو سر یک پیوستار هستند و هرکس در محدوده مشخصی از این پیوستار قرار دارد و نمی توان گفت یک نفر به طور کامل درونگرا و یا به طور کامل برونگراست. عوامل زیادی بر روی شکل گیری شخصیت افراد تأثیر می گذارد که مهمترین آنها عوامل وراثتی و ژن ها و عوامل محیطی و تجربیات زندگی از جمله سبک فرزند پروری والدین و رویداد های تأثیر گذار زندگی است.
در هر صورت چه درونگرا و چه برونگرا مهم این است که در جهت طبیعت خود زندگی کنیم تا انرژی بیشتری برای خودمان باقی بماند و احساس رضایت و خشنودی بیشتری داشته باشیم. مانند انتخاب شغل که یکی از مهمترین انتخاب های زندگی است که اگر بر خلاف ویژگی های شخصیتی ما باشد هم انرژی بسیار زیادی را از ما می گیرد زیرا برای رفتار کردن به گونه ای متفاوت مهارتی نداریم و در نتیجه باید تلاش بیشتری کنیم و هم اینکه رضایت کمتری داریم زیرا از فعالیت ها و وظایف خود لذت نمی بریم.