Boy·۷ روز پیشبا سرعت در حال حرکتکودکی از خدا پرسید : اگه همه چیز از قبل توی سرنوشت نوشته شده ، پس چرا آرزو کنیم ؟ خدا لبخند زد و گفت ...
Boy·۱۲ روز پیشدیروز های دیروزخاطره ها گاه و بی گاه کنارم مینشینند ، میخندند گریه میکنند ، اما ، پیر نمیشوند
Boyدریه دفترچه برا دل نوشته هام...·۱۷ روز پیشبه کجا چنین شتابان-به کدام سوی میروی؟+نمیدانم-مگر میشود؟+این را هم نمیدانم-آخر تو اهل کجایی ؟ معلوم نیست به کدامین دین علاقه داری . چه آهنگی . چه حس و حالی+خ…
Boy·۱۹ روز پیشروز تازهجدید . جدید ، جدید ، جدید و جدید . همه چیز جدید بود . هوا ی گرمی که برت شلاق میزد تا عرقت را در آورد جدید بود . خانه بزرگ و قدیمی ای که بای…
Boy·۱ ماه پیششب آخر ، ۱۹ شهریوربلیط ها آماده در کیف بود . بلیط برای پنج نفر . برای چهار دوست . برای یک جمع . اما تنها یکی از بلیط ها قرار بود استفاده شود . قرار بود با دو…
Boy·۱ ماه پیشهمه چیز تمام میشودبچه ها چخبر ؟ خوبین ؟ حالتون خوبه؟یادتونه هفتم رو ؟ من یه جمله ای ازش یادمه . آقای باقری گفته بود ما 1000 روز اینجاییم و قراره اتفاقایی بیو…
Boy·۱ ماه پیششروع برای آدمی خوببه اردو رفته بودیم ، با بچه های مدرسه . قرار بود با گروهمان به قسمتی از حرم آقا برویم و در انجا کمی زیارت کنیم . استاد شریف رضویان که معلم…