فربد مستوفی Farbod Mostofi
فربد مستوفی Farbod Mostofi
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

بررسی کسب و کار اپلیکیشن تارا و کمپین آخر آن: دستی یا قرض؟ بگیریم یا نگیریم؟

صفر: بازارهای مالی مبتنی بر خرید اعتباری همیشه یکی از جذاب‌ترین حوزه‌ها در جهان اقتصاد بوده است. چه از زمانی که برای خرید نان و مایحتاج روزانه، از چوب‌خط و حساب دفتری استفاده می‌شد تا سالهای بعد که بانکها و موسسات مالی با انواع حسابها و کارتهای اعتباری، از همین فرمول استفاده کرده‌اند.

به صورت خلاصه، "الان خرید کن، بعدا پرداخت کن" و اینکه تا چه سقفی و چه کالاهایی خریده و بعدا با چه شرایطی پرداخت شود، زمین بازی بسیار بزرگی است که بین بازیگران مختلف تقسیم می‌شود. از کوچکترین خریدهای سوپرمارکتی تا بزرگترین معاملات جهانی نیز می‌تواند با این فرمول اجرا شود، به شرطی که شرایط برای هر دو طرف (باتوجه به معیارهای اقتصادی) رضایت‌بخش باشد.

در زمان‌هایی که چرخ اقتصاد و توسعه جامعه ای مانند ایران سخت می چرخد یا تورم هر روز بیشتر می‌شود، خرید اعتباری و اقساطی رونق بسیاری پیدا می‌کند و برای بسیاری از مردم جذاب است. هم اکنون نیز آگهی‌های خرید اقساطی آفلاین و آنلاین در حجم وسیع دیده می‌شود، چرا که تقریبا تنها راهکار برای کم کردن فشار اقتصادی است.

تارا نیز با استفاده از همین قاعده، وارد عرصه تراکنش‌های اعتباری شده است و تلاش می‌کند سهم بزرگتری از این کیک به خود اختصاص دهد.

یک: به عنوان یک اصل کلی، برای رقابت در بازار، باید بهتر، متفاوت یا متمایز باشید، وگرنه تفاوتی با سایر برندها ندارید و به طور خلاصه دیده نمی‌شوید. تارا تلاش کرده با حضور در بخش خاصی از بازار، مخاطبان مختص به خود را جذب کند، اراقام کوچک و بازپرداخت ساده‌تر.

به صورت کلی، وقتی درمورد وام و اعتبار صحبت می‌شود، ذهن مردم به سمت رقم‌های بالاتر از چند ده میلیون تومان و خریدهای گران قیمت (موبایل، لپتاپ، لوازم خانگی، مبلمان، ماشین و ...) می‌رود، اما حقیقت است که در زندگی روزمره، و با شرایط سخت اقتصادی، بسیاری از مردم ممکن است به رقم‌های زیر ده میلیون تومان برای رفع مشکل با خرید اقلام خاصی نیاز فوری داشته باشند. این بازار، به نسبت بکر بود که کمتر برندی به آن توجه کرده بود و تارا با تیزبینی به سراغ آن رفت.

در فیلم Yes Man، بانک به مردم عادی وام نمی‌داد و اعتقاد داشت وام فقط برای تجار و صاحبان شرکتهای بزرگ است. کاراکتر اصلی (با بازی جیم کری) با وام‌های خرد آدم‌های طبقه متوسط موافقت کرد، آنها از خریدهای خود شاد می‌شدند و به راحتی نیز اقساط را پرداخت می‌کردند به صورتی که تحولی در بانکداری به وجود آمد.

دو: تارا پس از سپری کردن دوره ابتدایی خود و ارائه محصول مناسب (اپلیکیشن) به سراغ گسترش لیست فروشگاه‌ها و شرکت‌های طرف قرارداد رفته و توانست تعداد بسیار زیادی از آنها را جذب کند. جایی که به طور معمول همواره یکی از نقاط ضعف برنامه‌های مشابه بوده است.

سه: نقاط قوت تارا در اندازه خود بسیار خوب است، مبالغ وام به صورت منطقی و بر مبنای خوش حسابی (اعتبار) کاربر افزایش پیدا می‌کند، بدون سود و در اقساط منطقی بازپرداخت می‌شود. شرایط دریافت نیز در ظاهر بدون اشکال و ساده است. اما ممکن است کاربر سوال کند: چرا بدون سود؟ پس سود تارا از کجاست؟

یکی از مهمترین نکات در ساخت و حفط برند، شفافیت در حد اعلی است. همانطور که مصرف‌کننده حق دارد بداند کره و پنیر و ژامبون مصرفی به چه صورت برایش آماده می‌شود و از صحت و سلامت آن اطمینان حاصل کند، در حوزه مالی نیز حق دارد بداند ساز وکار طرف مقابلش چیست. با وجود همه شایعات و بدگمانی‌ها در خصوص نهادهای مالی، این حق افراد است که شفافیت را طلب کنند.

چهار: در مرحله بعدی، لازم است که برند و کارکرد اپلیکیشن به صورت عمومی معرفی شود که با کمپین اخیر آن "دستی نگیر، از تارا قرض بگیر" اجرا شد. با فرض اینکه این کمپین، اولین و عمومی‌ترین کمپین از برند تارا بوده، آن را در چند بعد بررسی میکنیم:

الف: کسب و کارها یک پدیده هستندکه خدمت یا محصولی را ارائه می‌دهند. خیلی ساده، "چیستی" و "کارکرد" از همدیگر جدا هستند. مخصوصا در برندهایی با چندین محصول متنوع. آنها به طور موازی برند و محصول را تبلیغ می‌کنند. در مورد تارا، اینکه برند با کارکرد آن معرفی شود عاقلانه است، به شرطی که سال‌های بعد، پس از گسترش به لاین‌های مختلف، تداخل ایجاد نشود. یعنی اگر تارا به عنوان کسب و کار خرید و فروش اعتباری مشهور شد، سال‌های بعد اگر قرار شد محصول متفاوتی نیز عرضه کند، آیا به مشکل برخورد نخواهد کرد؟

با این حال با استراتژی "چی هست" و "چکار می‌کنه" وارد عرصه عمومی می‌شود که به نظر می‌رسد در این مرحله انتخاب درستی بوده است. از دلایل نامگذاری و هویت بصری و مشابه آن گذشته و به خود کمپین می‌پردازیم.

ب: "قرض نگیر، از تارا دستی بگیر" از چند زاویه قابل بررسی است. مخصوصا بحث کلمات انتخاب شده؛ "دستی گرفتن" ضمن اینکه نشانه عدد خرد و ریز است، نشانه صمیمت و دوستی نیز هست. شما فقط از آدم‌های نزدیک دستی می‌گیرید، کسانی که اصطلاحا در جیب هم شریک هستید.

از سمت دیگر "قرض گرفتن" بار معنای سنگین‌تری دارد و باعث بروز احساس ناراحتی و تاسف در آدم‌ها می‌شود. شما وقتی قرض می‌گیرید که تحت فشار و سختی باشید!

به نظر می رسد کلمات به درستی انتخاب شده‌اند؛ اما آیا استراتژی درستی پشت طراحی شعار نیز بوده است. ساده‌تر، آیا از این زاویه وارد شدن، به مخاطب احساس سرخوردگی نمی‌دهد؟

همه می‌دانیم که قرض گرفتن (حتی به شکل دستی گرفتن) عملی عذاب‌آور و سخت است، مخصوصا هر چه سن افراد بالاتر برود و حیطه مسئولیت آنها بزرگتر شود، مانند سرپرستی خانواده. اتفاقا اینکه شما می‌توانید نیاز کوچک خود را بدون اطلاع نزدیکان از اپلیکیشن و به صورت شخصی تامین کنید بسیار خوب است، اما آیا بیان این موضع بهشخصی که نیازمند این قرض است، حس منفی به وی نمی‌دهد؟ مثلا عبارت "وام گرفتن" بسیار حس مثبت‌تری نسبت به سایر موارد مشابه دارد. شاید اگر از این زاویه به هدف نزدیک می‌شد مثبت‌تر بود.

ج: وقتی مخاطب در برخورد اول با شعار مواجه شود، متوجه کلیت ماجرا می‌شود، هر چند با شعار کاملا مستقیمی روبرو نشده است ولی گشایش آن کار سختی نیست. مهم این است که بعد از آن، آیا برای کسب اطلاعات بیشتر، کنجکاو هست؟

در آرت‌ورک، بر خریدهای روزانه و معمولی تاکید شده است که در راستای کارکرد محصول و کسب و کار است. در سه اپیزود، پدر، مادر و فرزندی نوجوان با استفاده از خدمات تارا، مشکل را حل کرده‌اند. دیزاین و طراحی، استاندارد است و با اینکه در راستای اهداف کلی کمپین است، ولی تقریبا چیزی به آن اضافه نمی‌کند. تصویر به تنهایی نمی‌تواند پیام را برساند و در تکمیل شعار هم چندان کار خاصی نمی‌کند. هر چند به شخصه از اینکه ذوق‌زدگی و شادی بیش از حد را در استفاده‌کنندگان و کاراکترها نمی‌بینم خوشحالم. آرت‌ورک می‌تواند به سرعت کلیت کمپین را نابود کند و در این نمونه، با وجود اینکه آپشن خاصی اضافه نمی‌کند، ضرری هم نمی‌رساند.

د: در تبلیغات محیطی اکران شده، اطلاعات تکمیلی زیادی روی طرح اضافه شده است که با توجه به زمان استاندارد مشاهده بیلبورد (5 تا 7 ثانیه) کمی بیش از حد است. دریافت و مشاهده این حجم از اطلاعات، به خاطر سپردن، بررسی و نتیجه‌گیری کار سختی است. از این رو بهتر بود که به نحوی حجم اطلاعات کاهش پیدا می‌کرد. راه‌حل‌های متنوعی برای این گونه مشکلات وجود دارد که می‌تواند مفید باشد. مانند تفکیک پیام‌ها (با توجه به حجم نسبتا بالای رسانه‌های محیطی) و یا خلاصه کردن پیام و ارجاع به فضای آنلاین (سایت، اپلیکیشن و شبکه‌های اجتماعی). درک این حجم از اطلاعات با توجه به استفاده از تابلوهای کوچک محیطی مانند کیوسک‌بورد و استیشن‌بورد و در نتیجه ریزتر شدن نوشته‌ها بسیارسخت‌تر هم می‌شود.

هر چند نمی‌توان استفاده درست از رسانه‌ای مانند مترو، مخصوصا فضای داخلی واگن‌ها را نادیده گرفت. این مدل طراحی با این حجم از اطلاعات در فضای کوچک بسیار کاربردی‌تر است.

ن: استفاده از رسانه‌های جمعی مانند سایت‌های خبری رسمی، کانال‌ها و صفحات خبری و اقتصادی در شبکه‌های اجتماعی می‌توانست بسیار پررنگ‌تر باشد. در نظر داشته باشید که شما با محصول متفاوتی روبرو هستید که ضمن نیاز به کسب اعتماد مخاطب، باید از سمت رسانه‌ها مخصوصا رسانه‌های تخصصی، مشروعیت بیاید. شما برای لوازم آرایش یا مواد غذایی تبلیغ نمی‌کنید که با استفاده از موزیک یا ایجاد هیجان، مخاطب را به خود جلب کنید. در مباحث مالی ضمن پویایی و سرعت عمل، باید قابل اعتماد و اطمینان‌بخش نیز باشید.

و: برگزاری مسابقه به عنوان بخش تکمیلی کمپین معمولا ایده خوبی است. مسابقات را با دو مدل می‌توان برگزار کرد، اول برای جمع‌آوری اطلاعات و تشویق افراد به ثبت‌نام و عضویت یا نصب اپلیکیشن، و دوم به عنوان جایزه برای خریداران یا کاربران واقعی. معمولا در ابتدای فعالیت یک برند، از مدل اول استفاده می‌کنند تا اعضا را اضافه کرده و کاربران بیشتری در بانک مشتریان جمع‌آوری کنند و سپس با ابزاری نظیر ایمیل‌مارکتینگ یا پیامک و ... آنها را به استفاده از خدمات بیشتر تشویق کنند.

تارا تلاش کرد با استفاده از شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام استفاده از برخی افراد تاثیرگذار در این حوزه، برخی سوالهای متداول کاربران را پاسخ داده و اعتمادسازی کند. پیشنهاد می‌شود این اعتمادسازی و رفع ابهامات محدود به برگزاری کمپین‌های ‌کوتاه مدت نبوده وبه عنوان یک راهبرد اساسی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های عمومی (خبری) به صورت مداوم اجرا شود.

ه: درمجموع به نظر می‌رسد کمپین (بدون اطلاع از آمار، هزینه‌ها و نتایج) کمپین نسبتا موفقی بوده است. با این نگاه که برند تازه به دنیا آمده و برای بازکردن جای خود در بازار، نیازمند شفافیت و استمرار است.


- برخی تصاویر و اطلاعات از وبسایت تارا و شبکه های اجتماعی آن برداشته شده است.

تاراتبلیغاتمارکتینگکمپین تبلیغاتیاپلیکیشن
مدیر ارشد مارکتینگ، تبلیغات و برند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید