یکم: با توجه به نزدیک شدن به ماه رمضان و محدودیتهای معمول، تبلیغات غذاهای آماده شهر را پر کرده است.
دوم: عدم حضور برند "نامی نو" به عنوان رهبر سنتی این بازار کمی عجیب است. آیا نیازی به تبلیغات ندارند؟ آیا نیازی به پروموت محصولات جدید خود ندارند؟
سوم: ساندویچ های "کاپو" را شخصا چند باری تجربه کرده ام و متوسط رو به بالا ارزیابی کردم. به واسطه دیزاین نسبتا خوبی که دارد در میان محصولات مشابه در یخچال سوپرمارکت جلب توجه میکند. دیگر چه؟ هیچی. اطلاعاتی وجود ندارد!
چهارم: این آگهی به ما چه می گوید؟ یک آقای جوان، با لباس اداری، صورت تراشیده، در برخی تصاویر ایستاده یا نشسته، به مغزش اشاره میکند و یا ساندویچی (محصول) در دست دارد.
متن آگهی می گوید: کاپو، انتخاب ذهن برنده!
یعنی ذهن های برنده این ساندویچ را انتخاب میکنند؟ یا اگر این محصول را انتخاب کنیم مثل آن آقا ذهن برنده داریم؟
پنجم: در کل قرار است چه برداشتی داشته باشیم؟ همه آدمها می دانند که ساندویچها و غذاهای آماده در رتبه یکی مانده به آخر سلسله غذاهای روزانه قرار می گیرند:
1- غذای خانگی سالم
2- غذای رستورانی با کیفیت
3- غذای رستورانی معمولی
4- فست فود
5- غذای آماده سوپرمارکتی
6- کیک، بیسکوییت، آبمیوه، شیرکاکائو و ...
حتی غذایی مانند نان و پنیر در رتبه های بالا قرار می گیرد (از لحاظ سلامت)
هیچ انسانی، جز در شرایط اضطراری و عدم دسترسی به غذای مناسب، غذای آماده سوپرمارکتی نمی خورد، شاید تنها نوجوانها و دانشجوها که به تغذیه خود اهمیت نمیدهند و به واسطه مخالفت با رسوم، حتی با غذای خانگی مخالفت میکنند!
ششم: تولیدکننده به بازار خود مسلط است، محصول خود را هم میشناسد، می داند که برای چه کسی، در چه شرایطی و برای چه نوع مصرفی تولید میکند، آگهی هم باید در راستای همین شرایط باشد. خیلی ساده، محصولی مثل ساندویچ آماده، مزیت کاربردی دارد: راحت و در دسترس و سریع است، برای مواقع اضطراری و بی پولی (!) و نیز مزیت رقابتی می تواند داشته باشد، سالم، بهداشتی و ارزان.
این آگهی به هیچ کدام اشاره نمیکند.
برای برند میخواهدپوزیشن کند؟ میخواهد ارتش طرفداران ساندویچ آماده را تشویق کند؟ قبیله کاپو؟
بازیگر موجود در آرت ورک قرار است ما را تشویق کند، چرا؟ با آن نگاه نافذ؟ چه اکتی دارد و چه احساسی منتقل میکند؟ صرفا یک چهره معروف، که هیچ "برنده بودنی" ندارد، می تواند سفیرخوبی برای پیام ما باشد؟
آن آدم قرار است نماینده قشر موفق و برنده باشد، آیا واقعا یک آدم موفقT غذای آماده سوپرمارکتی میخورد؟ یا اتفاقا چون میخواهد ذهن تیز و آماده ای داشته باشد به سلامت و تغذیه خود اهمیت میدهد؟
احتمالا سناریو پشت آگهی این باشد: آدمی که بسیار موفق است، بسیار مشغول و فعال است به اندازه ای که وقت برای پشت میز نشستن و غذای کامل خوردن در آرامش ندارد، پس در حالی که فکر میکند و کار میکند، ساندویچ آماده هم می خورد!!
پی نوشت: جدی میفرمایید؟!
هفتم: به نظر من، نه آرت ورک، نه کپی، هیچ کدام تشویق کننده و جذاب نیستند. خیلی ساده می توانست به یکی دو مزیت رقابتی اشاره کند و خلاص.
پی نوشت دوم: چرا دوست داریم همیشه فیل هوا کنیم؟
تصویر از خودم، در خیابان قرنی