فربد رحیمی نیک
فربد رحیمی نیک
خواندن ۳۰ دقیقه·۳ سال پیش

چرا اتر بازی ذخیره ارزش را می‌برد

توجه:

متن پیش رو ترجمه‌ی مقاله‌ی Why ETH will win store of value اثر Michael McGuiness می‌باشد.

برای چندین سال، من بیت کوین را به عنوان یک دارایی نامتقارن (دارایی ای که نسبت پاداش به ریسکی که می‌پذیرید بسیار بالاست) حساب می‌کردم. بیت کوین ویژگی های خاص و منحصر به فردی دارد که آن را تبدیل به بهترین دارایی ذخیره ارزشی می‌کند که دنیا تا به حال دیده است. همچنین ساختن شبکه‌ای به قدرت شبکه بیتکوین کار بسیار دشواری است و این کار را برای هر رمزارز دیگری که قصد غلبه بر بیتکوین را دارد بسیار سخت می‌کند.

تا سپتامبر ۲۰۲۰، تنها دارایی رمزارزی من بیتکوین بود. نرخ بازار ذخیره ارزش بسیار بزرگ است. آن قدر بزرگ که اختصاص دادن پول به هر دارایی دیگری احمقانه به نظر می‌آید. بازار ذخیره ارزش،به طور تقریبی حدود ۴۰۰ تریلیون دلار ارزش دارد. و من گمان می‌بردم که بیتکوین بخش بسیار زیادی از این بازار را به تسخیر خودش درمی‌آورد این بازار شامل دارایی‌های زیر می‌شود:

۱) طلا با بازاری به ارزش ۱۰ تریلیون دلار

۲) اوراق قرضه با بازاری به ارزش ۱۰۰ تریلیون دلار

۳) سهام با بازاری به ارزش ۳۰ تریلیون دلار

۴) مسکن با بازاری به ارزش ۱۰۰ تریلیون دلار

۵) پول گسترده با بازاری به ارزش ۱۰۰ تریلیون دلار

۶) هنر، شراب و کلکسیون های دیگر به ارزش ۲۰ تریلیون دلار

واقعا چه چیزی می‌تواند با این حجم از امکان افزایش سرمایه رقابت کند؟ بعلاوه، اکثر رمزارزهای دیگر معمولا به نحوی کلاه‌برداری به حساب ‌می‌آمدند و پروژه هایی که این‌گونه نبودند و اعتبار داشتند هم هنوز محصولی که برای بازار آماده باشد نداشتند.

سپس، به توصیه یک دوست، با استیصال مشغول به خرید اتر (توکن بومی بلاک‌چین اتریوم) شدم. قراردادهای هوشمند و اپلیکیشن های غیرمتمرکز بسیار جالب و هیجان‌انگیز بودند. ولی در ذهن من کاملا روشن بود که بیتکوین قرار است تنها برنده‌ی بازی ذخیره ارزش باشد و بازار ذخیره ارزش جایزه‌ی اصلی ای است که همه‌ی دارایی ها برای تصاحب آن می‌جنگند. همچنین من برای من روشن نبود که چگونه قرار است ارزش توکن بومی اتریوم (اتر) بالا برود؟

چند ماه گذشته این دیدگاه شروع به تغییر کردن کرد. همانطور که تمام فعالان بازار رمز ارز می‌توانند گواه این حرف باشند، هنگامی که شما مقداری از یک رمزارز را تهیه می‌کنید، ناخودآگاه به اتفاقاتی که در اکوسیستم آن می‌افتد بیشتر توجه می‌کنید. دو پیشرفت بسیار مهم توجه من را بیش از پیش به اتر جلب کرد:‌

۱) مهاجرت اتریوم از اثبات کار به اثبات سهام ۲) تغییر در سیاست های مالی این پروتکل

من به سرعت متوجه شدم که این تغییرات - به همرات تغییرات مهم دیگر - تاثیر بسزایی در خاصیت های مالی اتر خواهند داشت به نحوی که شاید حتی باعث برتری اتر نسبت به بیتکوین شوند.

در ابتدا مشکوک بودم. بیتکوین بسیار قبل تر از اتر در بازار ذخیره ارزش شناخت شده. بیتکوین یک نام شناخته شده است. همچنین امن‌ترین پلتفرم از لحاظ قدرت نرخ هش (hash rate power) می‌باشد. از سویی دیگر شرکت های بزرگی مثل مایکرواستراتژی و تسلا، بیت کوین را به عنوان یک داریی ذخیره‌ای استفاده می‌کنند. آیا اتریوم واقعا می‌تواند خودش را بیتکوین برساند؟

اما هر چقدر بیشتر در مورد اتریوم به مطالعه و تفکر پرداختم، احتمال این که دنیا از اتر به عنوان ذخیره ارزش استقاده کند در ذهنم افزایش یافت. من خیلی زود بخش زیادی از بیت‌کوینم را تبدیل به اتر کردم و این مقاله را نوشتم تا افکارم و دلیل این تصمیم را روشن کنم.

به نظر من، اتریوم به چند دلیل پیروز جنگ ذخیره ارزش می‌شود:

۱) کمیاب تر

۲) امن تر

۳) تقاضای طبیعی

۴) بازده واقعی

من متوجهم که چنین ادعایی برای طرفداران متعصب بیت‌کوین مثل کفرگوییست. من با این گروه در بسیاری از زمینه‌ها موافقم. مثل نیاز به وجود یک دارایی طبیعی و دست نخورده که به مردم اجازه می‌دهد تا ارزش ثروت خود را در طول زمان حفظ کنند. اما من نسبت به این که چطور به این دارایی دست پیدا می‌کنیم به اندازه آنها تعصب ندارم. من در نهایت از دارایی ای حمایت می‌کنم که در ذهن خودم بهترین شانس برای ذخیره‌ی ارزش را در اختیارم می‌گذارد. و به نقل از پاول تودر جونز: اتریوم به نظر سریعترین اسب این مسابقه است.

کمیاب تر

پول فناوری‌است که به ما قدرت ذخیره ثروتمان برای استفاده از آن در فردا را می‌دهد. برای همین بهترین پول، پولیست که در طول زمان به دارنده‌ی آن قدرت خرید بیشتری می‌دهد. مواردی که در مناسب بودن یک پول برای ذخیره‌ی ارزش تاثیر می‌گذارند زیاد هستند اما مهمترین آن موضوع رشد عرضه و یا به اصطلاح کمیابیست.

تا حالا به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا طلا به عنوان غالب ترین دارایی ذخیره ارزش در تاریخ دنیا ظهور کرده‌است؟ چرا نقره یا مس یا ۱۱۸ عنصر دیگر نتوانسته‌اند به خوبی این نقش را ایفا کنند؟ دلیل اصلی آن کمیابیست. نرخ رشد عرضه‌ی طلا در کل تاریخ بشریت همواره حدود ۲ درصد بوده‌است. فقط نقره با نرخ رشده عرضه‌ی ۵ تا ۱۰ درصدی (البته امروز چیزی حدود ۲۰ درصد) می‌تواند از این لحاظ کمی با طلا وارد رقابت شود. یک نرخ رشد عرضه‌ی بسیار پایین، به طلا، بهتر از هر دارایی دیگری، اجازه داد که در طول تاریخ، ارزش خود و در نتیجه قدرت خرید خود را حفظ کند و دنیا در نهایت برای استفاده از طلا برای ذخیره ارزش همگرا شد.

برای هزارها سال، طلا بهترین تلاش ما برای پیدا کردن دارایی ای بود که عرضه‌ی محدودی داشت و در نتیجه می‌توانست ارزش خود را در طول زمان حفظ کند. اما اختراع بیتکوین باعث به وجود آمدن اولین دارایی واقعا کمیاب شد. با بیتکوین،‌ ما یک عدد کاملا دقیق از مقدار عرضه داریم. ۲۱ میلیون. و هر شخصی می‌تواند بیت‌کوین به کمک یک کامپیوتر خانگی حسابرسی کند. بیت‌کوین کاری که طلا انجام می‌داد را بهتر از خود طلا و یا هر دارایی دیگری انجام می‌دهد. اما اتریوم ممکن است با مهاجرت به اثبات سهام و یک تغییر بسیار بزرگ در مدیرت گاز (کارمزد تراکنش‌ها) دقیقا همان کاری که طلا با بیت‌کوین کرد را با خود بیت‌کوین بکند.

سیاست‌های مالی اتریوم و  EIP-1559

میزان افزایش صدور سالیانه‌ی اتریوم (یا به عبارتی دیگر همان نرخ تورم) حدودا ۴.۵ درصد است. میزان جایزه‌ی ماین کردن هر بلاک اتریوم ۲ اتر می‌باشد که به ماینر ها علاوه بر کارمزد تراکنش‌ها پرداخت می‌شود. اتریوم همانند بیت‌کوین یک میزان عرضه‌ی مشخص و محدود ندارد. چرا که عرضه‌ی محدود یعنی بودجه‌ی امنیتی محدود برای امن نگه داشتن کل شبکه. (در حقیقت اتر یا بیت‌کوینی که در ازای ماین کردن بلاک جدید به ماینر ها پرداخت می‌شود، بودجه‌ایست که خرج امن نگه داشتن شبکه می‌شود)

به جای محدود کردن بودجه‌ی امنیت، سیاست مالی اتریوم بر صدور کمترین میزان اتر برای امن کردن شبکه پایدار است.

طرفداران بیت‌کوین از این گنگ بودن متنفرند چرا که آنها باور دارند که لایه‌ی اساسی یک سیستم مالی باید هموراه پایدار و بدون تغییر باشد. صدور بیتکوین عمدا آرام و با دقت بسیاری زیادی صورت می‌گیرد. هیچ‌گاه بیشتر از ۲۱ میلیون بیت‌کوین وجود نخواهد داشت.

جامعه‌ی اتریوم اما بر این باور است که بیتکوینرها در حال قربانی کردن پایداری در مدت زمان کوتاه به ازای پایداری در مدت زمان بلند هستند و حقیقت امر این است که اتریوم در طول تاریخ دست به کاهش میزان صدور توکن‌های جدید با هدف رسیدن به حداقل توکن های مورد نیاز برای امن نگه داشتن شبکه زده است. در آینده نیز با مهاجرت به اثبات سهام (PoS)، صدور اترهای جدید به نحو چشم‌انگیزی کاهش خواهد داشت. اما در عین حال با این کاهش، میزان امنیت شبکه در طول زمان ثابت ‌‌می‌ماند. در ادامه در این مورد بیشتر توضیح خواهم داد. اما ویتالیک بوترین یک مقاله‌ی بسیار عالی در وبلاگ خودش در این زمینه دارد که در آن توضیح می‌دهد که چرا اثبات سهام قادر است همان میزان امنیت را با میزان هزینه‌ی کمتری نسبت به اثبات کار ارایه دهد.

طبق مشخصات فنی اتریوم ۲.۰،‌ پس از مهاجرت به اثبات سهام، مقدار صدور اتر به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد. به جای اینکه اتر های تازه صادر شده به ماینر ها عرضه شوند، به ولیدیتور (تایید کننده) هایی عرضه می‌شود که اتر خود را به عنوان وثیقه در گروی شبکه می‌گذارند تا تراکنش ها را پردازش کنند و بر وضعیت کلی شبکه توافق کنند. همچنین یک مقیاس کشویی بین کل میزان اتری که هر تایید کننده در گرو گذاشته و سود سالانه‌ای که به آنها پرداخت می‌شود وجود دارد. مشخصات کنونی اتریوم ۲.۰ بر اساس مقدار کل اتر گرو گذاشته شده منجر به تولید درصد سود و نرخ تورم ذیل می شود:

می‌توانیم انتظار داشته باشیم که نرخ صدور سالانه‌ی شبکه پس از مهاجرت به اثبات سهام ( به عبارتی دیگر نرخ تورم) از ۴.۵ درصد به کمتر از ۱ درصد سقوط کند. نمودار پایین این کاهش عظیم را به خوبی نشان می‌دهد:

اما این عدد همجنان بیشتر از نرخ تورم بیت‌کوین خواهد بود. بیت‌کوین یک عرضه‌ی محدود ۲۱ میلیون تایی دارد. بنابراین نرخ تورم آن در آینده به صفر درصد خواهد رسید. پس چگونه اتر قرار است کمیاب تر باشد؟ اتریوم پاسخ به بسیاری از این نگرانی‌ها پیرامون سیاست های مالی خود را به کمک EIP-1559 آغاز کرده است. این پروپوزال همچنین به عناوینی همچون (موتور ایجاد کمیابی اتریوم) یا (مکانیسم سوخت اتریوم) مشهور شده است..

این پروپوزال قرار است در جولای ۲۰۲۱ بوسیله‌ی هارد فورک لندن اجرایی شود. (‌در زمان نگارش این مقاله توسط نویسنده هنوز این پروپوزال اجرایی نشده بود. اما هم‌ اکنون این پروپوزال با موفقیت به مرحله‌ی اجرا رسیده‌است) پرداختن به جزییات این پروپوزال در این مقال نمی‌گنجد. اما مهم‌ترین جنبه‌‌ی قابل توجه آن علاوه بر بهبود تجربه‌کاربری پرداخت گاز ( کارمزد های اتریوم)، این است که این پروپوزال مقداری از اتری که به عنوان کارمزد تراکنش توسط کاربران پرداخت می‌شود را می‌سوزاند. این کار باعث خارج شدن همیشگی بخشی از عرضه اتر از گردش مالی خواهد شد و میزان صدور روزانه‌ی اتر را کاهش می‌دهد.

سال گذشته، یک آنالیز کلی از تراکنش های شبکه نشان داد که اگر EIP-1559 از آن زمان در حال اجرا شدن بود، تقریبا حدود ۱ میلیون اتر را در طول ۳۶۵ روز می‌سوزاند. این میزان تقریبا برابر است با حدودا ۱ درصد کل اتر موجود در شبکه. همچنین با قیمت های کنونی اتر، ارزش دلاری این میزان چیزی حدود ۵ میلیارد دلار می‌باشد. نکته‌ی جالب این است که هر چقدر تقاضا برای انجام تراکنش‌ها بر بستر اتریوم بالاتر برود، بسیاری انتطار دارند که این عدد در طول زمان افزایش پیدا کند. بنابراین وقتی این موضوع را در کنار کاهش صدور اتر پس از مهاجرت به اثبات سهام قرار دهیم، متوجه می‌شویم که اتریوم موفق می‌شود که واقعا یک سیاست مالی ضد تورمی داشته باشد.

پیش بینی نرخ سوخت اتر در سال ۲۰۲۰ توسط تیم بنکلس
پیش بینی نرخ سوخت اتر در سال ۲۰۲۰ توسط تیم بنکلس

گفتار کوتاه مترجم:

همانطور که گفته شد، در زمان نگارش این مقاله EIP-1559 هنوز به مرحله‌ی اجرایی نرسیده بود. حالا که این اتفاق افتاده می‌توانیم ببینیم که این پوروپزال واقعا چقدر اتر سوزانده است.
طبق گزارش وبسایت ultrasound.money در طول زمانی که این پروپوزال عملی شده‌( حدودا ۲ ماه)، ۸۴۷۰۰۰ اتر سوزانده شده است. این عدد بسیار بالاتر از عددی که در زمان نگارش مقاله پیش‌بینی می‌شد می‌باشد. بنابراین می‌توان گفت که اهداف این پروپوزال تا حد خوبی اجرایی شده اند.

این موضوع اخیرا باعث پیدایش یک اصلاح جدید به نام (پول مافوق امن) در جامعه اتریوم شده. این اصطلاح برای اولین توسط یک محقق اتریوم به نام جاستین دریک استفاده شد. این عبارت شاید کمی لوس باشد اما منظور نهایی دریک این است که اگر بیت‌کوین به خاطر عرضه‌ی محدود ۲۱ میلیون تایی یک (پول امن) است، پس یک رمز ارز با میزان عرضه‌ی کاهشی باید برتر باشد. پس اصطلاح (پول مافوق امن) متولد شد.

اگر پولی با نرخ تورم صفر درصد یک پول امن به حساب بیاید، پس یک پول با نرخ تورم منفی، باید نسبت به آن برتری داشته باشد
اگر پولی با نرخ تورم صفر درصد یک پول امن به حساب بیاید، پس یک پول با نرخ تورم منفی، باید نسبت به آن برتری داشته باشد


در مدت زمان طولانی، اتریوم دارایی کمیاب تری نسبت به بیت‌کوین خواهد بود. اما این پایان داستان نیست. با حذف شدن اثبات کار و مهاجرت به اثبات سهام، نرخ صدور اتر چیزی حدود ۹۰ درصد کاهش خواهد داشت. تاثیر این میزان بر فشار فروش ماینر ها تقریبا برابر با تاثیر ۳ رخداد هالوینگ بیت‌کوین خواهد بود.

انباشت به جریان و مهاجرت به اثبات سهام

بهترین اقدام برای کمیت سازی میزان کمیابی بیت‌کوین، توسط مدل انباشت به جریان آنالیزوری به نام پلن‌بی صورت گرفته است. او معتقد است که کمیابی (کمیابی در اینجا به معنای میزان رشد عرضه می‌باشد) مهمترین عامل برای ایجاد ارزش است. هر چقدر یک دارایی کمیاب تر باشد( نرخ رشد عرضه پایین تر) ارزش آن هم بیش‌تر می‌شود. در زیر نموداری که توسط پلن بی برای توضیح این امر طراحی شده است را مشاهده می‌کنید.‌(SF مخفف Stock To Flow یا همان جریان به انباشت می‌باشد. این عدد به طور کلی نمایانگر میزان رشد عرضه یه حساب می‌آید)

بخش شگفت انگیز این است که این مدل از زمان انتشارش (یعنی حدودا ۲ سال پیش) به خوبی توانسته قیمت بیتکوین را پیش‌بینی کند. در نمودار زیر، خط سفید نمایانگر پیش بینی این مدل است و نقطه‌های چندرنگ، نمایانگر قیمت بیت‌کوین تا پایان می ۲۰۲۱ هستند.

همانطور که می‌توانیم ببینیم، پرشهای بزرگی در قیمت بیت‌کوین در هر ۴ سال مشاهده می‌شوند. این امر به این خاطر است که جایزه‌‌ای که برای ماین کردن هر بلاک به ماینر ها پرداخت می‌شود، پس از ماین شدن هر ۲۱۰۰۰۰ بلاک، نصف می‌شود. (به طور کلی سختی شبکه طوری تنظیم می‌شود که ماین شدن ۲۱۰۰۰۰ بلاک حدود ۴ سال به طول بینجامد) از آنجایی که تنها روش مینت کردن بیت‌کوین های جدید، جایزه‌هاییست که برای ماین کردن هر بلاک پرداخت می‌شوند، نرخ رشد عرضه‌ی بیت‌کوین هر ۴ سال یکبار نصف می‌شود تا زمانی که کاملا این میزان به صفر می‌رسد.( حدودا سال ۲۱۴۰)

همانگونه که پلن بی در مقاله‌اش بیان می‌کند ( و کمی سازی می‌کند) کاهش نرخ رشد عرضه و افزایش قیمت بیت‌کوین کاملا با یکدیگر در ارتباط هستند. این اتفاق به این دلیل می‌افتد که هر رخداد هالوینگ، فشار فروش از طرف ماینر ها را نصف می‌کند. ازآنجایی که بیت‌کوین از الگوریتم اجماع بسیار پر مصرف اثبات کار استفاده می‌کند، ماینر ها باید میزانی از بیت‌کوین خود را جهت پرداخت هرینه‌های سخت‌افزار مورد نیاز و برق مورد نیاز بفروشند. پس در می ۲۰۲۰ که جایزه ماین کردن هر بلاک از ۱۲.۵ بیت‌کوین به ۶.۲۵ کاهش یافت، فشار فروش از طرف ماینرها از ۱۸۰۰ بیت‌کوین در روز به ۹۰۰ بیت‌کوین کاهش یافت. این چیزی حدود ۱.۶ درصد از کل ارزش بازار بیت‌کوین را شامل می‌شود که دیگر لازم نیست توسط ماینر ها به فروش برسند. وقتی چنین شوکی به زنجیره‌ی تامین بیت کوین وارد می‌شود، بسیار طبیعیست که قیمت آن افزایش پیدا کند چرا که نرخ تورم آن به طرز چشمگیری کاهش یافته است.

اتریوم نیز هم‌اکنون از الگوریتم اجماع اثبات کار استفاده می‌کند. اما هنگامی که به طور کلی به اثبات سهام مهاجرت کند، نرخ تورم ۴.۵ درصدی اتر به حدود ۱ درصد سقوط می‌کند. این میزان شامل ۳.۵ درصد از کل ارزش بازار اتریوم می‌شود که دیگر توسط ماینر ها به فروش نمی‌رسد. در ادامه، من حتی فشار فروش کمتری را برای اتر پیش‌بینی می‌کنم. چرا که ولیدیتور ها نیازی به پرداخت هزینه‌هایی همچون سخت افزار و برق را ندارند. اما از سویی دیگر این عدد به صفر نمی‌رسد چرا که ولیدیتور ها برای پرداخت مالیات بر روی جایزه‌های دریافتیشان همچنان نیاز به فروش مقدار اتر پیدا می‌کنند.

البته عوامل دیگری نیز در میزان ارزش یک دارایی دخیل هستند و تنها عامل موثر در این امر کمیابی نیست. پذیرش توسط بقیه نیز یک عامل بسیار مهم به حساب می‌آید. اما کمیابی -حداقل فعلا- مهم ترین عامل در ارزش یک بازار مالی می‌باشد. از سویی دیگر امنیت نیز یک موضوع بسیار مهم می‌باشد. همان‌گونه که طلا نسبت به زنگ زدن، خوردگی و دیگر انواع زوال مقاوم است، یک رمزارز هم باید طوری طراحی شود که بتواند بوسیله‌ی مهندسی انگیزه به بقای خود ادامه دهد. به هرحال، دارایی که قرار نیست سال‌ها، دهه‌ها و یا حتی قرن‌ها خود را حفظ کند و به بقای خود ادامه دهد، نمی‌تواند به عنوان یک ذخیره‌ی ارزش به‌حساب بیاید.

امنیت بیشتر

طلا، امنیت را به رایگان در اختیار شما قرار می‌دهد. قوانین فیزیک یه همه چیز از عدم جعل پذیری تا مشکل دوبار خرج کردن رسیدگی ‌می‌کنند. اما وقتی که بحث رمزارز ها به وسط می‌آید، باید هزینه‌ای برای امن نگه‌داشتن آن خرج شود.

در شبکه‌ی بیت‌کوین هر ده دقیقه یک بار یک بلاک جدید ایجاد می‌شود. بلاک جدید شامل بیت‌کوین های تازه مینت شده(سوبسید هر بلاک) و کارمزدهای هر تراکنش می‌شود. این دو عامل در کنار یکدیگر تشکیل جایزه‌ی ماین کردن بلاک را می‌دهند. بر اساس سیاست مالی هارد کد شده‌‌ی بیت‌کوین، میزان کوین‌های تازه مینت شده به ازای هر بلاک، در طول زمان کاهش می‌یابد. به طوری که این عدد در سال ۲۱۴۰ به صفر درصد سقوط می‌کند. وقتی این اتفاق رخ می‌دهد، تنها هزینه‌ی پرداختی به ماینرها همان کارمزد تراکنش های صورت گرفته است.

تورم مالی بیت‌کوین تا سال ۲۱۴۰ به صفر درصد می‌رسد
تورم مالی بیت‌کوین تا سال ۲۱۴۰ به صفر درصد می‌رسد

بسیاری از بیت‌کوینرها باور ندارند که این قضیه تبدیل به یک مشکل می‌شود چرا که ارزش دلاری کارمزد های دریافتی از تراکنش‌ها آنقدر بالا خواهد بود که زمانی که جایزه‌ی ماین کردن هر بلاک به صفر می‌رسد، آن میزان برای تامین هزینه‌ی امنیت شبکه کافی خواهد بود. دن هلد در مقاله‌ای با عنوان (امنیت بیت‌کوین خوب است) می‌نویسد:

من فرض می‌کنم که چند صد بیلیون دلار، مقدار کافی‌ای برای بودجه امنیت خواهد بود. چراکه در آن زمان برای یک دولت، هزینه‌ی به دست گرفتن کنترل ۵۱ درصدی شبکه چنان بالا خواهد بود که دیگر توجیه کردن خرج آن میزان پول دشوار می‌شود. دولت ها همچنین باید به صورت عمومی جوابگوی همه باشند. چرا که تا آن زمان شهروندان (پرداخت کنندگان مالیات یا به عبارتی پرداخت کنندگان حقوق دولت)، کسب‌وکارها و بانک ها همگی در بیت‌کوین سرمایه گذاری های هنگفتی کرده‌اند.

او در ادامه به پاسخ دادن به نگرانی‌های مردم در رابطه با عدم عرضه بیت‌کوین جدید و صرفا متکی شدن به کارمزد تراکنش‌ها برای تامین امنیت شبکه می‌پردازد. من با بسیاری از دلایلی که هلد بیان می‌کند موافقم و می‌فهمم که چرا ساتوشی بیت‌کوین را به این شکل طراحی کرده‌است. ساختار اثبات کار به شکلیست که هموراه یک مصالحه بین نرخ تورم ( سوبسید هر بلاک) و امنیت صورت می‌گیرد. بیت‌کوین مصالحه‌ای انجام داده که طبق آن با گذر زمان، هزینه‌ی پرداختی به موتور اجماع آن کمتر و کمتر می‌شود تا بتواند کمیابی خود را حفظ کند و میزان بیت‌کوین‌هایی که تا ابد وجود خواهند داشت را ۲۱ میلیون عدد نگه دارد.

اما من با اختصاص هزینه‌ی امنیت به صورت دلاری مخالفم و بیشتر با نظر ویتالیک بوترین موافقم. بوترین در پست اخیر خود در شبکه اجتماعی ردیت می‌نویسد:‌

میزان نیاز امنیتی هر چیزی باید با میزان اندازه‌ی آن چیز متناسب باشد. چراکه هر چقدر یک چیز بزرگتر می‌شود، دشمنان آن هم بزرگتر می‌شوند و انگیزه‌ی بیشتری هم پیدا می‌کنند. اگر بیت‌کوین ۱۰۰ برابر از چیزی که امروز هست بزرگتر بود، ارزشی که از نابود کردن آن به دست می‌آمد نیز ۱۰۰ برابر رشد می‌کرد. همچنین نوع بازیگرهایی که قصد نابودکردنش را داشتند نیز بزرگتر و ترسناکتر می‌شدند. به همین دلیل اندازه بودجه ارتش کشورها هم با توجه به میزان تولید ناخالص ملی آنها تعیین می‌شود. به همین دلیل، هزینه‌ی حمله به یک سیستم تقسیم بر کل ارزش بازار آن سیستم آمار صحیحست که باید اندازه‌گیری کرد. بنابراین در مدت زمان طولانی اجرای اثبات کار همراه با حذف کامل عرضه آنقدر ها هم خوب به نظر نمی‌آيد.

حال بیایید نگاهی به خوش‌بینانه ترین سناریویی که هلد در نظر گرفته داشته باشیم. سناریویی که در آن بیت‌کوین به بقای خود ادامه می‌دهد، رونق می‌گیرد و به رشد ارزش بازار خود ادامه می‌دهد (همانطور که در ۱۰ سال گذشته این وقایع رخ داده‌اند.) در این سناریو، ارزش بازار بیت‌کوین در سال ۲۱۴۰ به ۱۰۰ تریلیون دلار رسیده‌است و تقاضا برای انجام تراکنش برروی بلاک‌چین بیت‌کوین به اندازه‌ی ۳۶۵ بیلیون دلار درآمد سالانه برای ماینر ها به ارمغان می‌آورد.(۳۶۵ بیلیون دلاری که خرج حفظ امنیت شبکه می‌شود)

آیا ۳۶۵ بیلیون دلاری که خرج حفظ امنیت شبکه می‌شود برای مقابله با حملات به این شبکه کافی خواهد بود؟ شاید. من زیاد مطمئن نیستم و هیچ ایده‌ای ندارم که دنیا در سال ۲۱۴۰ چه شکلیست. اما مطمئن هستم که می‌توان در این زمینه بهتر عمل کرد. سناریوی بالا برای مکانیسم اجماع اثبات کار بیت‌کوین منجر به نسبت ارزش به امنیت ۱ به ۲۷۳ خواهد شد. اما بوسیله‌ی مکانیسم اجماع اثبات سهام که در اتریوم وجود خواهد داشت، می‌توانیم این عدد را به ۱۰ به ۱ برسانیم. اگر ارزش بازار اتریوم به عددی که دن هلد برای بیت‌کوین پیش‌بینی کرده برسد، حمله ۵۱ درصدی به شبکه اتریوم،‌ حدود ۱۰ تریلیون دلار هزینه به همراه خواهد داشت. ( بیشتر از ۲۷ برابر از عدد ۳۶۵ بیلیون دلاری که هلد برای هزینه‌ی امنیت بیت‌کوین در نظر گرفته است) تنها چیزی که این پیش‌بینی در نظر می‌گیرد این است که حدود ۱۰ درصد کل اتر موجود در شبکه در گروی شبکه گذاشته شده‌است. این را با سناریوی بسیار خوش‌بینانه‌ای که دن هلد در نظر می‌گیرد مقایسه کنید. دن هلد پیش‌بینی می‌کند که سایز هر بلاک ۵۰۰ درصد افزایش می‌یابد و شبکه‌ی بیت‌کوین ۴۰ درصد کارآمدتر می‌شود. همچنین تقاضا برای فضا در بلاک‌های بیت‌کوین به شدت افزایش می‌یابد.

علاوه بر نسبت ارزش به امنیت بسیار پایین‌تر، اتریوم یک برگ برنده‌ی بسیار بزرگ در پاسخ دادن به حمله به شبکه دارد. پس از یک حمله ۵۱ درصدی، تنها گزینه‌ی موجود برای شبکه بیت‌کوین مهاجرت از اسیک های ‌SHA-256 (ASIC) به یک سیستم جدید اثبات کار است. این سیستم جدید باید بر اساس سخت‌افزاهایی همچون CPU و GPU باشد. چرا که دیگر زمان کافی برای توسعه اسیک های جدید وجود نخواهد داشت. بنابراین تنها کاری که حمله کننده به شبکه باید بکند این است که حمله‌ی خود را دوباره بوسیله‌ی این سخت‌افزارها تکرار کند. ویتالیک نام این مشکل را (Spawn Camping Attack) گذاشته است. در این حمله جمعی از ماینرها به حمله ۵۱ درصدی به شبکه ادامه می‌دهند تا زمانی که کاملا یک زنجیره را بلااستفاده کنند. وقتی از الگوریتم اثبات کار استفاده می‌کنیم، دیگر راهی برای از بین بردن قدرت ماین یک حمله کننده ( یا به عبارتی دیگر مجازات او) نداریم.

اتریوم (و به طور کلی اثبات سهام) بسیار نسبت این نوع حمله مقاوم تر است. چرا که شبکه اتریوم می‌تواند حمله کننده‌ها را مجازات کند. اگر یک حمله‌کننده دست به انجام کار بدی بزند، شبکه او را بوسیله‌ی تصاحب اتری که آن شخص در گروی شبکه گذاشته‌است مجازات می‌کند. این در شبکه‌ی بیت‌کوین معادل از بین بردن تجهیزات مایننیگ یک ماینر است. که به وضوح کاریست که نمی‌تواند توسط خود پروتکل انجام شود.

در واقع اتریوم دو سازوکار برای مجازت بازیگران بد دارد. اولی،‌که می‌توان به آن (مجازات در لایه‌ی اول)‌ گفت، در زمانی انجام می‌شود که شما کاری اشتباه بوسیله‌ی خود پروتکل انجام داده باشید‌ (مثلا دو تراکنش که با یکدیگر در تضاد هستند). در این حالت شبکه‌ی اتریوم به صورت خودکار حدود یک سوم اتری که در گروی آن گذاشته‌اید را تصاحب می‌کند. این راه‌حل با اکثر حمله‌های بالقوه مبارزه‌ می‌کند و اتر را از نودهای دروغ‌گو پس گرفته و بین نودهای صادق پخش می‌کند. این مسأله به نوعی شبکه را ضد-شکست می‌کند. هر زمانی که شخصی تلاش می‌کند به شبکه حمله کند، در حقیقت باعث قوی‌تر شدن شبکه می‌شود. به این مقوله در نظریه بازی (بازی تکراری) گفته می‌شود. بیایید فرض کنیم که یک حمله‌کننده می‌خواهد دوباره به شبکه حمله کند. این شخص در گام نخست باید اتر بیشتری تهیه کند. سپس اقدام به حمله‌ی دوباره به شبکه کند. با هر حمله، مقدار اتری که در گردش است کاهش پیدا می‌کند و در حقیقت تعداد محدودی اتر برای خریداری وجود دارد. این موضوع باعث می‌شود که دفعاتی که می‌شود به شبکه حمله کرد کاهش پیدا کند. فرض کنید به طور کلی ۱۰۰ میلیون اتر در گردش وجود دارد و حدود ۱۰ درصد آن در گروی شبکه گذاشته شده است. برای هر حمله، یک حمله کننده باید حداقل ۱۰ میلیون اتر خریداری کند. در بدترین حالت، این اتفاق می‌تواند نهایتا ۱۰ بار پشت سرهم رخ دهد. همچنین نباید فراموش کنیم که قیمت اتر بعد از هر حمله افزایش خواهد یافت چرا که حمله‌کننده مقدار زیادی اتر را از چرخه‌ی عرضه خارج کرده‌است. در نتیجه، هر حمله از حمله‌ی قبلی خودش هزینه‌ی بیشتری را می‌طلبد.

به طور مشابهی، این ضد شکست بودن در سطح یک-بازی هم وجود دارد. اگر می‌خواهید که به شبکه‌ی اتریم حمله کنید، به ۱۰ میلیون اتر نیاز خواهید داشت( با توجه به عددهایی که در بالا در نظر گرفتیم). و به دلیل سازوکار های بدیهی تقاضا و عرضه، هر چقدر اتر بیش‌تری بخواهید، قیمت آن بالاتر می‌رود چرا که میزان اتری که برای فروش در دسترس است کاهش می‌یابد.

یک دلیل دیگری که برای مقابله با ترس ناشی از گرفتن کتنرل ۵۱ درصدی توسط یک ماینر یا یک استخر ماینینگ آورده می‌شود، زیر سوال بردن دلیل حمله کردن آن شخص یا آن استخر است. این کار مرغی که برای آنها تخم مرغ طلا می‌گذارد را از بین می‌برد. این قضیه به نفع آنها نیست. اما در واقعیت، ما نمی‌توانیم این فرض را درست در نظر بگیریم. این فرض نه تنها عقلانیت را به صورت پیش‌فرض در نظر می‌گیرد (شاید شخصی بخواهد مرغی که برایش تخم مرغ طلا می‌گذارد را از بین ببرد) بلکه تمام انگیزه‌هایی که ممکن است برای حمله کردن از خارج از شبکه وحود داشته باشد را در نظر نمی‌گیرد. کل هدف توسعه دادن نظام‌های امنیتی قوی این است که شبکه توانایی مقابله با حمله‌کنندگانی که قصد از بین بردن زنجیره را دارند داشته باشد. برای همین نگرش ویتالیک به این مسأله به این صورت است که اگر یک حمله‌کننده (به هر دلیلی، منطقی یا غیر منطقی) قصد از بین بردن شبکه را داشته باشد، تا قبل از تمام شدن پولش یا تمام شدن همه‌ی اتر موجود برای خرید، چند بار می‌تواند به شبکه حمله کند؟ این نگرش اصلا انتظار رفتار منطقی از حمله کننده را ندارد. تنها چیزی که در نظر می‌گیرد این است که آن حمله‌کننده یک محدودیتی برای به دست آوردن منابع اقتصادی مورد نیاز برای از بین بردن شبکه داشته باشد.

شاید تنها چیزی که کفه‌ی ‌ترازو را به سمت اثبات کار سنگین‌تر می‌کند، این است که طبیعت سخت‌افزاری آن، حتی به حمله‌کننده هایی که منابع مالی غنی در اختیار دارند نیز اصطکاک اضافه می‌کند و سرعت آنها را کاهش می‌دهد. آنها نیاز به حداقل یکسال زمان دارند تا سخت‌افزار مورد نظرشان ساخته شود. همچنین پروسه‌ی ساخت این سخت‌افزار انسان‌های بسیاری را درگیر خود می‌کند و یک شخص به تنهایی قادر به انجام این کار نیست. همچنین این پروسه ریسک زیادی به همراه خود دارد چرا که نمی‌توان آن را از دید بقیه پنهان کرد و به سادگی قابل تشخیص است. این مساله برای اثبات کار یک نقطه‌ی قوت به حساب ‌می‌آید. اما از سمتی دیگر باعث انجام یک مصالحه می‌شود. پنهان کردن ماین در مقیاس بزرگ تبدیل به کاری بسیار دشوار می‌شود چرا که دولت‌ها می‌توانند به راحتی متوجه آن شوند و جلوی آن را بگیرند.( همانند اتفاقی که چند وقت پیش در چین رخ داد) اما این مشکل در اثبات سهام بوجود نمی‌آيد.

عدم وجود ردپا برای ولیدیتور های اتریوم، یک نقطه قوت بزرگ برای امنیت این شبکه به شمار می‌رود. برای ولیدیتور شدن در بلاک‌چین اتریوم، تنها چیزی که به آن نیاز دارید، مقداری اتر، یک رزبری پای، یک هارد SSD و یک اتصال اینترنت است. اما ماین کردن بیت‌کوین ردپای بسیار بزرگی از خود به جا می‌گذارد. این ردپا شامل مصرف انرژی بسیار بالا و انبارهای عظیم می‌شود. چنین ردپایی برای دولت‌ها به راحتی قابل تشخیص و جلوگیری است. اما برای ولیدیتور بودن اتریوم، می‌توانید در هر کجای دنیا حضور داشته باشید.( حتی می‌توانید از شبکه‌ی Tor استفاده کنید تا حتی آدرس IP شما هم قابل رهگیری نباشد.) و حتی اگر یک کشور شروع به جمع‌آوری وسایل مورد نیاز برای ولیدیتور بودن اتریوم بکند،‌ نمی‌تواند به اتری که در گرو شبکه گذاشته شده دسترسی پیدا کند. چرا که آن اتر به صورت فیزیکی جایی وجود ندارد. اتر تنها در دنیای دیجیتال وجود خارجی دارد و تنها روش تصاحب آن، گرفتن Private Key آن کیف پول از صاحب آن است.

مردم گاهی اوقات فراموش می‌کنند که ساتوشی ناکاموتو، حدود یک دهه‌ی پیش موفق به خلق بیت‌کوین شد. بیت‌کوین اولین تلاش موفق دنیا برای ساخت کمیابی دیجیتالی بود. این کار به کمک مهندسی انگیزه بوسیله‌ی مکانیسم اجماع اثبات کار انجام شد. اگر چه این سیستم بسیار نبوغ آمیز است، شخص یا اشخاصی که تحت نام ساتوشی ناکاموتو فعالیت می‌کردند هم انسان بودند و نمی‌توان از آن‌ها انتظار داشت که برای تمام مشکلاتی که روش مهندسی انگیزه‌شان بوجود می‌آورد راه‌حل داشته باشند. از آن زمان تا کنون بیش از ۱۲ سال تحقیق گسترده در زمینه‌ی بلاک‌چین صورت گرفته است. این تحقیقات منجر به افزایش مقیاس پذیری و امنیت شده‌اند. برنامه‌ی صدور بیت‌کوین از طرز کار طلا الهام گرفته شده بود چرا که بهترین چیزی که دنیای فیزیکی برای ذخیره ارزش می‌تواند ارایه بدهد طلاست. اما به دلایلی که در بالا به صورت مفصل توضیح داده شد، این مکانیسم طراحی دستخوش تغییر شد چرا که پول شروع به حرکت به سمت دنیای دیجیتال کرد.

به نظر من، در مدت زمان طولانی، اتریوم امنیت بسیار بالاتری نسبت به بیت‌کوین خواهد داشت.

تقاضای طبیعی

در سال ۱۹۴۴، توافق نامه‌ی برتون وودز (Bretton Woods) پایه های تصاحب سیستم بین المللی سیاست های مالی توسط آمریکا را بنا نهاد. اما پس از گذشت تنها یک دهه، سازوکار برتون وودز شروع به فروپاشی کرد. آمریکا دچار کسری بودجه‌های شدیدی شد و درگیر نرخ تورم های بالا شد. اولین بار برای برنامه‌های داخلی در سال ۱۹۶۰ و سپس برای جنگ ویتنام. پس از گذشت مدت زمان کوتاهی، آمریکا شاهد کاهش ذخایر طلای خود شد و دیگر کشورها امکان تبدیل دلار به طلا را زیر سوال بردند. کاهش دایمی ذخایر طلا و سرباری های اضافه در حال رشد به حدی رسیدند که ریچارد نیکسون (رییس جمهور وقت آمریکا) را در سال ۱۹۷۱ مجبور به پایان امکان تبدیل دلار به طلا کرد. اما ایالات متحده همچنان قادر به ایجاد تغییر زیر ساختی در سیاست های مالی دنیا دنیا بود. به طوری که خودش در مرکز این سیاست ها قرار بگیرد. در این داستان برای ما درسهای آموزنده‌ای وجود دارد که می‌توانیم به کمک آنها پیش‌بینی کنیم که کدام رمز ارز تبدیل به ابزار غالب برای ذخیره ارزش می‌شود.

پس از به هم خوردن سیستم برتون وودز، تمام ارزهای موجود در دنیا تبدیل به ارز فیات شدند. این اولین بار در تاریخ بشریت بود که همه‌ی کشور های حاضر در دنیا به پول بدون پشتوانه رو آوردند. هیچ ارزشی در خود ارزها وجود نداشت. آن‌ها ارزش داشتند چرا که دولت‌ها این ارز دها را حامل ارزش معرفی می‌کردند و استفاده از آنها به عنوان ابزار داد و ستد را بوسیله‌ی دریافت مالیات در غالب این ارزها اجباری نمودند. یا اینکه شرایط برای استفاده از ارز دیگری برای داد و ستد بسیار سخت‌گیرانه کردند.

با این حال، استفاده از دلار، ارزی که به صورت غیر محدود امکان چاپ شدن داشت و هیچ پشتوانه‌ی محکمی از آن حمایت نمی‌نمود، برای کسب‌وکارها و دولت‌های خارجی توجیه زیادی نداشت. اما، آمریکا با استفاده از سازوکار پترودلار (استفاده از دلار برای داد و ستد نفت) توانست بقیه‌ی دنیا رو متقاعد به استفاده از دلار کند.

در سال ۱۹۷۴، آمریکا و عربستان سعودی به توافق رسیدند. عربستان ( و دیگر کشورهای عضو اپک) نفت خود را در ازای تضمین امنیت و همکاری از سمت آمریکا به صورت اختصاصی به دلار فروختند. حتی اگر آلمان قصد خرید نفت از عربستان را داشتِ باید این معامله به دلار صورت می‌گرفت. از آن لحظه به بعد هر کشوری که نیاز به نفت داشت، نیاز به تهیه دلار برای پرداخت هزینه‌ی آن پیدا کرد. در نتیجه، کشورهایی که به تولید و استخراج نفت نمی‌پرداختند، باید بسیاری از صادرات خود را با دلار انجام می‌دادند تا قادر باشند هزینه‌ی خرید نفت خود از کشورهای تولید کننده نفت را تامین کنند. بنابراین همه‌ی این کشورها مجبور به ذخیره‌ی دلار برای انجام تبادلات خارجی شدند.

این سیستم در طول زمان خود را تقویت کرد. همانگونه که لین آلدن در مقاله‌ی بی‌نظیر خود به نام (The Fraying of the US Global Currency Reserve System) می‌نویسد:

در ابتدا، کشورها برای تهیه نفت به دلار نیاز داشتند. بعد از دهه‌ها، بسیاری از تامین مالی دنیا به دلار رخ ‌می‌داد. حالا کشورها نیاز به دلار داشتند که بتوانند طلب‌های خود( که آن ها هم به دلار بودند) را پرداخت کنند. پس پشتوانه دلار هم نفت است و هم طلب های دلاری. ترکیب این دو تاثیر بسزایی در قدرت گرفتن این شبکه پرداخت داشتند. مهم تر از همه، این است که بیشتر این طلب‌ها حتی طلب به خود ایالات متحده نیست. (با وجود این که ارزش این طلب‌ها به دلار تعیین می‌شود.) به عنوان مثال، چین وام‌های دلاری بسیاری زیادی به کشور‌های در حال توسعه پرداخت می‌کند. اروپا و ژاپن هم همین کار را انجام می‌دهند.

این مکانیسم خود تقویت کننده، باعث شد که کل دنیا کاغذهای بی‌ارزش و بدون پشتوانه‌ای که توسط دولت آمریکا صادر می‌شد را به عنوان پول بپذیرند. این مکانیسم دلیل اصلی تبدیل دلار به یک دارایی ذخیره ارزش در کل جهان شد. چرا این موضوع اهمیت دارد؟ من باور دارم که یک سازوکار مشابه در حال توسعه بروری شبکه اتریوم است.

در دهه‌ی گذشته، بسیاری از تقاضای موجود برای اکثر رمزارزها فقط به خاطر احتکار است. این قضیه به خودی خود مسأله‌ای ندارد. احتکار منابع مالی مورد نیاز برای ساخت زنجیره‌ی تامین این شبکه‌ها را فراهم کرده‌است.(زیر ساخت‌ها، اپلیکیشن‌ها و غیره) ولی این موضوع در حال تغییر است. شما برای انجام هر فعالیتی برروی اتریوم به اتر نیاز دارید. و مردم در حال انجام دادن فعالیت‌های بسیار مهمی بر بستر بلاک‌چین اتریوم هستند. آنها مشغول خرید و فروش دامین هستند، به داد و ستد توکن‌های مختلف می‌پردازند، پول قرض می‌گیرند و پول قرض می‌دهند، اوراق بهادار صادر می‌کنند، از بازارهای پیش‌بینی بهره‌برداری می‌کنند، پرداخت انجام می‌دهند، بیمه می‌خرند،‌ بازی می‌کنند، آثار هنری تهیه می‌کنند، در متاورس زمین می‌خرند و بسیاری فعالیت دیگر. همه‌ی این کارها برای پرداخت کارمزدها نیاز به توکن بومی اتریوم، یعنی اتر دارند.

هر جقدر برنامه‌های کاربردی بر بستر اتریوم، پیچیده‌تر و کاربردی‌تر شوند،‌ تقاضا برای اتر افزایش می‌یابد. ۹۴ عدد از ۱۰۰ پروژه ی رمزارزی بزرگ در جهان بر بستر اتریوم ساخته شده‌اند و بیش از ۳۰۰۰ برنامه کاربردی غیر متمرکز و ۲۰۰۰۰۰ توکن ERC-20 در آن ایجاد فعالیت اقتصادی می‌کنند. تعداد تراکنش‌های انجام شده بر بستر اتریوم روز به روز در حال شکستن رکوردهای جدید هستند. همچنین میانگین ارزشی که در این تراکنش‌ها رد و بدل می‌شود، چیزی حدود دو برابر بیت‌کوین است.

بعضی از این اعداد واقعا خیره‌کننده هستند. بیش از ۸۰ بیلیون دلار اتر بر بستر دیفای (خدمات مالی غیر متمرکز) قفل شده‌است. این عدد نسبت به ژانویه ۱۶ بیلیون دلار رشد داشته‌است. صرافی‌های غیرمتمرکز، مثل یونی‌سواپ و سوشی‌سواپ، مبادلاتی در حدود ۴۰۰ بیلیون دلار بر بستر اتریوم در ۱۲ ماه گذشته صورت داده‌اند. این بازارهای اتوماسیون شده، تبادل توکن‌های مختلف را بیش از پیش آسان نموده‌اند. از سویی دیگر حجم عرضه‌ی استیبل کوین‌ها بر بستر اتریوم از ۱۹.۵ بیلیون دلار در ژانویه به ۴۸ بیلیون دلار رسیده است.

استیبل کوین‌ها امکان استفاده از دلار بر بستر اتریوم را فراهم می‌کنند
استیبل کوین‌ها امکان استفاده از دلار بر بستر اتریوم را فراهم می‌کنند

اتریوم در حال ظهور به عنوان لایه‌ی تسویه‌ی مالی در تمامی برنامه‌های کاربردی غیر متمرکز است. همچنین تمامی اکوسیستم دلار دیجیتالی در حال ساخته‌شدن برروی اتریوم است. حتی شرکت‌های ارایه دهنده خدمات مالی سنتی مثل ویزا اجازه‌ی تسویه تراکنش‌ها به کمک استیبل کوین‌ها بر بستر اتریوم را می‌دهند. این امر نشان می‌دهد که موارد استفاده از استیبل کوین‌ها در حال گسترش است و دیگر صرفا استراتژی خروج معامله‌گران از بازار نیستند. همچنین چند هفته‌ پیش، اتحادیه اروپا از اتریوم برای صدور ۱۰۰ میلیون یورو (۱۲۱ میلیون دلار) استفاده کرد.

همچنین، فروش NFT ها ( توکن های غیر مثلی) بر بستر اتریوم از عدد ۶۰۰ میلیون دلار عبور کرده‌است. ۱۳ اثر از این توکن‌های غیر مثلی، قیمتی بالاتر از ۱ میلیون دلار داشته‌اند. موارد استفاده از اتریوم روز به روز در حال گسترش هستند.

اگر بخواهید با این اپلیکیشن‌ها بر بستر اتریوم تراکنش انجام دهید، باید کارمزدی را به ماینرها/ولیدیتورها پرداخت کنید تا آنها تراکنش شما را پردازش کنند. اتریوم در حقیقت یک کامپیوتر غیر متمرکز و توزیع شده است و استفاده از قدرت این کامپیوتر هزینه‌بر خواهد بود. این کارمزدها به اصطلاح (گاز) خوانده می‌شوند. شباهت آن به سیستم نفتی بسیار جالب است.

هرچقدر برنامه‌های کاربردی بر بستر اتریوم، کاربرد و موارد استفاده‌ی بیشتری داشته باشند، تقاضای بیشتری برای اتر بوجود می‌آید. ارزش بازار خدمات مالی غیر متمرکز، تقریبا به اندازه ۲.۷ تریلیون دلار تخمین زده شده است. با توجه به این موضوع،‌توسعه‌ی یک سازوکار مشابه سازوکار پترو دلار بر بستر اتریوم، اصلا دور از ذهن نیست. بیایید حرف لین آلدن در رابطه با پترو دلار را کمی تغییر دهیم:

در ابتدا، کشورها برای استفاده از قدرت کامپیوتر غیر متمرکز توزیع شده به اتر نیاز داشتند. بعد از دهه‌ها، بسیاری از تامین مالی دنیا به اتر رخ ‌می‌داد. حالا کشورها نیاز به اتر داشتند که بتوانند طلب‌های خود( که آن ها هم به اتر بودند) را پرداخت کنند. پس پشتوانه اتر هم قدرت پردازش است و هم طلب های اتری. ترکیب این دو تاثیر بسزایی در قدرت گرفتن این شبکه پرداخت داشتند.

شاید این که تقاضا برای اتر را با میزان تقاضا برای نفت مقایسه کنیم، کمی بلندپروازانه به نظر برسد، ولی اگر کل زیرساخت‌های مالی دنیا بر بستر اتریوم به حیات خود ادامه دهند، آیا واقعا این حرف بلند پروازانه به حساب می‌آید؟ اتر از همان ساختار خود-تقویت کننده ای که دلار را تبدیل به دارایی ذخیره ارزش در دنیا کرد بهره می‌برد.

به طور کلی، اتریوم از بسیاری از جهات بیت‌کوین را تهدید می‌کند. اما مهم‌ترین آن این است که اتریوم با انجام بهبودهای بنیادی، یک کامپیوتر مجازی غیر متمرکز توزیع شده خلق کرده که موارد استفاده‌ی آن بی‌نهایت است. این موارد استفاده برای اتر و فضای بلاک اتریوم تقاضای طبیعی، پایدار و رو به رشد ایجاد می‌کند. خیلی منطقیست که انتظار داشته باشیم قیمت اتر (و در نتیجه قدرت خرید آن) بسیار بیشتر از بیت‌کوین رشد کند. اتر از بیت‌کوین کمیاب تر است و ساختار یک کامپیوتر متمرکز کفه‌ی ترازو را به سمت اتر و اتریوم سنگین‌تر می‌کند.

چرا که بهترین پول، پولیست که در طول زمان به نگه دارندگان قدرت خرید بیشتری می‌دهد. این تقاضای طبیعی شانس اتریوم برای بردن جنگ ذخیره ارزش را بیشتر می‌کند.











اتراتریومرمزارزبیت‌کوینبلاک‌چین
برنامه‌نویس iOS
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید