انگیزه ، چیست و چرا ؟!

شک ندارم با دیدن این عنوان فکر کردید این دیگه چجور نویسنده ایه ؟ یعنی هیچ اطلاعی از نحوه نگارش فارسی نداره که اینجوری متن عنوانش رو نوشته ؟ تا آخر مقاله همراه من باشید تا حسابی غافلگیر شید.

اوایل زمستان 95 بود که از محل کارم اخراج شدم. چه دلایلی میتونه وجود داشته باشه برای یک جوون که بره سر کار ؟ بی پولی ؟ احساس نیاز شدید به استقلال مالی ؟ دانشگاه ؟ و یا ... ؟

همه این دلایل ، دلیلی بود برای من که مجبور شم از وقت ، استعداد و انرژیم بزنم و برم سراغ کاری که فقط به پولش نیاز داشتم و هیچ میلی به کار در یک کارخونه داخل یک شهرک صنعتی نداشتم.

چه اتفاقی میوفته وقتی از 24 ساعت روز ، بیش از 10 ساعت اون رو مشغول کاری باشید که بهش علاقه ای ندارید ؟ اتلاف وقت ، انرژی و استعداد.

اما تکلیف چیه ؟ با این وضعیت اقتصادی و جیب خالی جوونای ما ، آیا باید کار نکرد فقط بخاطر اتلاف انرژی و استعداد یا از استعدادت چشم پوشی کنی و بری سر کار و خرج خودت و زندگیت رو در بیاری ؟

جواب این سوالات دست ما نیست ، زمان و تقدیر تمام این مشکلات رو حل میکنه. تنها چیزی که از زندگی متوجه شدم این بود که با حرکت ، فرصت به وجود می آید و در صورت استفاده از فرصت ، اتفاقات منفی و نگرانی های روزمره از زندگی ما دوری میکنند.

قصد من بازی با کلمات نیست ، این شمایید که باید از دل کلمات راه حل مشکلات رو بیرون بکشید. فرصت ها ، اتفاقاتی هستند که با مطالعه ی زندگی افراد موفق می توان به وجود آن ها پی برد. اما در دسترس ترین و مهم ترین فرصتی که به ما داده شده است 24 ساعت زمانی هست که هر روز اون رو در اختیار داریم ولی به راحتی نابودش می کنیم و منتظر فرصت هایی هستیم که هرگز از راه نخواهند رسید دوست من!

وقتی که بعد از چن سال کار کردن ، از محل کارم اخراج شدم ، ناامیدی و یاس من رو احاطه کرده بود. بی پولی ، بی انگیزگی و نداشتن برنامه برای ادامه ی زندگی به شدت من رو آزار میداد. شک ندارم همه ی ما چنین لحظاتی رو تو زندگیمون گذروندیم.

این وضعیت تا مدت ها ادامه داشت تا اینکه متوجه شدم چقدر زمان از دست دادم و چقدر زمان کم دارم تا به همه آرزوهام و رویاهام برسم و چقدر کوتاهی کردم و منشا همه ی شکست هام خود من هستن نه چیز دیگه. بلاخره یه روز تصمیم گرفتم زندگیم رو برای همیشه عوض کنم.

تمامی عادت های بد زندگیم رو کنار گذاشتم ، همه ی ما این عادت ها رو تو زندگیمون هر روز داریم تکرار میکنیم ، ساعت خوابم رو تنظیم کردم و چیزی که تاثیرش رو بعدا به شدت دیدم رو انجام دادم : محدود کردن استفاده از گوشی.

میدونم خیلی از ما جونمون وابسته به گوشی و تلگرام و اینستاگرام و این پلتفرم هاییه که هر روز تعدادشون بیشتر هم میشه ، هست و واقعا بدون اونها نمیتونیم زندگی کنیم. ولی بیایم باور کنیم بسیاری از ضررهایی که کردیم و بی انگیزگی هایی که داریم بخاطر استفاده بیش از حد همین گوشی هاست و اگه فقط مدتی از گوشی استفاده نکنید و تمام تمرکزتون رو روی اهدافتون بذارید خواهید دید که چقدر پیشرفت میکنید و حال دلتون خوب میشه.

من هنوز اهداف زیادی دارم که بهشون نرسیدم و هنوز هم به زعم خودم آدم موفقی نیستم و همچنان در حال یادگیری تو حوزه تخصصی خودم هستم و چیز های زیادی هست که باید یاد بگیرم. در آینده بیشتر با من و کارهایی که کردم و خواهم کرد آشنا خواهید شد.

من شما رو دعوت میکنم به این چالش ؛ فرقی نمیکنه که کدوم شهر زندگی میکنین ، چند سالتونه و یا چند شکست تو زندگیتون خوردید ، فرقش تو اینه که وقت زیادی براتون نمونده.

اما سوال مهم اینه ، آیا تواناییش رو دارید ؟ آیا میتونید برای رسیدن به موفقیت فداکاری کنید ؟