✍️ مهدیه ردایی / شمارۀ ۴
«آسیب شناسی اجتماعی تداوم حاشیه نشینی در کشور»
به گزارش خبرگزاریها، در ایران بیش از ۱۱میلیون نفر در ۲۷۰۰ محلۀ حاشیهنشین زندگی میکنند. از جمله علل ایجاد و تداوم پدیدۀ حاشیهنشینی در تهران مهاجرت روستاییان به حاشیۀ تهران بهدلیل نبود کار و فقر حاصل از آن در زادگاه خود، رشد شتابان شهرنشینی، ناکارآمدی برنامهریزی فضایی، نابرابری فرصتها و توزیع نادرست منابع، ثروت و درآمدها است که همۀ اینها خود موجب بروز آسیبهای مختلف فرهنگی و اجتماعی شدهاست.
از آن جا که چنین مهاجرانی تخصّص و مهارتی برای اشتغالزایی خود ندارند، تنها مشاغلی مانند کارگری در کورههای آجرپزی میتواند گزینۀ مناسبی برای کسب روزیشان باشد؛ البته که برخی از ساکنان این مناطق به مشاغل کاذب مانند دستفروشی، ماشینشویی و مشابه اینها روی میآورند. لازم به ذکر است که با وجود عدم دسترسی این قشر از جامعه به منابع خدمات فرهنگی و روانشناختی و عواملی نظیر بیکاری و دستمزد پایین، فقر و عدم تخصیص منابع برای اشتغالزایی، آسیبهایی نظیر اعتیاد، دزدی، قاچاق و فحشا نیز در میان آنان بروز و ظهور مییابد.
متأسفانه بهدلیل شیوع اعتیاد در مردان حاشیهنشین، الگوهای رفتاری نادرست در میان خانوادههای آنان نیز به چشم میخورد. این عامل در کنار این امر که آموزش روشهایی برای پیشگیری از تعدّد فرزندان به این قشر از خانوادههای کمبضاعت داده نشده، سبب شده تا رفتارهای خشونتآمیز برگرفته از اعتیاد و تربیت نادرست در مناطق حاشیهای رواج بیشتری داشته باشد و بر روح و روان کودکان و نوجوانان حاشیهنشین تأثیرات غیرقابل جبرانی بگذارد. علاوه بر این، خشونت و تعرّض به زنان و اعتیاد آنان نیز در میان قشر ناتوان حاشیهنشین، موجب شکلگیری بحرانهای هویت فردی و اجتماعی، تکدّیگری در میادین و سوءاستفاده از کودکان شده و عواقب و آثار و هزینههای بسیاری در سطح شهر به دنبال خواهد داشت.
از طرف دیگر، طرحهای ساماندهی نظام جمعیت کمتر توجّهی به مقولۀ پیشگیری و پیشبینی و آیندهنگری در خصوص رشد فزایندۀ احتمالی این سکونتگاهها در حاشیۀ شهرها دارند و تاکنون توفیق چندانی که منجر به پایداری و کنترل آن گردد به دست نیاوردهاند. از آنجا که گروهها و قشرهای کمبضاعت در برنامهها و طرحهای توسعۀ شهری و سیاستهای مسکن نادیده گرفته شدهاند، فقدان ردیف بودجۀ مشخص، عدم کفایت منابع موجود یا نابهسامانی طرحهای پشتیبان از سوی دولت منجر به رشد سکونتگاههای غیررسمی گردیدهاست. با توجّه به آن که رشد جمعیت حاشیهنشینان نیز سبب افزایش اعتیاد و مشاغل وابسته به آن، رشد جمعیت ناکارآمد و تربیتنایافته و دچار آسیبهای روانی خواهد شد، طرحهای آموزشی و مقابلهای در قبال رشد چنین جمعیتی در کشور از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
با انقلاب اسلامی، برای حل مسئلۀ مهاجرت، فقر و مسکن شهروندان، دو استراتژی و طرّاحی مهم، یعنی واگذاری زمین بهویژه زمین کشاورزی و ساخت مسکن عمومی اتّخاذ شد؛ ولیکن چون بهتدریج دولت دخالت خود را از موضوع زمین و مسکن کم کرد و مسکن از یک کالای مصرفی به سرمایهای تبدیل شد که برای حفظ و افزایش ثروت معامله میشد و از سوی دیگر هم، بنگاههای بزرگی جون بانکها به بزرگترین سوداگران مسکن و زمین تبدیل شدند، این طرحها چندان دوام نیاورد.
بنابر همۀ اینها، اکنون انتظار میرود مسئولین مربوطه بهجهت کاهش آسیبهای روانی و اجتماعی وارده بر ساکنین این مناطق، طرحها و بودجههایی را در خصوص ارائۀ خدمات آموزشی و رفاهی به خانوادههای کمبضاعت حاشیه نشین در نظر بگیرند تا بتوان از بیکاری، مشاغل پرخطر و سایر آسیبهای رایج در این قشر از جامعه کاست؛ چرا که تداوم گسترش حاشیهنشینی روزبهروز بر بحرانهای شهری خواهد افزود.