در حالی که بهترین بازاریابهای جهان درسها، رویکردها و استراتژیهای متفاوتی را به ما ارائه میدن، اما در نهایت همه اون ها به نتایج یکسانی مثل فروش بیشتر، وفاداری و شناخت برند ميرسن که هدف اصلی هر کسبوکاریه.
تو اينجا نكته مهم فقط اين نكات نيستن بلكه تمام اين نكات تنها در حوزه بازاريابی كاربرد ندارن . اين نكات در تمام تعاملات روزمره ما از تعامل امون با مدير ارشد تا اعضای خانواده امون كاربرد دارن .
(( اگر با هر فردی درباره نيازها و دغدغه هايش صحبت كنيد ، او ساعت ها به شما گوش خواهد داد .))
به طبع مردم خواستار حل شدن مشکلاتشون هستند. درک این نکته از سوی مردم که محصولات و خدمات را برای آنها تولید میکنید، کلید تولید متن تبلیغاتی جذاب، سمینارهای موثر و ارائه سفر مشتریه و تصمیمات آنها را به خوبی تحت تأثیر قرار میده.
از نظر دیل کارنگی تحت تأثیر قرار دادن انسانها، باعث قانع شدن و ایجاد علاقهمندی در آنها برای استفاده از محصولات و خدمات شما خواهد شد.
هنری فورد:
(( وقتی از مردم درباره خواسته هايشان سوال می كردم ، متوجه شدم آن ها تمايل به داشتن خودروهايی سريع تر دارند .))
تئودور لویت، استاد دانشکده تجارت هاروارد، در تمجید از فورد میگه : « او در بازاریابی واقعا یک نابغه بود و همین نبوغش او را به یکی از معروفترین بازاریابهای جهان تبدیل کرد. او نیازها و خواستههای بازار هدف خود را قبل از اینکه آن را بیان کنند، درک میکرد و برای رفع آنها به سرعت راهحلی ارائه میداد. او از علاقه مشتریانش به خودروهای پر سرعت آگاه شد و مدل T را ساخت که اولین خودرویی بود که به صورت انبوه تولید شد.))
والت ديزنی : تمام روياهای ما می توانند محقق شوند ، اگر شجاعت دنبال كردن آن ها را داشته باشيم .))
والت دیزنی دنیای سرگرمی رو تغییر داد و تجربیات جادویی را برای افراد در هر سنی خلق کرد. دیزنی به عنوان «جادوییترین مکان روی زمین» و جایی که «رویاها به حقیقت میپیوندند» معروف شده. به خاطر اينكه بعد از تماشای یک فیلم دیزنی، علاقهمند میشيد از دیزنی لند یا دنیای دیزنی دیدن کنید و فیلم را در زندگی واقعی خود تجربه کنید که اصطلاحا به آن تجربه 360 گفته ميشه.
شما تحت تاثیر فیلم قرار میگیرید و در هنگام خروج از دیزنی یک اسباب بازی بر اساس فیلمی که دیدهاید، میخرید. توجه دقیق دیزنی به جزئیات باعث خلق تجربهای ماندگار و خاطرهانگیز در ذهن مردم ميشه.
یکی از دلایل شناخته شدن دیزنی به عنوان یکی از بهترین بازاریابهای جهان اینه که ابتدا از کارکنان شرکتها و پارکها میخواهد از وسایل موجود استفاده کرده و نظرات خودشان را بیان کنند. سپس آنها را در اختیار عموم قرار ميده . دیزنی از نظرات و بازخوردهای کارمندان در جهت بهترشدن امکانات و خلق تجربهای شگفت انگیز برای مردم استفاده ميكنه.
به عقیدهی دیزنی شما باید تجربیاتی رو خلق کنید که خودشون رو به بازار عرضه کنند. تجربهای که به خوبی حسی از تخیل را در وجود مشتریانتان فعال کنه و برای اونها به یک نوستالژی تبدیل بشه . در چنین شرایطی حتما موفق خواهید شد. زیرا خدماتی ارائه ميديد که باعث ميشه مردم برای تجربه کردن دوباره اونها به سمت شما برگردن.
از نظر دیزنی باید ارتباط گرم و مثبتی بین مردم و کسبوکار وجود داشته باشد که در همه تبلیغات، پیامها و محتوای آن برند حفظ بشه. در واقع استراتژی اصلی دیزنی خلق یک تجربه کامل و لذتبخش برای مشتری است که توجه و تاکید ویژهای به اون داره.
ديويد اوگيلوی :
(( هميشه روش ها و ايده های مختلف را آزمايش كنيد تا به طور مرتب بتوانيد در هر جنبه از كسب و كارتان به ويژه تبليغات پيشرفت كنيد ))
اوگیلوی به آزمایش کردن پارامترهای مختلف اعتقاد جدی داشت و از نظر او «مهمترین کلمه در هنگام تبلیغات، آزمایش است.» خود او چنین رویکردی را در هنگام بازیابی اجرا میکرد و همین ویژگی او را در فهرست بهترین بازاریابهای جهان قرار داد.
برای مثال اولین موفقیت او به خاطر کمپین کارت پستالی بود که در افتتاحیه یک هتل اجرا کرد. او چندین نسخه کارت پستال آزمایشی را با شکلها و متنهای منحصر به فرد در بین مردم توزیع کرد تا بتواند میزان موفقیت آنها را پیگیری و رصد کند.
پس از مشاهده نتیجه، کارت پستال با بهترین بازخورد و عملکرد در سراسر کشور عرضه شد. و هتل با بودجه 500 دلاری با موفقیت افتتاح شد. بنابراین بهتر است برای تولید بهترین محصول ابتدا محصول را آزمایش کنید، ویژگیها و هدف از ایجاد آن را به طور کامل درک کنید و سپس آن را ارائه دهید.
مري كی اش :
(( وقتی مردم بتوانند محصولات اشان را همراه خود داشته باشند ، راحت تر خريد مي كنند. ))
مری کی اش بارها با گفتن «مخاطب خود را بشناسید» به عنوان یکی از معروفترین بازایابهای جهان در طول تاریخ شناخته شد. او کسبوکار خود را در سال 1963 بر پایهی بازاریابی شبکهای تاسیس کرد. بازاریابی شبکهای به معنای بهرهبرداری از درآمد شبکههای نمایندگان مستقل و شخصی در چارچوب قوانین یک شرکت است. او با موفقیت این تکنیک بازاریابی را در طبقهی متوسط اجرا کرد.
مثلا او با شناخت درست مخاطبانش، زنان خانهداری که به دنبال کاری متفاوت با ساعت کاری آزاد بودند را استخدام کرد. هر چه بیشتر محصولات را میفروختند، بیشتر درآمد کسب میکردند و فروشندههای برتر ماشینهای کادیلاک صورتی را به عنوان پاداش دریافت میکردند.
این حرکت در نوع خود یک تبلیغ ماهرانه بود. هر فروشنده ای که یک کادیلاک صورتی دریافت میکرد، یک تبلیغ هیجان انگیز برای کسبوکار مری کی بود.
استيو جابز :
(( معيار كيفيت باشيد . برخي از مردم به محيطی كه در آن انتظار برتری می رود عادت ندارند .))
استیو جابز همیشه جلوتر از زمان خود بوده. او از محصولات باکیفیت برای بیان پشت پرده داستان اپل استفاده کرد.
تبلیغات اپل نه تنها به ایجاد یکی از موفقترین شرکتهای تاریخ کمک کرد، بلکه استراتژی بازاریابی سنتی را هم نقض کرد. از طریق تبلیغات Super Bowl، سری تبلیغات «متفاوت بیندیشید یا Think Different »، کمپین «دریافت یک مک یا Get a Mac » و رونمایی از محصولات شگفتانگیز، به خوبی میتوان متوجه این موضوع شد که استراتژی بازاریابی جذاب و مینیمالیستی اپل شامل طراحی شیک و تمرکز بر کیفیت بالای محصولاتش بوده و به اپل در خروج از وضعیت ورشکستگی کمک کرد.
استیو جابز به خوبی این نکته را درک کرده و از این ایده استفاده کرد که محصولات باکیفیت و کمپینهای بازاریابی هوشمند کلید موفقیت در کسبوکارها هستند. او تجربیات جذابی خلق کرد و از احساسات مخاطبان برای فروش محصولاتش بهره برد. او از طریق برگزاری رویدادها و کمپینها یک تجربه موفق و احساسی برای مشتریانش ایجاد کرده و به طور مرتب از خلاقیت و نوآوری در محصولاتش استفاده میکند.
د بيرز :
(( من به يك چيزي پي بردم و آن اينكه اگر ايده خوبي داريد ، كافيست فقط به آن پايبند باشيد تا به نتيجه برسيد.))
مجله Advertising Age این جمله از De Beers که گفت: «الماس یک جواهر همیشگی است» را بهترین شعار تبلیغاتی قرن بیستم معرفی کرد.
شاید برایتان جالب باشد که الماس از ابتدا مثل امروز، به عنوان سنگ گرانبها و گران قیمت نبوده. بلکه در جامعه «ذاتا بی ارزش» شناخته میشد. استراتژی اصولی و تبلیغات درست توانست باعث شهرت الماس شود و آن را به عنوان جواهر باارزش معرفی کند.
در پایان قرن نوزدهم، الماس در آفریقای جنوبی کشف شد و بازار آن حسابی داغ شد. برای حفظ ارزش الماس، سیسیل رودز تمام معادن آفریقای جنوبی و شرکتهای فعال در آن را، از جمله یک شرکت متعلق به دو برادر با نام خانوادگی دو بیر، خریداری و تلفیق کرد. به این ترتیب، شرکت معدن De Beers تشکیل شد که تمام امتیاز تولید و توزیع الماسهای استراج شده از آفریقای جنوبی را در انحصار خود درآورد.
از آنجایی که این شرکت کنترل توزیع و عرضه بیشتر الماسهای بازار را در دست داشت، کمبود کاذب محصول ایجاد کرد و قیمت ها را بالا برد.
علاوه بر این، در سال ۱۹۳۸ آنها ایده جذابی را در کمپینهای بازاریابی خود اجرا کردند. کمپین آنها به خوبی مصرفکنندگان را متقاعد کرد که الماس مترادف عشق است و هر چه الماس بزرگتری به شما داده شود، بیان کننده عشق بزرگتری است.
امروزه خیلی از زوجها تعهد خود به یکدیگر را با دادن حلقههای الماس ثابت میکنند. این مساله، نتیجه مستقیم کمپین بازاریابی De Beers است. آنها اثبات کردند که محدود کردن عرضه، تقاضا را تحریک میکند. همچنین ایجاد ارتباطات عاطفی قوی از طریق محصولات، چارچوب استراتژی بسیار موفقی است.
ست گوردين :
(( داشتن احساس امنيت در هر كسب و كاری از داشتن خود آن برند مهم تر است . در واقع راه به دست آوردن امنيت شغلي مادام العمر ، قابل توجه و متمايز بودن از ديگران است .))
ست گودین به عنوان یکی از بهترین بازاریابهای جهان به ما آموخت که مردم به سمت چیزهای قابل توجه کشیده میشوند. او بیان کرد که برای جذب بازار، باید از روند همیشگی و یکنواخت آن متمایز شویم. ما این کار را با بهترین بودن، متفاوت بودن، منحصر به فرد بودن، پیشرو بودن و یکپارچه بودن در کنار مردم انجام میدهیم. برای درک بهتر این موضوع فردی را در نظر بگیرید که در مراسمی که همه افراد لباس رسمی به تن دارند، او لباس اسپرت پوشیده است. چنین شخصی مسلما توجه همه را به خودش جلب میکند. در واقع، این همان استراتژی گاو بنفش است .
البته فراموش نکنید که برای جلب توجه مشتریان نباید هر کاری بکنید. مثلا برای جلب توجه میتوانید برهنه در خیابان بدوید در حالی که این کار اصلا جالب و پسندیده نیست. دقت کنید باید آنقدر قابل توجه باشید که توجه مردم را به خود جلب کرده و سپس سعی کنید توجه و علاقهمندی آنها نسبت به برندتان را حفظ کنید.