ویرگول
ورودثبت نام
(فلانی) فرهاد نعمتی
(فلانی) فرهاد نعمتی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

فرهاد نعمتی نویسنده

فرهاد نعمتی
فرهاد نعمتی

(۱۰)

( پاییز )

پاییزی که تو نباشی نه عاشقانه است نه زیبا ،

هیچ برگ زردی ، شاد نیست از این زردیه درختان سرو ،

فردا هم برفش حس یک رنگی ندارد ،

فقط سرمای طاقت فرسایی که جان میگیرد از زمین های سرسبز .

تو برگرد تا زیبا باشد ، تو برگرد تا زیبایی باشد .

تو باشی و خش خش قدم هایت ،

تو باشی و گلوله ی برف میان دستانت ،

تو باشی که زمین بچرخد و بچرخم دورِ سرت ،

و بگویم دوستت دارم .

تو باشی ،

آتشی کنار حوض ،

دو استکان قهوه ی داغ ،

زمزمه ی خنده هایت در حیات بپیچد ،

و ارام کنار گوشت بگویم قهوه ات از دهن افتاد... .!

فرهاد نعمتیفرهاد نعمتی نویسندهفلانینویسنده فلانیفلانی فرهاد نعمتی
فرهاد نعمتی { نقاش-نویسنده-شاعر-فیلمنامه نویس } فیلمنامه ( یلدا ) - شعر نو ( بلوار میرداماد ) - رمان (ضبط صوت )
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید