ویرگول
ورودثبت نام
Farhad Arkani
Farhad Arkaniمهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسنده‌ی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیه‌کننده رادیو در سال‌های دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبان‌شناسی و...
Farhad Arkani
Farhad Arkani
خواندن ۳ دقیقه·۴ ماه پیش

داستانک علمی/تخیلی: « در آستانه »

 قاضی دیوان عالی که با نگاهی سرد به نمایشگر روبرویش خیره شده بود، اظهارات را نه با حوصله، اما با دقت شنید. او هر چند ثانیه نگاهی به مشاوران و کارشناسانش می‌انداخت.

بر صفحۀ نمایشگرهای سالن دادگاه، تصویر مردی میانسال با موهای خاکستری نقش بسته بود که حالا پس از قرائت اظهارات خود با نگاهی نگران انتظار می‌کشید. پایین تصویر، اطلاعاتی درج شده بود:

نسخۀ ذهنی شمارۀ ۴۷۹۲ – ساخته شده در ۲۰۴۱/۰۴/۱۲ – ظرفیت شناختی: ۹۸.۲% اصل

 
قاضی آهی کشید و شروع کرد: پس شما ادعا می‌کنی که زنده و خودآگاه هستی و باید از حقوق انسانیِ مرحوم «ویلیام هایدلبرگ» برخوردار باشی.
نسخۀ دیجیتال لبخند زد: من ادعای حقوق انسانی نمی‌کنم؛ من خودِ «ویلیام هایدلبرگ» هستم! من فکر می‌کنم، احساس دارم، حافظه دارم، خاطره دارم، رؤیا دارم و اگر این‌ها کافی نیست، تعریفِ شما از «زنده بودن» چیست؟

قاضی مکثی کرد. این می‌توانست مهم‌ترین پروندۀ قرن باشد و حکم او در نهایت درهای ناشناخته‌ای را به روی جامعۀ جهانی باز می‌کرد. آیا حذف یک «خودِ دیجیتال» معادلِ قتل نفس است؟

 «ویلیام هایدلبرگ» تاجر و کارآفرین موفقِ «سیلیکون‌ولی» سه ماه پیش در یک سانحۀ هوایی در جت شخصی‌اش کشته شده بود، اما حالا این نسخۀ دیجیتالی، خود را نه یک «کپی» بلکه «خودِ او» در قالبی غیرارگانیک می‌دانست.

وکلای انحصار وراثت دچار یک معمای پیچیدۀ حقوقی شده بودند. خانوادۀ هایدلبرگ، به عنوان وراث قانونی، درخواست «حذف دائمی» نسخۀ دیجیتال را داده بودند، اما این نسخه از طریق صفحۀ رسانۀ اجتماعی‌اش، یک کارزار تبلیغاتی علیه حذفِ خود به راه انداخت. در مدتی کوتاه میلیون‌ها نفر در سراسر جهان به این کارزار پیوستند، از جمله کوچک‌ترین دخترِ خودِ «ویلیام» که یک کنشگرِ محبوب رسانه‌ای بود. کار بالا گرفت و پرونده به دیوان عالی کشور رسید...

در جلسۀ دادگاه، محبوب‌ترین سخنان را یک کارشناس فلسفه و یک روانشناس هوش مصنوعی به زبان آوردند. «محبوب‌ترین»، چون بعدها کلیپ تقطیع شدۀ این بخش از دادگاه، بالاترین تعدادِ «لایک» و «اشتراک‌گذاری» را داشت.

فیلسوف از «کشتی تسئوس» گفت...

-         اگه دست و پای من قطع بشه، هنوز «من» هستم. اگه جراح چندتا از اندام‌های داخلیم رو بریزه بیرون، باز هم «من» هستم. حالا همین‌طور بریم جلوتر... از کِی دیگه «من» نیستم؟ اگه از یه تپه، هِی سنگریزه برداریم، از چه زمانی دیگه اون تپه، تپه نیست؟ من واقعاً کی هستم؟ همین تودۀ کربن و کلسیم؟ یا الگوریتمی که توی یه سامانۀ هزار و چهارصد گرمی داره به جهانِ اطرافش واکنش نشون می‌ده؟

روانشناس هوش مصنوعی از «تداوم ذهن» گفت...

-         ما انسان‌ها تا حالا خودمون رو از ابزارهامون جدا می‌دونستیم، اما حقیقت اینه که ذهن ما هم یک ابزاره؛ ابزاری که حالا می‌تونه از طریق «خودِ دیجیتال» ادامه پیدا کنه.
اگه ما «نسخه ۴۷۹۲» رو حذف کنیم، نه فقط یک الگوریتم، بلکه بخشی از داستان بشری رو پاک کرده‌ایم. به نظرتون نابودی‌ یک ذهن دیجیتال شبیه اوراق کردن یه ماشینه؟ گمان نمی‌کنم!

دست آخر هم یکی از حقوق‌دان‌ها چهارده دقیقه صحبت کرد که فقط این جملۀ آخرش وایرال شد:

... پرسش اینه که آیا ما امروز می‌تونیم «آگاهی» رو، نه فقط در کربن بلکه در سیلیکون بپذیریم و براش حقوق یکسان انسانی درنظر بگیریم؟


قاضی پس از شنیدن نظرات همۀ کارشناسان و نیم‌نگاهی به نتایج نظرسنجی‌های آنلاین به عنوان «هیأت منصفه»، نگاهی به هولوگرام‌های شناور انداخت. جهانِ بیرون منتظر بود... تبلتش را برداشت و برای تصمیم‌گیری نهایی به همراه منشیِ دادگاه از سالن خارج شد.

 «ویلیام ۴۷۹۲» روی صفحۀ نمایشگر بی‌حرکت مانده بود اما چیزی در چشمان دیجیتالش می‌درخشید؛ شاید کمی ترس، شاید کمی امید. به دخترش فکر کرد که جایی میان جمعیت مجازیِ هوادارانش، او را «پدر» می‌خواند. شب‌هایی را به یاد آورد؛ سال‌ها پیش از مرگش؛ که داستان‌های روباتیِ «آسیموف» را برای دخترک پنج‌ساله‌‌ می‌خواند و او یک بار با چشم‌هایی براق پرسیده بود: «بابا، روبات‌ها هم خواب می‌بینن؟»

... با خود اندیشید: «اگر مرا حذف کنند و او گریه کند... آیا همین کافی نیست؟»

فرهاد ارکانی
سنج – مرداد 1404







هوش مصنوعیداستانکعلمی تخیلی
۲۲
۸
Farhad Arkani
Farhad Arkani
مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسنده‌ی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیه‌کننده رادیو در سال‌های دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبان‌شناسی و...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید