بیسوادیِ سیاه و بیسوادیِ سفید چیست؟
◄ بیسوادی سیاه:
این را همه میشناسیم و در نخستین نگاه، پیداست.
اینکه کسی نمیتواند نام خود را روی برگهی کاغذ بنویسد یا تابلوی یک خیابان را بخواند.
این ارزانترین نوع بی سوادی است که میتوان به سادگی با آن مبارزه کرده، از جامعه ریشهکن کرد.
◄ بیسوادی سفید:
اما تشخیص این یکی بسیار پیچیده است و به نحوی خزنده در میان ما جریان دارد.
این نوع بیسوادی ویژهی کسانی است که در ظاهر توانایی خواندن و نوشتن دارند و حتی هر روز در فضای حقیقی و مجازی، مینویسند و حرف میزنند...
کسانی که انواع مدارک آموزشی و درجات دانشگاهی و گواهینامههای حضور در دورههای تخصصی و فوقتخصصی و آموزشی در کلاسها و همایشهای داخلی و خارجی را در کیف خود جابهجا و یا در قابهای گرانقیمت، زینتبخش دفتر و محل کار خود میکنند که اگر به آنها تیتر تخصصیشان «دکتر» یا «مهندس» نگویی، انگار اهانتی نابخشودنی مرتکب شدهای، اما در قبال این همه طمطراق و شوکت ظاهری، هنوز در سادهترین تعاملها و ارتباطات با دوستان و همکاران و اعضای خانواده خویش دچار چالشهای جدیاند و به دلیل غرور کاذب ناشی از جایـگاه ظاهـری خود، حاضر به قبول و یا حتی شنیـدن تجارب یا راهنماییهای دیگران و حتی بزرگتر و عالـمتر از خود نیستند و چنتهشان از خرافات، موهومات و شبهعلم پر است.
آنها انواع اخبار رنگارنگ و هیجانانگیز، اما دروغ و غیرموثق را در قالب ایمیل و پیام و پیامک در فضاهای مجازی و انواع شبکههای اجتماعی به دوست و آشنا و دور و نزدیک منتقل میکنند، اما با سادهترین معیارهای ارزیابی صحت و سقم یک پیام و خبر آشنایی ندارند.
آن را بیسوادی سفید میگویند چرا که در نگاه اول، دیده نمیشود.
این بیسوادی به سادگی قابل سنجش نیست و در آمارها ثبت نمیشود.
این نوع بیسوادی، وقتی با انواع مدارک رنگارنگ دانشگاهی، تایید و تقویت شود سببساز جهل مرکب است زیرا حال، فرد به ابزارهایی جدید برای تقویتِ بیسوادی و دفاع از باورهای نادرستِ خود مجهز شده است و متأسفانه یکی از دردهای اساسیِ امروزِ جامعهی ما همین جهل مدرن است.
برگرفته از نوشتار دکتر مجید ابهری ـ آسیبشناس اجتماعی
با اندکی ویرایش