هرزمان که خواستید در قلمرو جدیدی پا بگذارید و در دنیای غریبی پا بگذارید عقل حکم میکند که از یک نقشه خوان کمک بگیرید.
حرکت رو به به ناشناخته ها، این همان کاری است که شرکت های موفق انجام میدهند. آیا میدانید آن ها برای کم کردن ریسک خود از چه ابزاری کمک میگیرند؟ "نقشه راه" که در کسب و کار گاهاً به آن استراتژی گفته میشود.
ممکن است شما به دنبال تدوین اولویت ها جدید در کسب و کار خود باشید یا به برنامه هایی برای رشد نیاز داشته باشید. شاید وضعیت نقشه دقیقی از راه محصولات فعلی خود ندارید یا به دنبال تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بخش جدیدی هستید. در هرکدام از این موارد حتماً به یک استراتژی نیاز خواهید داشت.
رسیدن به این واقعیت که سازمان ها به استراتژی نیاز دارند آسان است. اما ایجاد استراتژی کمی دشوار است.
در هر هدفی، برای اینکه مقصد را بشناسید ابتدا باید بدانید در کجا هستید. بنابراین قبل از اینکه به آینده نگاه کنید و قدمی بردارید، باید عملکرد گذشته یا وضعیت فعلی منطقه ای که میخواهید در آن قدم بگذارید را مرور کنید.
به گوشه کناره های منطقه بازی نگاه کنید و تعیین کنید که چه کسی یا چه شرکتی خوب عمل کرده، چه چیزی می تواند آن را بهتر (تکمیل) کند و چه فرصت هایی وجود دارد که دیده نشده است. من پیشنهاد میکنم مسیری که قبلا دیگران رفته اند را تکمیل کنید و از تجربه سایرین کمک بگیرید اما داخل منطقه بازی دیگران نشوید! ابزارها و تکنیک های بسیاری برای کمک به این فرآیند وجود دارد ، مانند تجزیه و تحلیل SWOT (قدرت ، ضعف ، فرصت ها و تهدیدات).
شما باید به ضعف ها و قوت های درونی خود توجه کنید، و فرصت ها و تهدیدات را بسنجید. در کنار swot میتوانید از ابزار PESTLE (سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فناوری ، حقوقی و زیست محیطی) که موارد کلان را در نظر دارد کمک بگیرید. و تهدیدات و فرصت هایی که ممکن است در هر دسته ایجاد شود را مینویسید.
مهمترین بخش این فرآیند مربوط به پرسش از افراد مناسب و باتجربه است تا اطمینان حاصل کنید که بیشترین و دقیقترین اطلاعات را جمع آوری کرده اید.
فلسفه وجودی شرکت یا سازمان شما در چیست؟ که هستیم و چه میخواهیم؟
ماموریت اهداف بنیادین شما و نیازی از جامعه که شما در مرحله شناخت و جمع آوری اطلاعات به آن دست یافته اید را بیان میکند و در آن مبنای تمایز شما از سایرین نیز در آن بیان میشود. در بیانیه ماموریت به 6 پرسش پاسخ میدهید. چه چیزی؟ چه کسی؟ کجا؟ چرا؟ چگونه؟ از مواردی است که در بیانیه ماموریت آورده میشود.
چه میخواهید بشوید؟ اهداف خود را به شرط غیرمحال بودن بنویسید. چشم انداز ستاره قطبی و مسیرنمای نقشه است و برانگیزاننده شماست که تصویری از آینده شما را به نمایش میگذارد.
در چشم انداز جایگاه شما در آینده صنعتی که در آن هستید، اهداف سودآوری، اهداف محصول، اهداف بازاری، اهداف مشتری و اهداف کارکنان باید آورده شود.
در این مرحله ، هدف این است که مجموعه ای از اهداف سطح بالا برای همه زمینه های فعالیت خود ایجاد کنید. اهداف باید اولویت ها را مشخص کنند و ماموریت و چشم انداز شرکت را تضمین کنند.
با نگاهی به بررسی خود در مرحله اول ، به ویژه تجزیه و تحلیل SWOT و PESTLE ، می توانید نقاط قوت و ضعف مشخص شده را در اهداف خود بگنجانید.
بسیار مهم ، اهداف شما باید SMART (خاص ، قابل اندازه گیری ، دستیابی ، واقع گرایانه و مرتبط با زمان) باشند. اهداف شما همچنین باید شامل عواملی مانند KPI ، تخصیص منابع و الزامات بودجه شما نیز باشد.
اکنون زمان آن است که با معنا بخشید به اهداف استراتژیک در برنامه های کوتاه مدت دقیق تر،به کالبد استراتژی خود جانی بدهید! این برنامه ها شامل اقدامات برای بخش ها و عملکردهای عملیاتی شرکت شما خواهد بود.
اکنون شما روی نتایج قابل اندازه گیری و برقراری ارتباط با دارندگان سهام متمرکز شده اید که باید چه کاری در چه زمانی انجام دهید. شما حتی می توانید برای اجرای استراتژی به برنامه های کوتاه تاکتیکی فکر کنید.
ممکن است تمام برنامه ریزی ها و کارهای سخت انجام شده باشد ، اما بازنگیری ضروری است.
باید به طور مداوم همه اهداف و برنامه های عملی را مرور کنید تا اطمینان حاصل کنید که هنوز برای رسیدن به آن هدف کلی در مسیر درست هستید.
مدیریت و نظارت بر کل استراتژی یک کار پیچیده است ، به همین دلیل بسیاری از مدیران ، مدیران و رهبران مشاغل به دنبال روشهای جایگزین برای دستیابی به استراتژی ها هستند. ایجاد ، مدیریت و بررسی یک استراتژی مستلزم آن است که اطلاعات مربوطه را ضبط کنید ، تکه های بزرگ اطلاعات را تجزیه کنید ، برنامه ریزی کنید ، اولویت بندی کنید ، اطلاعات مربوطه را ضبط کنید و یک چشم انداز استراتژیک روشن داشته باشید.