هوینگ چیست؟؟
عامل بنیادی موثر در مورد بیت کوین هوینگ بیت کوین در ماه می میلادی است که این مورد می تواند برای افزایش قیمت بیت کوین تاثیر گذار باشد.
آقای ساتوشی ناکاموتو برای جلوگیری از تورم و ایجاد بی رویه بیت کوین یک محدودیت به نام HALVING ایجاد کرده است.
حدود هر 4 سال یکبار میزان جایزه ای که به ماینر ها داده می شود نصف می شود.
همین موجب کنار رفتن برخی ماینر ها و در نتیجه کاهش عرضه ی بیت کوین می شود.
کاهش عرضه ی بیت کوین نیز موجب افزایش قیمت بیت کوین خواهد شد.
در دو مورد قبلی HALVING بیت کوین که این ارز از 50 تا به 25 تا و از 25 تا به 12.5 تا رسید افزایش قیمت قابل توجهی در بیتکوین داشتیم.
و در ماه می امسال به 6.25 تا بیتکوین رسید.
همانطور که چاپ اسکناس توسط بانک های مرکزی انجام می شود در سیستم بلاک چین و بخصوص بیت کوین که یک سیستم proof-of-work است، ایجاد و چاپ بیت کوین توسط ماینر ها بر اساس یک روش خاص انجام می شود.
بیت کوین برای دسترسی عموم و همچنین به عنوان یک پول مردمی ایجاد شد تا بر خلاف Fiat های رایج دنیا مثل ریال یا دلار، چاپ آن به موسسه مالی یا بانک خاصی وابسته نباشد و هر کسی با شرایطی بتواند اقدام به چاپ آن کند اما مشکلی وجود داشت مشکل DEBASE شدن آن بود.
بدین معنی که چاپ دائم بیت کوین موجب بی ارزش شدن آن می شود.
چاپ اسکناس توسط بانک های مرکزی نوعی مالیات غیر مستقیم است که از همه گرفته می شود.
هدف آقای ساتوشی ناکاموتو ایجاد روشی بود که بر اساس اعتماد به شخص یا موسسه خاصی نباشد.
بنابراین هر 210000 بلاک یعنی حدود 4 سال یکبار جایزه ماینر ها نصف می شود تا این جایزه به سمت صفر برود و در واقع عرضه ی بیت کوین در یک زمانی متوقف شود تا دچار INFLATION نشود.
حدود 13 می 2020 نیز یک HALVING داشتیم که جایزه ماینر ها از 12.5 بیت کوین به 6.25 بیت کوین رسید و این مسئله از نظر بنیادی برای ما مهم است چون عمل ماینینگ رو کمی از لحاظ اقتصادی کم صرفه تر می کند و برخی ماینرها از این کار صرف نظر می کنند و این موضوع به نفع بیت کوین است و عرضه آن را کم می کند در نتیجه کم شدن عرضه بیت کوین تقاضا بالا می رود و قیمت افزایش پیدا می کند.
زیرا در FIAT های دیگر مثل دلار یا ریال که زیر نظر یک موسسه و بانک مرکزی هستند، به دفعات QUANTITATIVE EASING داریم که در واقع پول چاپ می کنند و نقدینگی را بالا می برند که بالا رفتن نقدینگی موجب بی ارزش شدن آن ارز می شود.
مثل آن است که معدنی سرشار از طلا پیدا کنیم همین موجب می شود قیمت طلا کاهش پیدا کند.
بنابراین کاهش عرضه موجب افزایش قیمت خواهد شد و در مقابل افزایش عرضه موجب کاهش قیمت خواهد شد.
در بیت کوین بر خلاف ارز هایی مثل دلار یا ریال QUANTITATIVE EASING نداریم و در مقابل QUANTITATIVE HARDENING یا همان HALVING را داریم.
HALVING موجب می شود میزان چاپ و تولید بیت کوین محدود باشد بنابراین نقدینگی و میزان بیت کوین همیشه یک مقدار ثابت و محدودی خواهد بود و همین موجب ارزشمند بودن این ارز می شود.
همانطور که در تاریخ مطالعه می کنیم.
در گذشته نمک (SALT) کمیاب بوده است و قیمتی برابر با طلا داشته است.
به مرور زمان با زیاد شدن نمک ارزش آن نیز کم شده است.
ولی افرادی که نمک را در آن زمان حمل می کردند یا همان SOLIDIERS که جان خود را به خطر می انداختند همچنان در خاطر ما و تاریخ باقی مانده اند.
اما ارزش نمک بسیار پایین آمده است.
بنابراین هر چیزی که کاهش پیدا کند ارزشش بالا می رود و هر چیزی که افزایش پیدا کند ارزشش کاهش پیدا می کند.
توصیه ای برای تریدر های جوان داریم که به هیچ عنوان وجه سرمایه از کسی قبول نکنند.
اگر شخصی در زمینه ترید مهارتی دارد، می تواند خود حتی با سرمایه کمتر و زمان بیشتر به سود برسد.
اگر شخصی در شرایط خاص، حاضر به پذیرش سرمایه شخص دیگر شد حتما حتما می بایست قرار دادی سخت بین طرفین مبنی بر پذیرش هر گونه ریسک سود و ضرر از جانب سرمایه گذار بسته شود.
همچنین سرمایه گذاران نیز می بایست توجه کنند بر حساب حرف های گول زننده هر شخصی که به او اطمینان ندارند سرمایه خود را دست آن شخص ندهند.
بازار کریپتو ها سرشار از ریسک است و ممکن است سرمایه شما را به کلی از بین ببرد.
بنابراین بهتر است هر شخص با دانش و ریسک خود وارد بازار شود.
زیرا امکان دارد افراد کلاهبردار زیادی در این بازار وجود داشته باشند که سرمایه شما را در انواع گوناگون توکن و سرمایه گذاری های پر ریسک از بین ببرند.
سیف هون SAFE HAVEN نوعی سرمایه گذاری است که در مواقع آشفتگی بازار های مالی موجب افزایش دارایی ما و یا حداقل حفظ آن می شود.
مواقعی است که در اقتصاد به دلایل گوناگون آشفتگی و عدم قطعیت ایجاد می شود.
به طور مثال ممکن است رکود ایجاد شود یا بازار های مالی سقوط کنند.
در این مواقع سرمایه گذاران ترجیح می دهند که سرمایه خود را جایی ببرند که کمترین میزان ضرر و زیان متوجه سرمایه آنها شود.
به دلیل اینکه جاهایی که می توانیم در مواقع بحران مالی سرمایه خود را ببریم محدود است تقاضا آنها و طبعا قیمت آنها نیز بالا می رود.
بنابراین SAFE HAVEN ها در مواقع بحرانی نه تنها می توانند موجب حفظ ارزش سرمایه ما شوند بلکه حتی می توانند موجب سود زایی شوند.
سیف هون SAFE HAVEN ها می توانند سرمایه گذاری های مختلفی باشند.
یکی از پر طرفدار ترین SAFE HAVEN ها طلا است.
بین طلا و بازار های مشتقی دنیا یک CORRELATION منفی وجود دارد.
بدین معنی که وقتی بازار ها سقوط می کنند قیمت طلا افزایش پیدا می کند.
زیرا در مواقع بحران های بازار سرمایه گذاران به سمت SAFE HAVEN هایی مثل طلا متمایل می شوند و برعکس وقتی اوضاع بازار های مشتقی رو به راه و صعودی است قیمت طلا کاهش پیدا می کند زیرا وقتی سرمایه گذاران خیالشان از اوضاع بازار راحت باشد طلا خود را می فروشند و سهام می خرند.
اما خبر خوب آن است که کریپتوکارنسی ها در شرایط اخیر (ویروس کرونا) سقوط بازار های مالی توانستند بدون حامی رو پا بایستند و هواداران خود را امیدوار کردند و توانستند به عنوان SAFE HAVEN عمل کنند.
اگر چه در ابتدای سقوط بازار ها حدود دو هفته قبل بازار کریپتوکارنسی ها هم حدود 40% سقوط کرد اما توانست به سرعت خود را سر پا کند.
بنابراین با قطعیت می توان گفت در اولین امتحان SAFE HAVEN بودن توانست به خوبی پیروز شود. هر چند باید منتظر امتحان های بعدی باشیم.
به طور کلی تحلیل ابزار مالی به دو دسته عمده تقسیم می شود:
1. تحلیل بنیادی FUNDAMENTAL ANALYSIS
2. تحلیل تکنیکی TECHNICAL ANAL
در تحلیل بنیادی ما با عوامل اقتصادی خرد و کلان ابزار مالی مورد نظر و صورت های مالی و حساب سود و زیان و قرارداد ها سر و کار داریم.
در تحلیل تکنیکی به ابزار ریاضی و روانشناسی فعالان بازار برای پیش بینی حرکت نمودار ها می پردازیم.
افراد طرفدار تحلیل بنیادی را FUNDAMENTALIST و افراد طرفدار تحلیل تکنیکی را CHARTIST می نامیم.
البته کلمه FUNDAMENTALIST در علوم سیاسی به معنای بنیاد گرا است.
اما در مفهوم بازار سرمایه منظور کسی است که به طور خاص توجهش بر روی تحلیل بنیادی سهام و اوراق مشتقه است و در مقابل CHARTIST ها توجه شان به تحلیل تکنیکی و استفاده از ابزار ریاضی و روانشناسی فعالین بازار برای پیش بینی سهام است.
حال سوال مهم این است:
برای تحلیل کریپتوکارنسی ها از تحلیل تکنیکی استفاده کنیم یا تحلیل بنیادی؟
برای پاسخ به این سوال به جمله ای از Rene Rivkin اشاره می کنیم:
تاکنون هیچ چارتیست پولداری ندیده ام.
به نظر می رسد که این جمله ی Rene Rivkin پر بیراه نباشد.
تحلیل تکنیکی به صرف یک تحلیل مستقل اگر چه بسیار زیباست و ابزار خوبی دارد اما به تنهایی نمی تواند برای تحلیل بازار سهام و اوراق مشتقه مفید باشد.
البته نتیجه گیری نهایی بر عهده ی دوستانی است که این مقاله آموزشی را مطالعه میکنند تا با تشخیص و قوه عاقله خود تصمیم گیری کنند.
حال سوالی که پیش می اید آن است که آیا تحلیل تکنیکی به طور کلی بی فایده است؟
پاسخ البته خیر است.
تحلیل تکنیکی نه تنها بی فایده نیست بلکه بسیار کارساز است.
شرط کارساز بودن تحلیل تکنیکی آن است که حتما حتما همراه با تحلیل بنیادی استفاده شود.
یعنی ما با تحلیل بنیادی شرایط کلی بازار و TREND و روند کلی بازار را پیدا کنیم.
سپس با تحلیل تکنیکی نقاط ورود و خروج و روش مدیریت پوزیشن را پیدا کنیم.
در واقع این دو تحلیل لازم و ملزوم یکدیگر هستند.