بارها خواستم در مورد تجربه های استارتاپی که تو این ده سال داشتم، بنویسم اما هر بار به هر دلیلی نشد، و دستم به تایپ نرفت...
اما این سری می نویسم که یادگار بمونه ... برای اولین مطلب میخوام با ی سوال شروع کنم و تهش نظر خودمو بگم
واقعا ایده مهمه یا عمل؟
این که هر کدومش در جایگاه خودش مهمه، قطعا بحثی توش نیست اما واقعا به خودمون حق بدیم اگه نشه جواب درست و جامعی برای این سوال پیدا کرد، مثل سوال علم بهتر است یا ثروت؟ یا اول مرغ بوده یا تخم مرغ؟
من میگم واقعا ایده مهمه به شرطی که ایده متناسب با جغرافیا و جامعه ای باشه که میخوای توش اون کارو انجام بدی، چون نهایتا اون جامعه است که باید از ایده و سرویست استفاده کنس تا استارتاپت موفق بشه.
اما من میگم عمل هم مهمه!
بهترین ایده ها وقتی به سود میرسن که به بهترین شکل اجرایی بشه، ی ایده یکسان ممکنه توسط ده ها نفر و یا تیم جلو بره و اون تیمی برنده اس و بیشترین سهم بازار رو داره که تونسته باشه به شاخص اقبال عمومی بالاتری برسه ... یعنی مردم بخوانش و ازش سود ببرند.
تا امروز بیشتر از هفت استارتاپ شروع کردم که 5 تا شکست خورده و 2 تاش تا حدودی به نتیجه رسیده و در مسیر هدفمه ... اون پنج تایی که شکست خورد، چهارتاش ایده خوبی نداشتند! و فقط ی ایده از اون ایده ها، واقعا عالی بود که البته به دلیل اینکه با شرایط کشورمون سازگار نبود، شکست خورد.
این نوشته رو بعدا حتما بروزش میکنم اما اگه میخوای به ی داشتن ی استارتاپ موفق برسی، اول به اینکه قراره چطور اجرا بشه اصلا فکر نکن، به اصل ایده فکر کن، ببین ایده واقعا کمکی به مردم میکنه؟ مردم و اطرافیانت قبولش میکنند؟ می فهمنش؟ توجیه داره که روش وقت و سرمایه بزاری؟ اگه آره فقط شروع کن، دنبال بهانه نباش که تیم نیست، پول نیست و ... فقط شروع کن تا به اونجایی که میخوای برسی، مشکلات باعث نمیشه که تو به مسیرت نرسی، فقط باعث این میشه که دیرتر برسی ...
از قدیمم گفتن دیر و زود داره اما سوخت سوز نداره
به امید ایرانی آباد