
روابط بین دیزاینر و کارفرما همیشه ساده نیست. بسیاری از تعارضها ریشه در تفاوت بین زبان طراح و زبان کسب و کار دارد. طراحان به زیبایی و تجربه کاربری فکر میکنند اما کارفرما بیشتر به نتیجه تجاری و بازگشت سرمایه میاندیشد. وقتی این فاصله پر نشود، پروژهها پیچیده و زمانبر میشوند.
علت اول: درک ناقص نیازها
بسیاری از دیزاینرها بدون پرسیدن سوالات کلیدی کار را شروع میکنند. سوالاتی مثل هدف تجاری، مخاطب هدف، شاخصهای موفقیت و محدودیتهای فنی اغلب نادیده گرفته میشوند. نتیجه این میشود که طراحی زیبا تولید میشود اما با معیارهای سنجش کارفرما همخوانی ندارد. راهکار ساده اما موثر این است که از ابتدای پروژه یک جلسه کشف داشته باشید و خروجی آن را در یک سند کوتاه بنویسید.
علت دوم: فرضیات شخصی طراح
طراحان حرفهای معمولاً با سلیقه و حس زیبایی قوی وارد پروژه میشوند. مشکل وقتی پیش میآید که این سلیقه به جای نیاز واقعی مشتری محور تصمیمگیری شود. طراح باید مرجع و نمونه بخواهد، فرضیات را ثبت کند و هر انتخاب را با دلیل یا داده پشتیبانی نماید. A B تست یا نمونه اولیه سریع میتواند اختلاف را کم کند و جهتگیری را به سمت داده ببرد.
علت سوم: ارتباط ضعیف و بازخورد نامنظم
بازخوردی که کلی و بدون ساختار باشد، تنها چرخههای اصلاح را طولانی میکند. لازم است از فرم بازخورد یا چارچوبی مشخص استفاده شود. سوالاتی مثل آیا این صفحه هدف را منتقل میکند، آیا کاربر میتواند هدفش را برآورده کند، و کدام عنصر اولویت دارد باید پاسخ داده شود. زمانبندی و تعداد راندهای بازنگری هم باید از پیش توافق شود.
علت چهارم: عدم مستندسازی تصمیمات
بسیاری از اختلافها پس از گذشت زمان و با فراموشی دلایل اولیه رخ میدهد. ثبت تصمیمات، گزینههای کنار گذاشته شده و منطق پشت هر انتخاب به کاهش سوتفاهم کمک میکند. مستندات سادهای مثل خلاصه جلسه، لیست تصمیمات و نسخههای قابل مشاهده از نسخههای طراحی از پیچیدگیها میکاهد.
راهکارهای عملی برای بهبود رابطه
۱. جلسه کشف کامل و مستند: هدف، مخاطب، معیارهای موفقیت، محدودیتها و مهلتها را جمع کنید.
۲. قالب مشخص برای بازخورد: سوالات دقیق بدهید تا بازخورد جهتدار و قابل اجرا شود.
۳. نمونه و مرجع بخواهید: کارفرما را تشویق کنید نمونههایی نشان دهد که دقیقاً چه چیزی میپسندد یا نمیپسندد.
۴. ارایه هدف محور: هر پرزنت باید نشان دهد طراحی چگونه مشکل را حل میکند نه فقط اینکه زیباست.
۵. قراردادهای کوچک و قابل ارزیابی: به جای توافق کلی، پروژه را در مینیفازها تقسیم کنید تا هر فاز اندازهگیری شود.
۶. ارتباط شفاف درباره زمان و هزینه: تغییرات بدون بازنگری در زمان یا هزینه را از ابتدا روشن کنید.
جمع بندی
تعارض میان دیزاینر و کارفرما اغلب ناشی از شکاف در درک، فرضیات و ضعف در ارتباط است. اگر دیزاینرها از ابتدا روی کشف نیازها، مستندسازی و بازخورد ساختاری تمرکز کنند و کارفرماها نیز مرجع، اولویت و معیارهای موفقیت را شفاف کنند، بسیاری از این مشکلات حل خواهند شد. در نهایت رابطه حرفهای یعنی تلاش مشترک برای رسیدن به نتیجهای که هم برای کسب و کار ارزش ایجاد کند و هم برای
کاربر تجربه خوبی بسازد.