فشار بر قوه قضائیه روزها بیش از همیشه
افزایش برخورد با دانه درشت ها و رسیدگی به پرونده متخلفان بزرگ اقتصادی این روزها به یکی از تیتر های اصلی رسانه ها تبدیل شده است. هر یک از این پرونده ها که با محاکمه یک یا چند نفر همراه است منافع عده بسیار زیادی را به خطر انداخته است.
قوه قضاییه بر اساس وظیفه ذاتی خود و بدون درنظر گرفتن هرگونه ملاحظه سیاسی و روابط فامیلی و اجتماعی حق مردم مظلوم را از کلاهبرداران و ظالمان می ستاند. مردمی که در شرایط دشوار اقتصادی به هر دریچه ای پناه آورده تا ارزش سرمایه خانواده خود را حفظ کنند و آینده ای روشن برای فرزندانشان محیا کنند؛ اما دزدان اعتماد مردم و برخی صاحبان قدرت و ثروت با بهره برداری از این شرایط پول روی پولشان می گذارند.
غفلت از این سو استفاده ها که گاه چند سال ادامه داشته فرصت کافی را برای این افراد و گروه های تبهکار فراهم آورده تا با کمک ثروت های باد آورده رسانه و قدرت خریداری کرده و صدای فریادشان به جای جایگاه متهم و زبان وکیل در دادگاه، از رسانه های رسمی و حتی گاه از زبان مسئولین و چهره های سرشناس شنیده شود.
کانال های اینستاگرامی و تلگرامی هم که در ازای دریافت مبالغ مختلف بر اساس تعداد مخاطبانشان به «تبلیغ» میپردازند؛ گاه نا آگاهانه و گاهی هم با علم به ماهیت پیامی که از محتوای «تبلیغ» به مخاطب القا می شود؛ در سایه درگیری نهادهای داخلی بر سر نوع نظارت شبکه های اجتماعی به تریبون جنایتکاران کت و شلوار پوش بدل شده اند.
رد پای این افراد را همه جا می توان دید، از عکس هایشان با «سلبرتی» ها برا جلب توجه و محبوبیت اجتماعی، تا حضور در محافل سیاسی برای کسب وجاهت قانونی و تاسیس و عضویت در خیریه ها برای ظاهرسازی و به اصطلاح «محکم کاری» .
وقتی صدای امید بخش و رسای نمایندگان دادستان در دادگاه ها را می شنویم یا چهره جوان و امیدوار به آینده روشن آن ها را میبینیم که در چشمان تبهکاران و خائنان به مال و اعتماد مردم خیره شده و یک به یک اتهاماتشان را برمیشمارند، نباید فراموش کنیم ممکن است یک طرف ماجرا چهره ای شناخته شده و محبوب ( و حتی در مواردی برای خودمان دوست داشتنی) با لبخند در جایگاه متهم ایستاده و در سوی دیگر نماینده دادستان با چهره ای جدی از حق مردم دفاع می کند.
شاید پذیرفتن اینکه برخلاف ظاهر ماجرا ، اینجا فردی که تقریبا شناختی از چهره و سوابقش نداریم
«آدم خوب» و فردی که ممکن است سال ها از او جز خوبی نشنیده ایم ( همچون هدایتی ها و... ) « آدم بد» داستان است، کمی دشوار باشد؛ اما یادمان نرود تقریبا هر بلایی که در سال های اخیر به آن دچار شده ایم ریشه در همین سطحی نگری و «خوش قلبی» ما ایرانی ها دارد.
مردمی که با اشک یتیمی در خیابان اشک میریزند، با دیدن کودکان مرگ (کودکان زباله گرد، شیشه پاک کن و فروشنده های خیابانی) احساساتی شده و هرچه در توان دارند از باقیمانده دخل روزشان را نثار کودک می کنند، مردمی که به وعده های امیدوار کننده سیاستمداران اعتماد می کنند و هربار پرشورتر پای صندوق های رای حضور می یابند؛ لایق این همه ظلم و سواستفاده نیستند.
دستگاه قضا تنها نیست، اما نباید حتی لحظه ای تصور کنیم همه چیز همان دادگاه و لباس های آبی است. قبل و بعد از هر فرآیند دادرسی فشارهای سیاسی، هجمه های رسانه ای و پیشنهادات مالی و پول پاشی برای رهایی از چنگال قانون جریان دارد.
رسانه های بی طرف ، خبرنگاران و روزنامه نگاران مستقل و حتی کانال های عدالت خواه در شبکه های اجتماعی باید بکوشند تا اولا جای شاکی ، قاضی و متهم عوض نشود، و همچنین فرآیند دادرسی و اعمال مجرمانه ظالمان به درستی بازتاب یابد.
مطالبه عمومی که رسانه ها در ایجاد آن نقش بسیار موثری دارند، از مهم ترین عوامل تشدید برخورد قضایی با افرادی است که اعتماد مردم را به پول تبدیل کرده ، سختی را برای مردم ایران عزیزمان و ناسزا و بی اعتمادی را نصیب حاکمیتی می کنند که هیچ نقشی در این کلاهبرداری ها نداشته و تنها به عنوان حکومت مستقر باید پاسخگو باشد.
نبرد پیچیده ایست، اینطور نیست؟