وقتی نگاهی به روند رشد و توسعه کشورهای توسعه یافته سراسر جهان در طول تاریخ می اندازیم، تولید به عنوان پای ثابت و اصلی ترین مولفه ی شکوفایی اقتصادی و به دنبال آن ( نه در همه موارد) توسعه اجتماعی خودنمایی می کند.
پیشرفت و توسعه کشورها شاخص های مختلفی را در بر می گیرد؛ توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی، توسعه سیاسی، رشد فرهنگی و توسعه سلامت عمومی که از مولفه های اصلی توسعه انسانی است، در بازه های زمانی مختلف مورد بررسی قرار گرفته و افزایش یا کاهش این شاخص ها در بازه های زمانی مشخص سنجیده می شوند.
رشد مثبت شاخص های توسعه که معمولا در بازه زمانی یک تا ده ساله مورد پایش قرار می گیرد، نشان دهنده ی مشارکت عمومی و تلاش حاکمیت و نهادهای اقتصادی هر سرزمین در راستای پیشرفت است.
توسعه اقتصادی را می توان تغییرات کیفی در ساختارهای اقتصادی و اصلاح مداوم و اصولی رویکردهای کلان اقتصادی (پولی، بانکی و سرمایه ای ، تولیدی و تجاری) در راستای افزایش تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه مردم و رشد سطح رفاه اعضای جامعه دانست. هرچند در برخی نظریه های مربوط به توسعه اقتصادی افزایش سهم صنعت از اقتصاد ، کاهش سهم کشاورزی و همچنین گرایش فزاینده به شهرنشینی به جای سکونت در روستا به عنوان معیارهایی کلیدی و مثبت در نظر گرفته شده اند؛ تجربه تاریخی ملت ها نشان داده در عمل مسیر توسعه از کشاورزی، خودکفایی در اقلام اساسی و به عبارت دیگر توسعه روستایی می گذرد.
بدون درنظر گرفتن مردم به عنوان عناصر اصلی تشکیل دهنده ی یک جامعه اساسا بحث درباره ی توسعه معنایی ندارد؛ بنابراین لازم است پیش از هرچیز شاخص های توسعه انسانی را برای ایجاد شرایط رشد و توسعه پایدار اقتصادی یک جامعه درنظر بگیریم.
سلامت و رفاه به عنوان ریشه ای ترین شاخص های توسعه انسانی ابتدا با عنوان حفظ زندگی، بقای نسل، رشد نظام مند جمعیت و سلامت عمومی جامعه با اولویت سلامتی برای همه و درمان بیماری ها و نقایص خاص در پس آن مطرح می شود.
وقتی صحبت از رفاه می شود تصویری که در ذهن اعضای جوامع گوناگون نقش می بندد، بر اساس آموزش های ابتدایی (غیر دانشگاهی)، فرهنگ و تربیت خانواده، طبقه اجتماعی و رسانه های تاثیرگذار بر آن ها درطول زمان متفاوت باشد. ممکن است تعریف فردی از رفاه سکونت در منزلی مجلل واقع در پایتخت یا شهری بزرگ و پیشرفته، درآمدی کافی برای تامین هزینه های زندگی لوکس در چنین شهری، خودرویی پرسرعت و زیبا، امکان تامین پوشاک لوکس تولیدی برندهای جهانی و بر اساس مد روز و همچنین بهره مندی از تفریحاتی همچون باشگاه های شرط بندی و رقص و ورزش هایی همچون گلف و تنیس باشد.
تصویر رفاه اما برای افرادی ( که معمولا تعدادشان در جوامع مختلف کم نیست) امکان سکونت در اتاقی مسقف و امن، دارای امکانات لازم برای نظافت، آتشی برای تهیه و فرآوری خوراک روزانه ، درآمدی برای حفظ وضعیت موجود و بهره مندی از حمل و نقل برای رسیدن به محل تامین معاش و جابجایی های ضروری در راستای تامین نیازهای مادی و روحی همچون دیدارهای خانوادگی و تفریحاتی همچون استخر، باشگاه فوتبال یا والیبال باشد.
وجه مشترک میان این دو دسته که به عنوان مشتی از خروار مورد اشاره قرار گرفتند، تامین نیازهای اساسی است. هرچند با رشد صنعت و تغییراتی که به مرور زمان توسط قشر سرمایه دار در فرهنگ جامعه ایجاد می گردد، برخی جنبه های مصرف گرایانه نیز در تعریف اقشار گوناگون جامعه از رفاه جاخوش می کنند.
تامین خوراک، مسکن ، پوشاک، سلامت و آموزش هدفمند به عنوان نیازهای اولیه و دسترسی به حمل ونقل مناسب و ایمن، بهره مندی از امنیت، خدمات اجتماعی همچون تامین سوخت، لوازم گرمایش و سرمایش جهت حفظ سلامت، تسهیل نوع دسترسی به هریک از این ملزومات به گونه ای که کمترین زمان ممکن در طول روز ( و در مجموع در طول زندگی هر فرد) صرف تامین این نیازهای اولیه به ساده ترین شکل ممکن و حفظ وضعیت موجود شود را می توان به عنوان شاخصی برای رفاه هریک از اعضای جامعه (فارغ از سلایق و تعاریف شخصی و طبقاتی از رفاه) درنظر گرفت.
اشتغال و تولید که به منزله ی دوبال پرنده ی رفاه هستند با برنامه ریزی صحیح منجر به حفظ تعادل اقتصادی، حرکت به سوی توسعه پایدار و همچنین ایجاد حس رضایت دائمی افراد و خانواده های تشکیل دهنده ی یک جامعه خواهند شد.
ناگفته پیداست که عوامل فراوان دیگری بر رشد و توسعه انسانی یک جامعه تاثیرگذار هستند؛ به عنوان نمونه می توان اخلاق، فرهنگ، خانواده، مذهب، جهان بینی حاکمیت و نوع روابط یبن المللی یک کشور را نام برد. اما وقتی صحبت از وضعیت کلی یک کشور و توسعه یافتگی ( بدون در نظر گرفتن اینکه آیا الزاما توسعه به معنای اشاره شده امر مثبتی است یا نه ) باشد، پیش از هرچیز ذهن ها به سوی درآمد سرانه، نرخ بیکاری (نرخ اشتغال)، تولید ناخالص داخلی و همچنین ذخایر و منابع طبیعی آن می رود.
توسعه پایدار به عنوان عالی ترین حالت پیشرفت مبتنی بر حفظ منابع تجدید ناپذیر در طول زمان ،حداکثر استفاده از منابع تجدیدپذیر در راستای پیشرفت جامعه و قائل شدن حق حیات و رفاه برای نسل های آینده است.
در جامعه ایده آل که به سوی توسعه پایدار حرکت می کند، کار و فعالیت اقتصادی برای کسب سود بدون ضابطه هرچه بیشتر و افزایش میزان مالکیت خصوصی از منابع طبیعی ، املاک ، اراضی و منابع مالی و اعتباری نیست؛ بلکه گسترش رفاه عمومی ، توسعه همگن اجتماعی و بهبود زندگی همه افراد جامعه در سایه بهینه سازی استفاده از منابع و ایجاد سهولت در دسترسی برابر افراد جامعه به امکانات مناسب جهت حفظ سلامت، بقا و رفاه است.
نابرابری های اجتماعی شدید و افزایش تجمع منابع مالی و ذخایر طبیعی در اختیار افراد یا گروه هایی خاص هرچند ممکن است در مواردی به توسعه موردی صنعتی خاص یا ایجاد نوآوری هایی جهش گونه منجر گردد، اما اگر رویکرد کلی افراد و گروه های صاحب ثروت و منابع کلان در راستای منافع عمومی جامعه نباشد؛ در بلند مدت با مکیدن خون جامعه (پول، سرمایه ، اعتبار و دیگر دارایی ها) و راکد نگه داشتن آن جهت حفظ مالکیت خصوصی، منجر به افزایش نارضایتی عمومی و افزایش نفوذ گروه های دارای ثروت و سرمایه در دستگاه های حکومتی و اجرایی می شود.
دولت (حاکمیت) که به منزله قلب یک سرزمین باید خون ( سرمایه درگردش و نقدینگی) را در رگ های آن (واحدهای صنعتی و تولیدی، کشاورزی، فرآوری، حمل و نقل، شبکه پخش و فروش) پمپاژ کند، به دلیل گره خوردن با مافیا و منافع آن ها خود به یکی از مخازن انباشت ثروت و سرمایه بدل شده و به عوامل ایجاد رکود در جامعه می پیوندد.
ادامه دارد.