ساعت شش صبح، کتاب « اتاقی از آن خود » از ویرجینیا وولف رو تموم کردم؛ وقتی صدای پرنده ها میومد، توی تختم دراز کشیده بودم و از سبکی ذهنم لذت میبردم. چون صفحه های آخر کتاب ویرجینیا لحنش رو تغییر میده، از بالای تریبون میاد پایین و با هم توی پارک میشینین. برای چند دقیقه احساس میکنی که ویرجینیا با کلاه کجش، دقیقا کنارت نشسته ، و فقط با تو حرف میزنه.
بهش گفتم : ویرجینیا ، در مکان و زمانی زندگی کردی که قدم زدن توی چمن های دانشگاه لندن ، برای زنان ممنوع بود. و من جایی از تاریخ قرار گرفتم که دراز کشیدن روی چمن های دانشگاه برام ممنوعه. هر دوی ما فرصت این رو داشتیم که از کتابخونه ها استفاده کنیم. تو وقتی بیست ساله بودی، پنهانی کتاب های پدرت رو میخوندی، و من آزاد بودم هر چی بخوام بخونم. ولی تو بیشتر از من کتاب خوندی. همسن من که بودی، گروه بلومزبری رو دور هم گذاشتی. برای اینکه ساعت ها از ادبیات، سیاست و اقتصاد حرف بزنین. و برای تغییر تلاش کنین.
ویرجینیا دستای ظریفش رو روی شونه هام گذاشت. سرش رو چرخوند تا بهتر اطراف رو ببینه. مثل اینکه به پرنده ها نگاه میکرد. و حرکات زنی که جلوی ما قدم میزد رو زیر نظر گرفته بود. به سال های پیش رو فکر میکرد. و من به یکی از صفحات کتابش.
این نوشته درباره ی فیلم « ساعتها » ، کتاب « خانم دلوی » و کتاب « اتاقی از آن خود » است. اسپویل ندارد.
فیلم the hours
فیلم the hours ، بین سه نفر تقسیم میشود. زندگی ویرجینیا وولف، یک زن مشغول مطالعه کتاب « خانم دلوی » ، و زنی که داستانش مشابه شخصیت همان کتاب است. در طول فیلم ، زندگی هر سه زن به هم گره میخورد. و دقیقا مشابه کتاب ، زمان و مکان بار ها بهم میریزد. سیر داستانی فیلم، بسیار جذاب است و پایانی غافلگیر کننده را به شما هدیه میدهد.
سه بازیگر نقش اصلی فیلم ( نیکول کیدمن، مریل استریپ، جولیان مور ) از بهترین بازیگران هستند. مریل استریپ و اشک هایش که ناگهانی سرازیر میشود ، چشم های ریزبین نیکول کیدمن، و لرزش اجزای صورت جولیان مور ، شما را به وجد میآورد. انتظار داشتم که موسیقی متن و همین طور فیلمبرداری ، مشابه حس داستان و کتاب، پر از ایجاز و تعلیق باشد. کتاب بر فضای شهری تاکید زیادی میکند. در حالی که فیلم فقط به چند سکانس کوتاه بسنده کرده که حس مطلوب را به من نداد.
کتاب خانم دلوی
کتاب در سال ۱۹۲۳ روایت میشود. دوران پس از جنگ جهانی اول. کلاریسا دلوی در حال آماده سازی مهمانی پر زرق و برقی است. در همین بلبشو ، دوست قدیمی کلاریسا، پیتر، سر میرسد و خاطرات را زنده میکند. کل کتاب داستان همین ۲۴ ساعت را روایت میکند. ذهن کلاریسا به گذشته پل میزند و آن ها را مرور میکند. در کنار آن ، گاهی پیتر رشته ی سخن را به دست میگیرد.
داستان به سبک جریان سیال ذهن نوشته شده . در توضیح باید بگویم در این سبک، نویسنده ذهنیات شخصیت ، پیش از گفتار را بیان میکند. یعنی ، قبل از آنکه شخصیت ها صحبت کنند، تمام آنچه در ذهن شان گذر میکند هم گفته میشود. تمام این ذهنیات ، طبیعتا بی ترتیب، در تبعیت از ذهن شخصیت ، حتی گاهی در هم ریختگی نشانه های دستوری دیده میشود. شاعرانگی از مشخصه های این سبک شناخته میشود. از تکنیک های سبک جریان سیال ذهن میتوان تک گویی درونی مستقیم و غیر مستقیم را نام برد .
تکگویی درونی شیوهای از روایت است که در آن تجربیات درونی و عاطفی شخصیتهای داستان، در سطوح مختلف ذهن در مرحلۀ پیش از گفتار نمایانده میشوند. مقصود از سطح پیش از گفتار ذهن، لایههایی از آگاهی است که به سطح ارتباطی (گفتاری یا نوشتاری) نمیرسد و برخلاف لایههای گفتار، دارای مبنای ارتباطی نیست. در لایههای گفتار، نظم و عقل و منطق و ترتیب زمانی حاکم است و گاهی محتویات ذهن در این لایهها سانسور میشود اما در لایههای پیش از گفتار ذهن، نه ترتیب زمانی مطرح است، نه نظم منطقی و نه سانسور. (البته باید مراقب بود که سطح پیش از گفتار ذهن با ناخودآگاه یا ذهن ناهشیار اشتباه گرفته نشود. سطح پیش از گفتار نیز در بخش آگاه ذهن قرار دارد ولی محتویات آن عیناً در گفتار ما منعکس نمیشود) به دلیل گسیختگی افکار و تصاویر در این لایه از آگاهی، در تک گوییدرونی با ترکیبهای غیردستوری، عدم رعایت قواعد نحوی، پرهیز از نشانهگذاری درست، جملات وعبارات ناقص و… مواجه میشویم.
تکگویی درونی را به تکگویی درونی مستقیم و غیرمستقیم تقسیمبندی کردهاند. مبنای اینتقسیمبندی نیز حضور یا عدم حضور نویسنده در داستان است. در تک گویی درونی مستقیم (Direct Interior Monologue)، فرض بر این است که نویسنده غایب است و تجربیات درونی شخصیت بهطور مستقیم از ذهن او عرضه میشود؛ بنابراین خواننده نیازی به صحنهآرایی و راهنمایی نویسنده ندارد. اما در تک گویی درونی غیرمستقیم (Indirect Interior Monologue) نویسنده در داستان حضور دارد و همپای تک گویی درونی شخصیت حرکت میکند و ذهنیات او را به خواننده منتقل میکند. در این شیوه از تک گویی درونی نیز، نویسندهٔ دانای کل، محتویات لایههای پیش از گفتار را چنان ارائه میکند که گویی این مطالب مستقیماً از ذهن شخصیت ارائه میشوند. با این تفاوت که نویسنده مطالب را از زبان خود و با زاویه دید سوم شخص روایت میکند و گاهی توضیحاتی هم در مورد ذهنیات شخصیت میافزاید.
داستایوفسکی از اولین کسانی بود که در « جنایات و مکافات » از این سبک استفاده کرد. اما بهترین نویسنده هایش را میتوان جیمز جویس، ویلیام فاکنر و ویرجینیا وولف نام برد.
از نویسنده های ایرانی هم باید به صادق هدایت و کتاب بوف کور ، سنگ صبور از چوبک ، رمان سمفونی مردگان از عباس معروفی را مثال زد.
پس ، کتاب « خانم دلوی » به خاطر سبک خاصش، اثری حائز اهمیت است که دوست داران ادبیات حتما باید آن را تجربه کنند. درهم ریختگی افکار گاهی شما را گیج خواهد کرد. بهتر است سخت نگیرید . فقط از رودخانه ی خروشانی که در آن هستید لذت ببرید.
در انتها درباره ی کتاب اتاقی از آن خود مینویسم. کتابی که میتوان از طریق آن با ذهنیت فمنیستی او آشنا شد که به درک بیشتر نوشته هایش به ما کمک میکند.
کتاب اتاقی از آن خود
کتاب « اتاقی از آن خود »
کتاب، سخنرانی است که ویرجینیا وولف آن را آماده میکند. نکته ی خیلی جالب این است که دقیقا شبیه سبکش، ما تنها یک مقاله را نمیخوانیم، بلکه او تک تک جملاتی که در پس ذهنش رد میشود را مینویسد. گاهی به خود شک میکند. و گاهی عصبانی میشود. همه ی جملات گویا بدون سانسور قاعده ی ذهن، روی کاغذ نوشته میشود.
وولف ما را همراه خودش به کتابخانه ای میبرد. کنار هم کتاب ها را باز میکنیم و ورق میزنیم و تحلیل میکنیم. وولف پیش پا افتاده ترین سوال امروز ما را در کتابخانه جستجو میکند. اینکه « چرا زن ها به موفقیت مرد ها نرسیدهاند؟ آیا واقعا از آن ها پایین ترند؟ »
و در انتهای روز، ویرجینیا کنارمان مینشیند و میگوید تمام کتاب هایی که خواندم بی مصرف بودند. کاش وقت مان را تلف نمیکردیم.
در یک جمله ، ویرجینیا وولف نتیجه میگیرد که یک زن نویسنده، برای موفقیت به اتاقی از آن خود نیاز دارد. یعنی تا زمانی که زن استقلال مالی نداشته باشد، که در اتاقی خلوت بنشیند، به دست آوردن موفقیت غیرممکن به نظر خواهد رسید.
مشهور ترین داستان این کتاب ، مثال «خواهر شکسپیر» است . که تا امروز هم مورد استفاده قرار میگیرد.
وولف میگوید فرض کنیم شکسپیر خواهری داشت. او هم دقیقا به اندازه ی برادرش، به نمایشنامه ها و تئاتر و بازیگری علاقه مند بود و استعداد داشت.
خواهرش هرگز نمیتوانست کتاب ها را بخواند، چون اجازه ی تحصیل نداشت. حتی اگر سوادی هم داشت ، هرگز نمیتوانست بنویسد . چون مادرش به او میگفت زن ها تنها میتوانند گلدوزی کنند یا پیانو یاد بگیرند. این تنها هنری است که یک زن میتواند داشته باشد. و هرگز نمیتوانست در تئاتر بازی کند چون هیچ بازیگر زنی اجرا نمیکرد.
با توجه به این که کتاب در اوایل قرن بیستم نوشته شده، بدیهی است که ایراد های زیادی به آن وارد است . برای مثال زمانی که وولف از تفاوت های زن و مرد میگوید ، تاکید دارد که زنان نباید تنها به یک بخش زنانه یا مردانه ی ذهن شان اکتفا کنند. گو اینکه ، ذهن هر فرد جنسیت دارد.
اما خواندن کتاب اتاقی از آن خود را به طرفداران ویرجینیا وولف و همه ی زنان پیشنهاد میکنم. برای اینکه بدانیم صد سال پیش، زنان چگونه برای کوچکترین حقوق خود جنگیدند و ما را به نقطه ی فعلی رساندند.
منابع: ویکی پدیا ، کافه بوک
کتاب خانم دلوی را به ترجمه پرویز داریوش ، و کتاب اتاقی از آن خود با ترجمه صفورا نوربخش