Fariba Montazeri
Fariba Montazeri
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

دوران سیاه کرونایی و دلها و افکار سپید

طوفانی سهمگین چون یک سونامی که کسی انتظارش را نداشت به ناگه از راه رسید و زمین را در نوردید و شخم زد .بشر بی پناه و حیران ، در گرداب و زندان نامرئی ناخواسته گرفتار شد . هوهوی آوای وحشتناک آن همه را در برگرفت . اشرف مخلوقات به عجز خود در برابر این قهر طبیعت رسید اما هنوز در برابر آن مقاومت می کرد و می کند . آنچه اورا در این میان و در این بند خانگی تا حدودی صبور و سرگرم نمود ، اخبار دنیای مجازی بود که به او یادآور می کرد که همدرد در همه جای دنیا دارد و تنها نیست . نوعی همدلی و همدردی بین آحاد بشریت با شنیدن اخبار و آمار مبتلایان و تلفات ناشی از آن ، توسط ارتباطات مجازی بوجود آمد. سیل کمکهای مردمی و تلاشهای انسان دوستانه در اقصا نقاط زمین به یکدیگر آغاز شد . دانشمندان به تکاپو افتادند و کادر درمان در همه جهان یکبار دیگر ، در کنار مردم ایثارگرانه ایستادگی کردند .‌شاید ، کرونا درسی دیگر برای هم بستگی ها و ارتباطاتی بود که داشت به فراموشی سپرده می شد .‌در زمینه های مختلف ، فکرها بکار افتاد. آموزشهای مجازی رنگ و بویی تازه گرفت . فکرها به کار افتاد و انواع و اقسام کلاسهای ورزشی مجازی کلاسهای هنری کلاسهای درسی رشد کرد تا یکدیگر را از سکوت و بهت مرگ مانند کنونی برهاند . اینها همه قابل تامل و تقدیر بود که هر که هر آنچه از دستش برای پر کردن ساعات کسالت آور قرنطینه برمیامد به کار ببرد . یک هدف زیبا و امیدوار کننده پشت همه این تلاشها و ارتباطات بود . اینکه هنوز می توان به بشر ، امیدوار بود .

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید