با اتفاقات اخیری که در این چند وقت فضای کشورمان را دربرگرفته #داش_فرید آنچنان حال و حوصله دلنوشته های روزانه را در فضای مجازی ندارد .
بیشتر حرفها تکراری شده .
گوش ها پراز حرفهای مفت و بی اهمیت است .
چون رونامه نگارم وظیفه خود می دانم دیدگاهم را از این حال و روز بگویم .
این دیدگاه را به چشم سیاسی نگاه نکنید.
حزب خاص و شخص خاصی مد نظرم نیست.
در این سالها قدرت به مانند مواد مخدر خوب به برخی از مسئولین ما حال اساسی داد ،
آنها را نشئه کرد ، به هپروتشان برد. به تخیلاتشان بها داد تا جایی که وامهای کلانی به آنها داد تا هر کار می خواهند انجام دهند .
و حال آنها دورانی را به مانند ذهنیتهای معتادان سپری می کنند که دیگر اعتیاد به قدرت به آنها حال نمی دهد .
هیچگاه حالشان خوب نیست .
چه مصرف کنند چه مصرف نکنند در همه حال حالشان بد است .
آن وامهای کلان قدرت حال در حال بهره گرفتنهای کلان است .
حال برخی قدرت طلبانی که روزگاری در حال جیکجیک مستون بودندهیچگاه فکر زمستون نبود و احساس نمی کردند روزگاری نسلی خواهد آمد که گیجشان کند.
حال به مرحله ایی رسیدند که به مانند معتادان ، خانواده ، اعتبار ، آقازاده ها و همه چیزشان را در حال از دست دادن هستند.
فرد معتاد وقتی به بیماری اعتیاد دچار می شود همه ناگهان از کنارش دور می شوند .
آنقدر انکارش بالاست که همه می دانند به بیماری اعتیاد دچار هستند الا خودش .
برخی سیاسیون ما نیز در طول تاریخ دچار همین بیماری اعتیاد به قدرت شدند .
اطرافیانشان را از دست داده اند .
به مانند بیماران دچار اعتیاد به مواد مخدر ، آنها که صادقانه بیماریشان را به آنها گوشزد کردند را دشمن خود پنداشتند .
به مانند بیماران به مواد مخدر که تنها هم مصرفیهایشان برایشان از بهترین آدمهای هستند آنها نیز چاپلوسان و نان به نرخ روزهای اطرافشان برایشان از بهترین انسانهای روی زمین هستند
وقتی متوجه بیماریشان می شوند که به مانند معتادان به مواد مخدر به آخر خط رسیده اند .
باید از گوشه جوب پیدایشان کرد .
البته بسیاری در دوران مصرف مواد مخدر ناگهان به آگاهی رسیده و خود را نجات دادند .
در فضای قدرت و سیاست بسیار دیده شده برخی به دیدگاه روشن رسیده و اعتبار تخریب شده شان را به دست آوردند .
و چه نزدیک هستند بیماری قدرت و بیماری اعتیاد
بزرگی می گفت :
اگر مي خواهيد بدانيد در سر هر كسي چه مي گذرد به حرفهايش گوش كنيد و اگر مي خواهيد بفهميد در قلب او چيست. به اعمالش نگاه كنيد!
در تاریخ آورده اند که عبدالله بن عباس می گوید: وارد شدم در ذی قار خدمت امیرالمومنین (ع) ، در حالیکه کفششان را وصله می کرند. به من فرموند؛ ارزش این کفش چقدر است؟
گفتم: ارزشی ندارد،
مولا علی فرموند: سوگند به خدا، این کفش در نزد من محبوب تر از حکومت بر شماست، مگر اینکه حقی را بر پا دارم یا باطلی را از میان بردارم.
ارتباط با #داش_فرید
@DashFaridSalavati
کانال #داش_فریدصلواتی
https://telegram.me/farid_salavati
اینستاگرام #داش_فرید
http://www.instagram.com/faridsalavati