برنامه ای نیست، فقط کشفه
فکر کنید بلاخره یک مشکل و راه حل رو پیدا کردیم.حالا به نظرتون باید چی کار کنیم؟بریم 0 تا صد اپلیکیشن رو بزنیم و بدیمش به بازار؟
خب احتمالا میدونید جواب سوال یه نه بزرگه.درستش اینه که بریم با مشتری حرف بزنیم که ببینیم آیا اصلا اون مشکل وجود داره؟ آیا مشتری راه حل ما رو میخواد و حاضره براش هزینهای بده؟یعنی اعتبارسنجی
و بعد اعتبارسنجی و شروع ساخت نرم افزار باید یک رابطه پایدار با مشتری درکل مراحل تا لانچ نسخه بتا محصول داشته باشیم(به عبارت بهتر تا رسیدن به تناسب راهحل/مشکل).و همواره محصول رو با توجه به نیاز مشتری بهبود و توسعه بدیم.
راستیتش در اول راه هیچ راه و پلن مشخصی از اینکه دقیقا چه کار کنیم تا موفق شویم وجود ندارد، بلکه باید بریم کشف کنیم تا فیچرها و محصول مورد نیاز مشتری رو کشف کنیم.در واقع برنامهای نیست،فقط کشفه.
بعد این خلاصه کوتاه بیاید بریم سراغ نمونه های ایرانی که از ایده تا نسخه بتا چه کارهایی رو انجام دادن:
راستی برای اطلاعات بیشتر حتما این لینک رو ببینید.این ویدیویی که من این دست نوشته رو بر مبناش نوشتم.
تعریف خود یوتوپین در سایتش:
یوتوپین اولین پلتفرم انسان محور سفر در ایران است. جایی که در آن گردشگران با به اشتراک گذاشتن تجربههای ناب خود به دیگران در برنامه ریزی و تجربه کردن بهترین لحظهها کمک میکنند. . سفربرو های حرفهای میتوانند تورهای دوستانه خود را برگزار کنند و ضمن درآمدزایی همسفران خوبی پیدا کنند.
بعد از خطور این ایده یوتوپین نرفت که اپش رو بسازه.بلکه ایده اش رو در قالب محتواهای متفاوت اینستاگرامی منتشر کرد و کامینیوتیش رو ساخت.
این موضوع دو تا مزیت بزرگ برای یوتوپین داشت:
دیالوگ خدمات چتبات ارائه میداد.
داخل پرانتز: اما چت بات چیه؟ دیدید داخل بعضی سایتها یک پیام نشان داده میشود که اگر سوالی دارید از کارشناس بپرسید.این کارشناس یک انسانه.چت بات اما یک روباته.
دیالوگ محصولش رو در زمان غلطی به بازار عرضه کرد.زمانی که شاید هزینه نیروی انسانی زیاد نبود.و شرکتهایی که چت داشتن به تعداد امروز نبودند.
اینکه یک استارتآپ در یک کشور جواب بده و ما ازش الگو بگیریم به تنهایی چیز بدی نیست و حتی میتونه مسیر اعتبارسنجی و تناسب راه حل/بازار رو کوتاه تر کنه.ولی همواره مراقب باشید به طریق درستی مشکل درستی از مخاطبامون حل کنیم.مشکل دیالوگ این بود که مسئله ای رو حل کرد که در اون زمان کسی بهش نیاز نداشت.(این استارتآپ دو راند جذب سرمایه داشت)
صنعتگران برای تبلیغ و شناختن دستگاه آلات نیاز به ویدیو باکیفیت دارن.این مشکل کلیدی بود که ویترین نت شروع به حلش کرد.
اما از جایی به بعد اونها متوجه شدند که سرعت رشدشون کم شده و رفتند سراغ مصاحبه آنلاین و حضوری بامشتری. اونها از مشتری داستان خریدشون رو میپرسیدند،مثلا اینکه چرا این دستگاه بستنی سازی رو گرفتی؟وسوالات پایان بازی که مسیر خرید و مشکلات مشتری رو پیدا کنند.
اونها متوجه دو مشکل عمده مشتریان شدند و حول اون پیوت( چرخش )کردندو محصولشون رو توسعه دادند:
راستی اگر این پست را دوست داشتید و دوست دارید بخش دوم این مقاله شامل استارتآپهای زبانشناس، کمدا، بوکاپو رو بگذارم حتما برام کامنت بگذارید.
اگر این دستنوشته 10 تا لایک بخوره بخش دومش رو خواهم ساخت.