ویرگول
ورودثبت نام
خدیجه(فریما)محمودی
خدیجه(فریما)محمودی
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

دلتنگ

دچار شده ام به توهم تو
با تَرَک های روی زخم ِ باقی مانده
توی این زندگی
که دیگر بهانه ای ندارد
برای بهم ریختنم
وضعیت این سقف عادی نیست
نبض حسم تند می زند
به دیواره ای که دیگر مقاومت ندارد!!
گاهی دلم تنگ می شود یواشکی از چشم ها و احساسات بقیه .دل است دیگر کاریش نمی شود کرد چشم ها و احساسات را هم نیز
آشوب شروع می شود و هجوم می آورد مثل موج ساحل شکن . می کوبد خودش را تا بشکند و خالی شود اما فایده ای ندارد کف می کند از حجم خشم باقیمانده و بر می گردد دست از پا درازتر دوباره می آید و دوباره و دوباره اما نصیبش همان سردی مفرط ساحل خاموش است.
یه چیزی هست این وسط که دیدنی نیست
ولی هست
مثل عطر روی گردنت که دارد از مشامم می پَرد
مثل خشکی لبهای من که تاول شده دور از پوست تو
مثل لهجه ی تقلبی ِ سرابی که خودش رو دریا جا زده بود برات
مثل قورت دادن زورکی بغض من که گلوم رو خراش میده
و مثل این ضرب المثل که جابجا شده
" شیون یکبار ولی مرگ هر لحظه "
و من هر بار خودمو وسط یه بیابون می بینم که به هیچ جابند نیست!!
#فریما_محمودی

#درد_دل#بغض#متن_ادبی#ادبیات#نویسنده

#شاعر#زندگی#گریه#دل_تنگ

ضرب المثل
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات_بازنشسته فرهنگی_ مولف دو کتاب حاصل پروانگی و ریشه‌های تشنه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید