خدیجه(فریما)محمودی
خدیجه(فریما)محمودی
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

چای تنهایی

گاهی
دلم میخواهد
فنجانم را بردارم
لب ایوان بایستم
و چشم بدوزم به افقی که در مه محو شده
و ناگهان برق چشمانت
تصویر روبرویم را روشن‌کند
و‌ از خوشحالی حد فاصل ایوان تا حیاط را پرواز کنم
قرار نیست تلخی چای ِ تنهایی ِ من تا ابد بماند!!

#فریما_محمودی
#چای#افق#ابد#تنهایی#دلبری

#پرواز#چای_تنهایی

دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات_بازنشسته فرهنگی_ مولف دو کتاب حاصل پروانگی و ریشه‌های تشنه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید