چالش کتابخوانی طاقچه مرداد ماه ۱۴۰۲ کتابی به پیشنهاد دیگران
کتاب برادران کارامازوف جلد اول
کتاب برادران کارامازوف جلد دوم
ادبیات روسیه را دوست دارم, محتوایی غنی دارد . با آن اسامی جذاب و سخت اش . این شروع دوست داشتن بر میگردد به زمانی که شاید ۱۰ سال داشتم و انیمیشن آناستازیا را برای بار اول تماشا کردم . هنوز هم گاهی تیکه های شعرهایش را تماشا میکنم , دنیای تزار ها ! این کارتون کم کم باعث شد تا به سمت ادبیات روسیه تمایل پیدا کنم . ( من اعتقاد دارم که علایق انسانی از دوران کودکی شکل میگیرد و برای همین الان خیلی برام مهمه که بچه هام چه چیزهایی نگاه میکنن و میخونن!)
به تازگی برادران کارامازوف را تمام کردم . رمانی با درون مایه انسانی , با تیپ ها و شخصیت های متفاوت که ممکن است با هرکدام در مقطعی حالت هم زاد پنداری داشته باشی . بسیار جذاب و خواندنی , البته قسمت هایی هم کمی کسل کننده که البته در رمان های بلند گاها برای فضاسازی میتواند طبیعی باشد .
مقابله ی بین شک و ایمان. میتوانم بگویم جذاب ترین نکته یا مسئله این کتاب برای من بود , که در جای جای کتاب با آن مواجه هستی ! باید انتخاب کنی که در کدام جبهه قرار بگیری , مسئله همین است .مکالمات بین ایوان برادر دوم و شیطان شاید نقطه اوج و شکوه این مطلب باشد ,یا شاید مکالمات آلیوشا و سالک , یا مکالمات هر کدام از شخصیت های داستان که در جای خودش سعی در به چالش کشیدن اندیشه و رای تو دارد .
با تجربه عشق عملی , بکوشید هم نوعانتان را همیشه عملا دوست داشته باشید , هرقدر در این عشق پیش بروید , به همان ترتیب هم میتوانید خودتان را متقاعد کنید که خدا وجود دارد و روح تان نیز فناناپذیر است .
راهبان عزیز , چرا روزه میگیرید ؟ چرا از خدا چشم داشت پاداشی دارید ؟ برای چنین پاداشی , من هم حاضرم روزه بگیرم . نه , راهب مقدس , در زندگی باتقوا باش! چرا خودت را در صومعه , جایی که ناهار و شامت حاضر و روبراه است زندانی میکنی و درون اجتماع نمی روی تا برای شان مفید واقع شوی , بدون اینکه انتظار پاداشی را داشه باشی ؟
کتاب , کتاب بزرگی است , هم از لحاظ تعداد صفحات و هم از لحاظ مباحث . میتوان تکه های زیادی از جملات و پاراگراف های کتاب را اشاره کرد ولی در این بین معمای بزرگی پیش می آید , کشته شدن پدر خانواده که همه به مرگ او راضی اند ولی اخر دادگاه برای اجرای عدل در جامعه باید قاتل را پیدا کند . ولی هرکسی میتواند او را کشته باشد چون هیچ کس از او دل خوشی ندارد . از یک یک پسرانش گرفته تا خدمتکارش و این معما تا آخر کتاب حل نمی شود . البته که حدس هایی میزنی ولی برای اطمینان باید تا آخر صبر کنی .
در آخر این کتاب را پیشنهاد میکنم به هر کس که دوست دارد روزها سرگرم خواندن داستانی خواندنی باشد و با ادبیات روسیه خو بگیرد .
پ.ن: به خاطر فرصت محدودی که برای خواندن کتاب داشتم ,شب ها قبل خواب , حدودا هرجلد یک ماه زمان برد تا تموم شود ولی ارزشش را داشت .