کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی
چالش کتابخوانی طاقچه تیر ماه سال ۱۴۰۲
این ماه کتاب هایی برای چالش انتخاب شده بودند که یکی از جوایز معتبر داخلی یا خارجی رو برنده شده بودند . با یه جستجوی کوچک بین کتاب ها , چشمم به کتاب پیرمرد و دریا افتاد . به دوتا دلیل انتخابش کردم . اول اینکه کتاب کوتاهی بود , تونستم سریع تمومش کنم و دوم اینکه , خب نویسنده معروفی داره !
عنوان کتاب در ابتدا شاید به نظرم کسل کننده اومد . کتابی که میخواد زندگی یه پیرمرد ماهیگیر رو به تصویر بکشه . ولی از همون شروع کتاب میتونم به جرات بگم, برام کتاب جذابی بود . یک کتاب داستانی جذاب که به بهترین شکل معنای امید و تلاش رو بیان کرده .
شاید من کیلومترها از دریا فاصله دارم ولی کتاب به شکلی خیلی ماهرانه فضای ساحل و دریا رو توصیف میکنه که باعث میشه من به اون فضا برم .همراه با پیرمرد دکل و بادبان رو پشت ام بزارم و تا ساحل حمل کنم . همراه با او داخل قایق بشم , همراه با او به قلاب طعمه بزارم و بعد اون رو داخل آب بندازم و حالا منتظر ماهی باشم . زیر نور آفتاب با پیرمرد بشینم و باز منتظر باشم . پیرمردی که بیشتر از ۸۰ روز هست هیچ صیدی نداشته و حالا میخواد بزرگترین صید زندگی خودش رو داشته باشه .چون اعتقاد داره دیگه روزهای بدشانسی اش تموم شده و حالا شانس بهش رو کرده . اینکه همیشه ناامیدی آغاز امید هست . ولی برای خودم سوال شد که معیار بدشانسی و شانس رو کی جز خودمون میتونه برای خودمون تعیین کنه ؟!! تفکر اطرافیان یا خود ؟
فکر کردن به دوست جوونش , پسرکی که شاید نماد امید باشه یا جلوه گر روزهای جوانی . خلوت کردن با خودش روی آب دریا , فکر کردن به زندگی که چگونه اون رو سپری کرده و در عین حال صبوری , صبوری , صبوری و امید. امید به سخاوت دریا ...
گوشه ای از کتاب : همواره دریا را یک La mar می پنداشت همان کلمه ای که مردم توی اسپانیا وقتی دریا را خیلی دوستش می داشتند به او می گفتند . گاهی اوقات همینان که دریا را دوست داشتند , فحش های بدی به آن می دادند .
رسیدن به مقصود , تلاش , مقاومت .زنده بودن امید در دل تا اخرین لحظات . دست و پنجه نرم کردن با طوفان ها و کوسه ها تا اخرین نفس شاید نماد تسلیم نشدن و سرسختی در زندگی باشد .
گوشه ای از کتاب : توی دلش می گفت : ناامید بودن احمقانه است . از اون گذشته , به باور من گناهه !
اقیانوس همان پهنه زندگی است که بالا و پایین های زیادی در آن دارد . طوفان ها و گردباد هایی در طول مسیر رخ میدهد .گاهی وقت ها انسان در زندگی دست به بلندپروازی هایی می زند که مسیر زندگی را تغییر می دهد. آیا این مسیر درست است یا خیر ؟ هر چه هست تو دیگر آن انسان قبلی نیستی . آدمی با کوله باری از تجربه می شوی که زخم هایی بر بدن دارند . گاه زخم هایی عمیق و گاه سطحی !