من یک روان شناس و یک جامعه شناس نیستم . اما من یک مادر هستم !
کتابی برای آسوده زندگی کردن
#اندکی در باب کتاب ها
این اولین بار هست که رسما میخواهم در چالش کتابخوانی طاقچه شرکت کنم . کتاب هایی که قبلا در این چالش معرفی می شد را مطالعه می کردم, ولی برای نوشتن مطلب, تنبلی میکردم .

اولین علت انتخاب کتاب هنر زندگی آسوده این بود که این کتاب مرتبط با کشور مورد علاقه ی من یعنی ژاپن هست . کشور آفتاب تابان . هر وقت کلمه ژاپن به گوش من می خورد, چیزی که در ذهن من متجلی می شود سادگی است , و به طبع سادگی با خود آسودگی می آورد . در کنار آن , تلاش و کار و کوشش همیشگی ,که به آن افتخار می کنند.
در این کتاب, نویسنده که یک راهب اعظم معبد ذن است میخواهد با استفاده از تعالیم ذن , زندگی پرمشغله و پرآشوب امروزه را به سمت آرامش هدایت کند . به کمک تکنیک ها و آموزه های این مکتب, که میتوان به عنوان مراقبه از آن ها نام برد . خلوت کردن , تنفس , تفکر کردن , آشتی با طبیعت و خدمت به دیگران . شاید این نکاتی باشد که در جای جای کتاب, بارها و بارها به آن ها به عنوان ارکان اصلی رسیدن به این آسودگی اشاره شده است .

یکی از واژه هایی که بارها و بارها در این کتاب با آن روبرو میشویم باغ های ذن هست , کنجکاو شدم و درباره اش جستجو کردم . باغ هایی از تلفیق درختان و آب و بیشتر از همه سنگ ها . پیشنهاد میکنم حتما درباره اش جستجو کنید و عکس های متفاوتی از آن را ببینید .به نظرم نماد سادگی اولین نکته قابل تامل این هنر است . درست کردن جریان با استفاده از سنگ ریزه ها بسیار بسیار جالب است . همانطور که به نظرم نگاه کردن و خیره شدن به این باغ ها , انسان را به سمت تفکر سوق می دهد , تفکری عمیق . همچنین عنصر سنگ در این باغ ها برایم جلوه گر سختی ها و مقاومت کردن است . حتی نویسنده که طراح این باغ ها هم می باشد, توصیه می کند که در مکانی از منزلتان باغچه ای هرچند کوچک به این سبک درست کنید تا ذهن و روح شما تازه شود . خیره ماندن به این باغ ها ذهن آدمی را از نگرانی و تشویش خالی می کند .

حال برویم به صورت خلاصه نگاهی به بخش های این کتاب داشته باشیم :
در بخش اول , کتاب درباره روش های تغییر عادات صحبت می کند . عادت هایی که حال آدم را خوبتر می کند و به شما انرژی می دهد . مثل دور ریختن لوازم اضافی , که در نوشته ی مینیمالیست درباره اش قبلا مطلبی نوشته ام .
بخشی از کتاب : وقتی اوضاع خوب نیست , فکر می کنیم در زندگی چیزی کم داریم . ولی قبل از هر خرید جدیدی باید خودمان را از شر لوازم کهنه و قدیمی خلاص کنیم . این موضوع , اساسی ترین اصل در آسان زندگی کردن است .
در بخش دوم ,کتاب در مورد روش های کسب اعتماد به نفس و شجاعت در زندگی صحبت می کند . روش هایی که می توانید در زندگی روزمره و در محیط کار از آن ها استفاده کنید .
بخشی از کتاب : در ذن می گوییم , همه چیز از نیستی به وجود می آید . همه ما برهنه به دنیا آمده ایم . یعنی بدون هیچ مایملکی .مطلقا هیچ چیز . از یک زاویه ی دیگر , این طور هم می توان گفت که دقیقا وقتی چیزی نداریم , توانایی ما نامحدود است و در دل همین عدم است که می توانیم امکانات بی نهایت پیدا کنیم ...
در بخش سوم, درباره راه های از بین بردن سردرگمی و نگرانی صحبت می شود . اینکه چگونه می توانیم زندگی را جور دیگری آغاز کنیم . ما را دعوت به قدرشناسی می کند . قدرشناسی از تمام نعمت های کوچک و بزرگی که شاید دیده نمی شود . خدمت کردن به دیگران , مدارا , شکیبایی و ارزش خانواده از دیگر موارد این فصل است .
بخشی از کتاب : هرقدر بیش تر در مورد دیگران قضاوت و پیش داوری داشته باشیم , نقاط ضعف خودمان بیش تر نمایان می شود . صد شخص مختلف , در استدلال کردن یا پیش داوری در مورد شخصیت دیگران , صد روش مختلف دارند. به جای این که طرز تفکر برد و باختی در زندگی داشته باشید و به این فکر کنید که دیگران برای شما مفید هستند یا نه , به این فکر کنید که چه میزان شایستگی و سازگاری دارند . با این کار فشار و استرسی در ارتباط با دیگران تحمل نخواهید کرد .
در بخش چهارم هم درباره تبدیل هر روز به بهترین روز زندگی به وسیله توجه به زمان اکنون صحبت می شود . زندگی کردن در حال و اکنون . فکر کردن به نعمت سلامتی و زندگی و همچنین اندیشیدن در مورد مرگ . اینکه در آخر ما روزی خواهیم مرد . چه بهتر که زمانی که مرگ فرا می رسد , به بهترین نحو زندگی کرده باشیم و برای آن آماده باشیم .
در آخر صحبت را کوتاه می کنم . صحبت از آسودگی در زندگی فکر کنم در تمام ادیان مورد توجه بوده است . نکاتی که در این کتاب به صورت تیتروار آمده همراه با توضیح کوتاهی درباره ی هرکدام , شاید وقت چندانی را از ما برای مطالعه نگیرد, ولی خیلی از آن ها شاید کاربردی و مفید باشد هرچند تکراری باشد.
مهم این است که مسیر را شروع کنیم ...در هر کجای آن هستی , آغاز کن آن را!
مطلبی دیگر از این نویسنده
وقتی نیچه گریست
مطلبی دیگر در همین موضوع
نقدی بر ترجمه فرناز تیمورازف از کتاب مردی به نام اوه
بر اساس علایق شما
| فـ.ـر.نـ.ـد.ز | سریال یا تراپی؟