پرسید: راستي نظرتان در مورد فرو ريختن «ديوار» چيست؟
گفتم خيلی خوشحالم می دانيد؟ چينی ها كه بزرگ ترين ديوار دنيا را دارند يک ضرب المثل بسيار قشنگ هم در مورد آن ديوار دارند كه میگويد: «هر جا ديواری هست يا عقل اين وریها كم است يا عقل آن وریها». اين سياسی ترين ديوار به سادگی برچيده شد اما جايش بدجوری ماند، آخر با قلم روی نقشه يک خط نكشيده بودند كه با پاکكن پاکش كنند.
(تماما مخصوص- عباس معروفی)
تاریخچه کوتاهی از ساخت دیوار برلین:
پس از پایان جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۷ دولتهای متفق ، شامل اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحدۀ آمریکا، فرانسه و انگلستان، تصمیم گرفتند کشور شکست خورده (آلمان) را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کنند و حتی شهر برلین را با وجود اینکه تماما در محدودۀ آلمان شرقی قرار میگرفت ولی بهدلیل اهمیتش، به دو بخش تقسیم کردند. در بخش غربیِ برلین نیروهای آمریکا، انگلیس و فرانسه و در بخش شرقی آن ، نیروهای آلمان شرقی و اتحاد شوروی مستقر شدند.
با حاکم شدن کمونیستها در آلمان شرقی، شرایط اقتصادی و اجتماعی بقدری بد شد که دیگر استانداردهای زندگی در دو سمت شهر، قابل مقایسه نبود. تعداد زیادی از اهالی آلمان شرقی - خصوصا برلین شرقی- شروع به مهاجرت و یا پناهندگی به آلمان غربی نمودند.
از آنجاییکه بیشتر مهاجرین را کارگران متخصص، کارشناسان، اساتید دانشگاه و روشنفکران تشکیل میدادند، این مهاجرتها و از دست دادن نیروهای کار، آلمان شرقی را در معرض فروپاشی اقتصادی قرار داد و خسارتهای زیادی را برای اتحاد جماهیر شوروی و دولت آلمان شرقی به ارمغان آورد. به همین دلیل به دستور نیکیتا خروشچف -رهبر اتحاد جماهیر شوروی- تمام راههای ارتباطی بین برلین شرقی و غربی مسدود و دیوار برلین را بنا شد.
با ایجاد دیواری که ارتفاع آن به دو متر میرسید، ارتباط بین بخشهای شرقی و غربی شهر کاملاً قطع شد، خطوط راهآهن و مترو بین دو طرف متوقف و ارتباط تلفن این دو بخش نیز قطع شد.
احداث این دیوار چنان شتابان انجام گرفت که بسیاری از خانوادهها که در مناطق مختلف شهر زندگی میکردند برای مدت ۲۸ سال از یکدیگر جدا شدند. گروهی از آنها آنقدر زنده نماندند که فروریختن دیوار برلین را شاهد باشند و امکان دیدار دوباره خانوادههای خود را پیدا کنند.
اما گویی سیم خاردارهای مجهز به الکتریسیته بالای دیوار و برجهای مراقبتی که برای کنترل عبور و مرور ساخته شده بود و داشتن دستور تیر، کافی نبود که حصاری موازی برای دیوار هم ساخته شد. تمام خانههایی که مابین این دو حصار قرار داشتند، تخریب شدند و بین دو حصار، محدودهای به وجود آمد که به آن نوار مرگ میگفتند.
در طول سالهایی که دیوار برلین برپا بود صدها نفر در پای آن کشته و یا مجروح شدند. اما تعداد هم موفق به فرار شدند. از جمله تعدادی که از طریق پنجرههای آپارتمانهای کنار مرز به آن طرف حصارها رفتند.
در طول این سالها چند مورد عملیات فرار منحصر به فرد نیز اتفاق افتاد. تنها در سه روز، ۵۷ نفر موفق شدند تا از طریق تونلی که در زیر نوار مرگ کنده بودند، فرار کنند.
دو برادر هم با بستن بالهای سبکی به دستهایشان فاصلۀ بین دو دیوار را بر فراز نوار مرگ پرواز کرده و خود را به طرف دیگر رساندند!
اما سرانجام مرزهای مجارستان و اتریش در 1989باز شد و از آنجا که مهاجرت بین کشورهای کمونیستی ممنوع نبود، ساکنین آلمان شرقی که مجاز به رفت وآمد به مجارستان بودند از طریق مجارستان و نیز چکسلواکی شروع به فرار به آلمان غربی و سایر کشورهای اروپای غربی کردند.
هجوم گسترده ساکنان آلمان شرقی به آلمان غربی، استعفای اریش هونیکر و تظاهرات گسترده روزهای دوشنبه مردم آلمان شرقی و ... در نهایت باعث شد تا در روز ۹ نوامبر ۱۹۸۹ پس از 28 سال دیوار برلین خراب و تنها قطعات کوچکی از این نشانۀ جنگ سرد بین شرق و غرب به عنوان یادگار تاریخ باقی بماند.
چقدر فروپاشیش شورانگيز بود، ديواری كه به تقاص گناه بشر از يك جای زمين خودبهخود روييده و بالا آمده بود، مثل بينی پينوكيو، مثل غدۀ چركی بزرگی كه ناگهان در صورت بعضی از آدم ها بيرون ميزند و وقتی جراحی شود جايش میماند، برآمده بود تا انسانيت را به دو قسمت كند (تماما مخصوص- عباس معروفی)
جالب اینکه در اجرایی از «دیوید گیلمور» به نام «دیوار که فروریخت» که همین اواخر دیدم هم همین مضمون پررنگ بود، اینکه دیوار فروریخت، اما جایش بدجوری باقی ماند.
دو ماه پس از فروریزی دیوار، یک نقاش ایرانی به نام «کانی علوی» برای نخستین بار روی آن نقاشی کشید.
او سپس 118 نقاش از 21 کشور دنیا را گرد آورد تا بخشی از این دیوار به طول 1300 متر را در طی شش ماه نقاشی کنند. به همین دلیل، از سوی رئیس جمهوری آلمان مدال لیاقت ـ عالیترین نشان آلمان ـ به او اهداء شد.
عمدۀ نقاشیهایی که روی این دیوار به چشم می خورند از آزادی، همبستگی، برابری و صلح سخن میگوید.
گویی سرنوشت همۀ دیوارهای جهان همین است، تبدیل شدن به جاذبۀ توریستی، میخواهد دیوار چین باشد یا برلین
کانی علوی که حالا سعی در حفظ بخشهایی از دیوار برلین دارد میگوید: «بعضی از سیاستمدارها برداشتن این تکه از دیوار را مثل پاک کردن آخرین لکه ننگ میدانند.»
ظاهرا قرار است پروژههای مشابهی در کره جنوبی در نزدیکی مرز کره شمالی، بین یونان و ترکیه، بین اسرائیل و فلسطین، و در نهایت بین مکزیک و آمریکا تکرار شود. کانی علوی که ایدهپرداز و مسئول این پروژه است به دنبال صدور «انقلاب دوستی» از برلین به کشورهایی که دیوارهای عینی یا سمبولیک در آنها همچنان وجود دارند است.
ویدئوی زیر کانی علوی را در زادگاهش نشان میدهد، با موزیک خاطرهانگیز فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» به کارگردانی صفییزدانیان و بازی لیلاحاتمی و علیمصفا
منابع: بخشی از داستان دیوار از ویکیپدیا و بخشهای دیگر آن از منابع متعدد دیگری چون کتاب «تمامامخصوص» عباسمعروفی، صفحۀ فیسبوک کانیعلوی و ... است.