فرویس
فرویس
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

یه روز دیگه

امروز باهاش حرف زدم مفصل قبل از فاینال

بهش گفتم تصویری؟ گفت منم آدمم و یادآور میشه و فلان

صوتی حرف زدیم.

بهش گفتم از چیزایی که اذیتم کرد و هنوزم می کنه

از اینکه چقدر زیادی منطقیه و کاش تو دنیای دور و برم یه آدم به منطقی بودن اون ببینم و با دمپایی بکنم دنبالش ، نیابتی به جای اون=)

خدای من

چقدر دوست دارم هنوزم بشینیم باهم پشت سر بی عقل بودن ایتالیایی ها

خوابای من از سوییس

و مضحک بودن بروکراسی اداری ایتالیا حرف بزنیم

چقدر دوست دارم باز رخ‌ش رو ببینم و بگم: عین سرباز نقش برجسته‌های تخت جمشیدی! بعد بخنده بگه: دیوونه:)

بهش گفتم از رپ بدم میاد

بهش گفتم از چپ متنفرم

بهم گفت: جمله باهم سنخیت نداشتیمی که روز آخر بهش گفتم اذیتش کرده

بهش گفتم : گفتم که یه چیزی بگی، باز نگفتی ؛

گفت خب تو اگه جای من بودی چی می‌گفتی؟

گفتم: من که یه فنی منطقی نیستم؛ نمی‌دونم

بعد دوباره گفت : خب چی بگم ؟ انتظار نداری که بگم برگردیم؟

گفتم: نه.(بچه ها من از خدامه برگردیم:( خدایا من از خدامه یکی دوستم داشته باشه. دارم از تنهایی دق می‌کنم.)

[دارم از این سکوت و انجماد، دق می‌کنم.]

گفت خب پس[رضا منتظر شنیدن تردید من بودی؟ بودی یا نه؟]

بعد هم گفت: تنها راهی که به ذهنم می‌رسه گذر کردنه.

طول کال خودم رو یکم پارانوئید جلوه دادم. یه بار ازش پرسیدم : داشتی بهم می‌خندیدی؟ گفت نه

(می‌خواستم مجبورش کنم تصویرشو وصل کنه ببینمش، دلم لک زده بود؛ ولی گول نخورد هیچ کدومشو)

حتی موقعی که می‌خواستم حرف بزنم و گفتم بیخیال هر موقع شد ویدیو وال می‌گم؛گفت: می‌خوای گولم بزنی؟

گفتم: گول چی؟:)))


































































شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید